محور اصلى سروده هاى گاهانى یکتاپرستى و یکتاجویى است. از این رو باور به خدایان متعدد به طور کل ناپسند دانسته شده است. از خداى یگانه در گاتها با نام اهورامزدا و با صفات زیر یاد مى شود: پاک ترین روان معرفت، بهترین منش، مظهر داد و قانون و نظم، شهریارى، دانش مقدس، رسایى و کمال و همیشه پایدار. همچنین اهورامزدا سرچشمه هستى و داور نهایى است که در پرتو اندیشه و گفتار نیک و کردار درست مى توان با چشم دل او را مشاهده کرد.
در یسنا آمده است: «اى مزدا! هنگامى که تو را با منش خویش، سرآغاز و سرانجام هستى و پدر "منش نیک" شناختم و آنگاه که تو را با چشم دل دیدم، دریافتم که تویى آفریدگار راستین اشه (نظم) و داور کردارهاى جهانیان.»
رسیدن به اهورامزدا در پرتو آگاهى نیک و پاکى ضمیر، میسر است چنان که در یسنا مى گوید: «اى مزدا! دلدادگان تو، در پرتو نیک آگاهى و پاکى به تو خواهند رسید.» در جمع بندی اوصاف اهورامزدا بنابر آنچه در گاتاها آمده چنین می توان گفت، اهورا مزدا سپنته مینیو یعنی مقدس ترین روان و خالق همه چیز است. وی همچنین وهومنه یعنی منش و اندیشه نیک و اشه و هبشته یعنی بهترین حقیقت دادگری است. وی خشتبره ویریه است یعنی شهریاری و پادشاهی که باید انتخاب و برگزیده شود. سپنته آرمیتی است یعنی پارسایی مقدس. هوروتات جامعیت و رسایی و امرتات جاودانگی و بی مرگی است.
اشه یعنی راستی و درستی و قانون ایزدی و پاکی است و 108 بار در گاتاها تکرار شده است کلمه «اشو» نیز از همین ریشه است. و هومنه مرکب از «وهو» و «منه» به معنی خوب منش می باشد. کلمه خوب فارسی و «وهو» اوستایی یکی است. منش با «منه» اوستایی نیز از یک ریشه است. وهومنه را به نیک نهاد و یا پاک سرشت می توان ترجمه کرد. وهومنه و یا «وهیشتومنه» هر دو دارای یک معنی است و تقریبا 130 بار در گاتاها تکرار شده است. خشتره یعنی کشور و توانایی و خسروی، کلمه شهر و شهریاری هر دو از خشتر اوستایی است. آرمئتی به معنای بردباری و فروتنی و مهر و اخلاص است. هوورتات یعنی رسایی و سلامت و عافیت. «أ» در امرتات از ادات نفی است و مرتات به معنای مرگ است و در مجموع به معنای بی مرگی و جاودانی است. این کلمات را به ترتیب اردیبهشت، بهمن، شهریور، سپندارمذ، خرداد و مرداد می گوییم. نزد زرتشتیان این شش کلمه علاوه بر اسم ماهها اسم شش روز از سی روز ماه دهم هست. این کلمات گاهی از مجردات است و صفات اهورامزدا است و گاهی یک فرشته مخصوص است. مثل ملائکه در تورات، به طوری که تفکیک این دو از هم بسیار مشکل است و ترجمه گاتاها را مشکل ساخته است. مثلا در یسنا 47 قطعه اول برخی از آنها را باید به عنوان مجردات ترجمه کرد و برخی دیگر را باید نام فرشتگان دانست. مثلا نسبت به خرد مقدس (سپنته مینیو) و قانون ایزدی(اشه) نیک اندیشیدن و نیک گفتن و نیکی به جای آوردن اهورا توسط خشتره و آرمینتی به ما رسایی (هوروتات) و جاودانی (امرتات) بخشد.
