شعور حیوانات مبنای سؤال از آنها در آخرت

مجلسی فرموده است: فخر رازی در تفسیر گفتار خداوند تعالی: ««و إذا الوحوش حشرت؛ و آنگاه که درندگان گرد آورده شوند» (تکویر/ 5) گفته است: قتاده گفته است تمام اشیاء محشور میشوند حتی مگس، برای قصاص. معتزله گفته اند: خداوند تعالی تمام حیوانات را در آن روز محشور می کنند تا اینکه در مقابل آلام و گزند هایی که در دنیا از قبیل مرگ و کشته شدن به آنها رسیده است پاداش دهد و پس از پاداش، اگر خدا بخواهد بعضی از آنها را که نیکو هستند در بهشت نگاه می دارد و اگر بخواهد فانی می کند؛ همانطور که در خبری وارد شده است و اما اصحاب ما اشاعره، در نزد آنان بر خداوند چیزی بر سبیل استحقاق واجب نیست، ولیکن خداوند تمام وحوش را محشور میکند و از شاخ زننده بر نفع شاخ خورده قصاص می گیرد؛ و سپس گفته می شود: بمیر! و آنها می میرند»
و سپس به دنبال آن نیز مجلسی گوید: اخباری که دلالت دارد بر حشر جمیع حیوانات عموما و بر حشر بعضی از آنها بالخصوص و بودن بعضی از آنها در بهشت، بسیار است. و بعضی از آنها در مبحث رکبان یوم القیمه و غیر آن بحث گذشت؛ مثل گفتارشان (ع) درباره مانع الزکوه: «تنهشه کل ذات ناب بنابها، و یطؤه کل ذات ظلف بظلفها؛ کسی که از دادن زکات مال خود خودداری کند، هر صاحب نیشی از حیوانات نیش دار او را به دندان خود پاره کند، و هر صاحب کفشی چون شتر و غزال او را با کفش خود بمالد و له کند».
و صدوق در «فقیه» با اسناد خود از سکونی با اسناد خودش از رسول الله (ص) روایت کرده است که: چون ناقه ای را دیدند که عقال شده بود (پایش را بسته بودند) و بر روی آن ناقه جهازش بود، فرمودند: «أین صاحبها؟ مروه فلیستعد غدا للخصومة؟!؛ صاحب این شتر کجاست؟ او را امر کنید و به او بگوئید که فردای قیامت، خود را برای دادخواهی این شتر آماده کند!»
و نیز در «فقیه» از حضرت صادق (ع) روایت شده است که: «أی بعیر حج علیه ثلاث سنین، یجعل من نعم الجنة. و روی: سبع سنین؛ هر شتری که سه سال بر روی آن سوار شده و به حج بیت الله الحرام بروند، از شترهای بهشت است و در بعضی از روایات، هفت سال آمده است.»
و نیز از پیغمبر اکرم (ص) روایت شده است که: «استفرهوا ضحایاکم، فإنها مطایاکم علی الصراط!؛ قربانی های خود را (از شتر و گاو و گوسفند) محترم و مکرم بدارید، زیرا آنها مرکب های شما در وقت عبور از صراط هستند» و نیز روایت شده است که: «إن خیول الغزاة فی الدنیا خیولهم فی الجنة؛ اسبان سواران در راه جنگ و جهاد با دشمنان اسلام، همان اسب های آنان در بهشتند» (بحارالانوار، ج 7، ص 276).
البته باید دانست که حیوانات چون دارای عقل نیستند تکلیف ندارند، ولی به قدر شعور خود و به اندازه گنجایش ماهوی وجود خود، راستی را از نادرستی و خیانت را از امانت تشخیص می دهند؛ و همین قدر کافی است برای سؤال و حساب و ما در همین ایام عمر بسیاری از حیوانات را چون اسب و سگ و گربه دیده ایم که این اختلاف معانی در آنها مشهود بوده است. در کتاب «مهج الدعوات» فرموده است: من چنین یافتم که فضل بن ربیع گفته است: روزی هارون الرشید صبحانه خود را خورد و حاجبش را صدا زد و گفت: برو و علی بن موسی علوی (حضرت امام رضا (ع)) را از زندان بیرون آور! و او را در برکه السباع (باغ وحش) بینداز! فضل گوید: من او را به برکه بردم و در آن انداختم و آنجا چهل عدد سبع درنده بود. چون شب شد، هارون خوابی هولناک دید و مرا خواست و گفت: برو ببین علی بن موسی در چه حالت است؟! رفتم و دیدم ایستاده و مشغول نماز است و درندگان همگی در اطراف او حلقه زده اند. رشید خود بر خواست و دید که مطلب از همین قرار است که فضل گزارش داده است؛ در این حال امر کرد آن حضرت را خارج کنند، و او را اکرام نموده و صله و خلعت داد (اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات).
باری! این عجیب نیست که وحوش شعور داشته و امام را بشناسند؛ عجب از این بنی آدم است که خود را اشرف مخلوقات می داند و دستور می دهد که فرزند فاطمه را در برکه السباع بیاندازند.


منابع :

  1. سید محمد حسین حسینی طهرانی- معاد شناسی جلد 8- صفحه 372-375

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/26133