نظریه های مختلف در مورد ویژگی های انسان

درباره امتیاز انسان از جانداران دیگر، سخن فراوان گفته شده است. برخی منکر امتیاز اساسی میان این نوع و سایر انواع هستند، تفاوت آگاهی و شناخت انسان با حیوان را از قبیل تفاوت کمی و حداکثر تفاوت کیفی می دانند، نه تفاوت ماهوی همه آن شگفتی ها و اهمیت ها و عظمت ها که نظر فلاسفه بزرگ شرق و غرب را سخت درباره مسئله شناخت در انسان جلب کرده است، چندان مورد توجه این گروه واقع نشده است.
این گروه انسان را از نظر خواسته ها و مطلوب ها نیز یک حیوان تمام عیار می دانند بدون کوچک ترین تفاوتی از این نظر. برخی دیگر تفاوت او را در جان داشتن می دانند، یعنی معتقدند جاندار و ذی حیات منحصر به انسان است، حیوانات دیگر نه احساس دارند و نه میل و نه درد و نه لذت، ماشین هایی بی جان اند شبیه جاندار تنها موجود جاندار انسان است، پس تعریف حقیقی او آن است که موجودی است جاندار. دیگر اندیشمندان که انسان را تنها جاندار جهان نمی دانند و به امتیازات اساسی میان او و سایر جانداران قائلند.
هر گروهی به یکی از مختصات و امتیازات انسان توجه کرده اند از این رو انسان با تعبیرها و تعریف های مختلف و متفاوتی تعریف شده است از قبیل:
حیوان ناطق (تعقل کننده)، مطلق طلب، لایتناهی، آرمان خواه، ارزش جو، حیوان ماوراء الطبیعی، سیری ناپذیر، غیر معین، متعهد و مسئول، آینده نگر، آزاد و مختار، عصیانگر، اجتماعی، خواستار نظم، خواستار زیبایی، خواستار عدالت، دو چهره، عاشق، مکلف، صاحب وجدان، دو ضمیری، آفریننده و خلاق، تنها، مضطرب، عقیده پرست، ابزار ساز، ماورا جو، تخیل آفرین، معنوی، دروازه معنویت، و ...
بدیهی است که هر یک از این امتیازات به جای خود صحیح است اما شاید اگر بخواهیم تعبیری بیاوریم که جامع تفاوت های اساسی باشد همان به که از علم و ایمان یاد کنیم و بگوییم انسان حیوانی است که با دو امتیاز "علم و ایمان" از دیگر جانداران امتیاز یافته است.

تعریف علم از نظر شهید مطهری

بینش وسیع و گسترده انسان درباره جهان، محصول کوشش جمعی بشر است که در طی قرون و اعصار روی هم انباشته شده و تکامل یافته است این بینش که تحت ضوابط و قواعد و منطق خاص در آمده نام "علم" یافته است علم به معنی اعم یعنی مجموع تفکرات بشری درباره جهان که شامل فلسفه هم می شود محصول کوشش جمعی بشر است که نظم خاص منطقی یافته است.

ویژگی خواسته ها و مطلوب انسان

خواسته ها و مطلوب های انسان نیز می تواند سطح والایی داشته باشد، انسان موجودی است ارزش جو، آرمان خواه و کمال مطلوب خواه، آرمان هایی را جستجو می کند که مادی و از نوع سود نیست، آرمان هایی که تنها به خودش و حداکثر همسر و فرزندانش اختصاص ندارد، عام و شامل و فرا گیرنده همه بشریت است، به محیط و منطقه خاص یا قطعه ای خاص از زمان محدود نمی گردد.
انسان آنچنان آرمان پرست است که احیانا ارزش عقیده و آرمانش فوق همه ارزش های دیگر قرار می گیرد، آسایش و خدمت به انسان ها از آسایش خودش با اهمیت تر می گردد، خاری که در پای دیگران فرو برود مثل این است که در پا بلکه چشم خودش فرو رفته باشد، با دیگران همدرد می شود، از شادی دیگران شاد و از اندوه آنان اندوهگین می گردد، به عقیده و آرمان مقدس خود آنچنان دلبستگی پیدا می کند که منافع خود، بلکه حیات و هستی خود را به سهولت فدای آن می نماید. جنبه انسانی تمدن بشری که روح تمدن به شمار می رود، مولود اینگونه احساس ها و خواسته های بشری است.

دیدگاه هابز در مورد انسان

درباره امتیاز انسان از جانداران دیگر سخن فراوان گفته شده است برخی منکر امتیاز اساسی میان این نوع و سایر انواع هستند، تفاوت آگاهی و شناخت انسان با حیوان را از قبیل تفاوت کمی و حداکثر تفاوت کیفی می دانند، نه تفاوت ماهوی همه آن شگفتی ها و اهمیت ها و عظمت ها که نظر فلاسفه بزرگ شرق و غرب را سخت درباره مسئله شناخت در انسان جلب کرده است، چندان مورد توجه این گروه واقع نشده است. هابز گروه انسان را از نظر خواسته ها و مطلوب ها نیز یک حیوان تمام عیار می دانند بدون کوچک ترین تفاوتی از این نظر.

نظر دکارت در مورد انسان

دکارت و برخی دیگر تفاوت انسان بر حیوان را در جان داشتن می دانند، یعنی معتقدند جاندار و ذی حیات منحصر به انسان است، حیوانات دیگر نه احساس دارند و نه میل و نه درد و نه لذت، ماشین هایی بی جان اند شبیه جاندار تنها موجود جاندار انسان است، پس تعریف حقیقی او آن است که موجودی است جاندار.
انسان با تعبیرها و تعریف های مختلف و متفاوتی تعریف شده است از قبیل: حیوان ناطق تعقل کننده، مطلق طلب، لایتناهی، آرمان خواه، ارزش جو، حیوان ماوراء الطبیعی، سیری ناپذیر، غیر معین، متعهد و مسئول، آینده نگر، آزاد و مختار، عصیانگر، اجتماعی، خواستار نظم، خواستار زیبایی، خواستار عدالت، دو چهره، عاشق، مکلف، صاحب وجدان، دو ضمیری، آفریننده و خلاق، تنها، مضطرب، عقیده پرست، ابزار ساز، ماورا جو، تخیل آفرین، معنوی، دروازه معنویت، و ...


منابع :

  1. مرتضی مطهری-انسان و ایمان- صفحه 11-15

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/21464