ویل دورانت درباره صفات اهورامزدا با تکیه بر سخنان زرتشت در گاتاها می گوید: «مقصود از این منش پاک عقل انسانی نیست. بلکه منظور حکمت الهی است، که تقریبا با لوگوس یا "کلمه الله" اختلافی ندارد و اهورامزدا آن را وسیله آفرینش کائنات قرار می دهد، زرتشت برای اهورامزدا هفت جلوه یا هفت صفت بر می شمارد که عبارت است از: نور، منش، پاک، راستی، قدرت، تقوا، خیر و فناناپذیری ولی پیروان وی چون به شرک و پرستیدن ربهای متعدد عادت داشتند، به این صفات رنگ اشخاص دادند و آنها را "امشاسپندان" یا قدیسان جاودانی نام نهادند و چنان معتقد شدند که این امشاسپندان زیر نظر اهورامزدا جهان را می آفریند و بر آن تسلط دارند؛ به این ترتیب بود که یکتا پرستی عالی موسس این دین در میان مردم به صورت شرک درآمد؛ این کاری است که پیش از آن در دین مسیحی صورت گرفت. علاوه بر ارواح مقدس امشاسپندان، پارسیان به فرشتگان نیز معتقد بودند و چنان می پنداشتند که زن و مرد و خرد و کلان، فرشته نگاهبان خاصی برای خود دارد.»
امشاسپندان برای فهم تفکر زرتشتی؛ اهمیت اساسی دارند. آنها بارها و بارها در گاتاها ذکر شده اند، گاهی در ارتباط با موضوع الهی یعنی اهورامزدا و گاهی در ارتباط با موضوع انسانی یعنی زرتشت یا انسانهای دیگر. امشاسپندان طبقه خاصی از موجودات در دین زرتشتی است که مرتبط با عقیده کروبیان یهودیت و مسیحیت می باشد. در پهلوی Amhraspand و در فارسی متأخر Amshaspand است. نام امشه سپنته به عنوان یک مجموعه در گاتاها نیامده است. گرچه از امشه سپنته دائما چه به صورت فردی یا همراه یکدیگر در طی این سرودهای قدیمی نام برده شده است؛ این عنوان در گاتاها هفتن (یسنای 3904؛ 6: 42) آمده است و در اوستای متأخر و در ادبیات بعدی زرتشتی دیده می شود.
در استعمالهای بعدی اصطلاح امشاسپند به گونه ای بی ربط استفاده می شود، و برخی از فرشتگان نیز با این عنوان نامیده شدند، سرئوشه نیز در گروه پذیرفته شده و در ارتباط با آنها کار می کند (بندهشن 29 و30)، آتر، آتش اهورامزدا، امشاسپند است (یسنا، 1:2)، گوشروان، روح گاواولیه اگر چه غالبا به عنوان فرشته فرض می شود در شایست ناشایست (شایست ناشایست 14 و 22) امشاسپند نامیده می شود. حتی «فرمول کستی» اخیر از «سی و سه» امشاسپند سخن می گوید.
پلوتارک نویسنده یونانی در قرن اول میلادی امشاسپندان را شش خدا می داند. صفات اوستایی وهو (نیکی)، وهشتیه (بهترین)، ویریه (مطلوب) سپنته (مقدس) که شایعترین عناوین چهار امشاسپند اول در دوره اول دین هستند، در دوران بعد صفات ثابت ایشان شد، دو مظهر آخر هوروتات و امرتات، هیچ صفت ثابتی ندارند، اما غالبا با همدیگر ذکر می شوند.
