غزوه مریسیع (تقسیم غنائم)

یاری سپاه اسلام توسط ملائکه در جنگ مریسیع
از جویریه دختر حارث ابن ابی ضرار حارث سر کرده بنی مصطلق در جنگ مریسیع و در واقع عنصر اصلی اجتماع مشرکین به قصد نبرد با مسلمانان بود نقل است که بعدها پس از آنکه مسلمان شده و به توفیق همسری رسول خدا (ص) نائل شده بود می گفت: وقتی رسول خدا (ص) به مریسیع رسید، شنیدم که پدرم می گفت: محمد (ص) با لشکری بی کردان به سراغ ما آمده ما تاب و توان مقابله با آن را نداریمن من نیز وقتی به سپاه مسلمین نظر کردم آنقدر سرباز و سوار می دیدم که نمی توانستم وصف کنم. اما پس از آنکه مسلمان شده و پیامبر (ص) مرا به همسری خود برگزید، وقتی از مریسیع برمی گشتیم به مسلمانان نگاه کردم، دیدم آن مقدار هم که در نظرم آمده بود نیستند، دانستم خداوند متعال در دل مشرکان ترس و بیم افکنده بود. همچنین از مردی که در گروه مشرکین بوده و بعدها اسلام آورد نقل است که می گفت: ما در جنگ مریسیع مردان سفید روی زیادی می دیدیم که همگی سوار بر اسبان ابلق (اسبهایی که لکه های سفید دارند)، بودند اما نه پیش تر مانند آنها را دیده بودیم و نه بعدا.

اتمام جنگ و تقسیم غنائم
طی همان دستوری که پیامبر (ص) پس از آغاز تیراندازی از سوی دشمن صادر فرمود، تمام افراد دشمن تارومار شده ده تن از آنها کشته و الباقی به اسارت درآمدند. پیامبر (ص) دستور داد تا با اسیران به نرمی برخورد شود لذا تمام آنها را در گوشه ای جمع کرده و بریده ابن حصیب را به عنوان نگهبان آنها گماشتند. پیامبر (ص) دستور داد اموال و کالاها و سلاح های بنی مصطلق نیز جمع شود. چارپایان را نیز جمع کردند و شقران خدمتکار پیامبر (ص) مسئول نگهداری از آنها شد. زنان و کودکان نیز در گوشه ای تحت مراقبت قرار گرفتند. پیامبر (ص) خمس غنائم را تعیین فرمود و همه اموال و غنائم را زیر نظر محمیه ابن جزء زبیدی قرار داد. گفته اند درآمد فیء و خمس جدا از صدقه محاسبه می شد. یعنی کسانی که از صدقات بهره می بردند از درآمد فیء و خمس نصیبی نداشتند و کسانی که از درآمد فیء و خمس بهره می بردند چیزی از صدقات نصیبشان نمی شد. زنان اسیر و اموال و چارپایان نیز در میان مسلمین تقسیم شدند. هر شتر معادل ده گوسفند فرض شده و به هر کس نصیبش را دادند. کالاها نیز به افرادی که طالب آنها بودند فروخته شد. در میان سهم بران برای اسبهایی که در جنگ به سربازان اسلام سواری داده بودند نیز سهمی معین شد که به صاحبش می رسید. تعداد شتران غنیمت رفته از بنی مصطلق حدود 2000 و گوسفندان 5000 عدد گفته شده. تعداد زنان اسیر هم حدود 200 نفری می شده است. جویریه که در اصل نامش بره بود و پیامبر (ص) نام او را جویریه گذاشت در ابتدا سهم ثابت ابن قیس و پسر عمویش شد. آنها با وی قرار گذاشتند که با پرداخت 9 اوقیه طلا بتواند خود را آزاد کند. سپس ثابت سهم پسرعمویش را خرید و برای جویریه تعهدی قرار داد که با پرداخت آن می توانست آزاد شود. جویریه دختر ملیح و شرینی بود، هر کس او را می دید به وی علاقه مند می شد.
عایشه می گوید: من و رسول خدا (ص) و تنی چند در کنار آبی که از منطقه مریسیع می گذشت نشسته بودیم که دیدیم جویریه نزد آن حضرت (ص) آمده و برای پرداخت فدیه اش کمک خواست. به خدا به محض دیدن او نفرتش در دلم جای گرفت و از او خوشم نیامد. من دوست نداشتم او نزد پیامبر (ص) بیاید زیرا می دانستم آن حضرت (ص) وی را خواهد پسندید. وقتی جویریه نزد حضرت آمد در کمال ادب عرض کرد: ای رسول خدا (ص) من زنی مسلمانم گواهی می دهم که پروردگاری جز خدای یکتا نیست و تو رسول خدایی من جویریه دختر حارث ابن ابی ضرارم او بزرگ قوم خود بود و شما می دانید چه بر سر ما آمد. من در تقسیم اسیران قسمت ثابت ابن قیس، ابن شماس و پسر عمویش شدم. ثابت حق پسر عمویش را با پرداخت چند نخل در مدینه به خود منتقل کرد سپس با من برای آزادی ام قراری گذاشت که توان پرداخت آن را ندارم. البته او مرا مجبور نکرده است تا فدیه بپردازم اما دوست دارم مبلغ را پرداخته و آزاد شوم و در این موضوع به شما امید بسته ام. پیامبر (ص) فرمود: کاری بهتر از این نیز هست. عرض کرد: چه کاری ای رسول خدا؟ فرمود: تعهدی که کرده ای می پردازم و تو را به همسری نیز بر می گزینم. جویریه گفت: این بسیار خوب است، ای رسول خدا (ص) پذیرفتم. وقتی جویریه پذیرفت حضرت (ص) شخصی را نزد ثابت ابن قیس فرستاده و جویریه را از او درخواست نمود. ثابت گفت: پدر و مادرم به فدایت ای رسول خدا او (جویریه) از آن توست. پیامبر (ص) مبلغ فدیه را به ثابت پرداخت نموده و جویریه را آزاد نمود و سپس با وی ازدواج کرد.


منابع :

  1. سید جعفرمرتضی عاملی- الصحیح من سیره النبی الاعظم (ص)- جلد 12 از چاپ 35 جلدی

  2. محمود مهدوی دامغانی- ترجمه ی مغازی واقدی

  3. ابوالقاسم السهيلي- الروض الانف ج 4

  4. حلبی- السیره الحلبیه- جلد 2

  5. ابن کثیر- البدایه و النهایه- جلد 8

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/118800