بنابر نظریه جرج دمزیل در مورد ایدئولوژی سه جانبه هند و اروپایی که مورد قبول برخی ایرانشناسان مانند دوشن گیلمن و گئوویدن گرن می باشد، تحلیل سیستم امشاسپندان بیانگر نوعی کارکرد سه جانبه می باشد به عبارت دیگر اشه و وهومنه جایگزین دو خدای آریایی وارونه و متیره و معرف اولین وظیفه یعنی حکمرانی قانونمند می باشند. خشتره ویریه در ارتباط با این دو امر معرف وظیفه جنگجویی است؛ هوروتات و امرتات مانند دو قلوهای ناستیه همراه با آرمیتی وجود چند ظرفیتی و دارای وظیفه با روری و ثمربخشی می باشند.
در یشتها امشاسپندان مخلوقات اهورامزدا هستند (یشت 1:25) و عملکرد ایشان کمک به او در هدایت جهان است (یشت 9:16؛ 15-2:1؛ وندیداد 9:9؛ بندهشن 28-23:1) اینها جاودان و نادیدنی، حکمرانانی نیکو، معطیان خیر، جاودان و معطی علی الدوام (یسنا 24:9) هستند. اینها فروشی خودشان را دارند، که از آنان درخواست می شود. (یشت، 13:82) آنها به گونه ای خاص عبادت می شوند و گفته می شود به دلیل نذوری که می شود بر مسیرهای نور فرود می آیند. (یشت 13:84، 14:17) آنها در بهشت سکنی دارند، در آنجا وهومنه، بر تخت طلا می نشیند (وندیداد 14:18) به همین دلیل به هر یک از ایشان محافظت برخی عناصر عالم نسبت داده شده است.
برای مثال محافظت حیوانات به وهومنه اسناد داده می شود، اشه وهیشته حافظ آتش و خشتره ویریه نگهبان فلزات است. هوروتات و امرتات محافظ آب و سبزیجات می باشند. به هر امشاسپند ماه مخصوصی تخصیص داده شده است (بندهشن/ 7-1: 25) هر کدام یک روز مقدس و یک گل مخصوص دارند، برای مثال یاس سفید مختص وهومنه است نوع خاصی از ریحان مختص خشتره ویریه و مشک مختص سپنته آرمیتی است. سه امشه سپنته اول مذکرند (یا به احتمال بیشتر خنثی هستند) و سه تای آخر مؤنث اند؛ می توان گفت که اینها نقش فرشتگان مقرب را در تمام دوران تاریخ دین زرتشت ایفا کردند، در مقابل آنها شش مخالف قرار دارد.
به نامهای آکه منه، ایندرا، سئور، ناانگه اثنی، تئوروی، زئیری، بعضی از دانشمندان در مورد ارتباط مفهوم امشاسپندان، به عنوان مجموعه ای مقدس و والاتر از ایزدان و پایین تر از اهورامزدا، و فرشتگان مقرب تحقیق کرده اند. عده ای هم بر شباهتهای اینها به عقیده ادیتی ها در هند قدیم تأکید می ورزند. در مورد اینکه آیا این شباهتها وام گرفته شده اند و یا بنابر منابع متداول، تحولات طبیعی اند، عقاید مختلف است.
در مجموع می توان گفت در گاتاهای زرتشت، اهورامزدا خدای واحد و آفریدگار دانا و توانایی است که با نیروها و جلوه های ششگانه خود یعنی وهومنه، اشد وهشته، خشتره ویریه، سپنته آرمیتی، هوروتات و امرتات این جهان را می آفریند و نظام و آیین خویش را در آن برقرار می سازد و کسانی را که جانب راستی و آیین بهین او را اختیار کرده اند، به پیکار با دروغ و پلیدی می گمارد، و زرتشت را رسالت می دهد تا مردم را به راستی و درستی و به سوی ملکوت بی زوال فردایی رهبری کند. زرتشت جز اهورامزدا خدایی را نمی پرستد و همه بغان و خدایانی را که پیش از او در میان مردم پرستیده می شدند نادیده می گیرد، و ریختن خون جانداران و نوشیدن هومه مستی آور را که از لوازم پرستش و یزشن آنان بود، زشت می شمارد.