ابوعبدالله بلال بن رباح، معروف به بلال حبشی، صحابه پیامبر اسلام و اولین مؤذن آن حضرت، در خانواده ای از بردگان «بنی جمح» بدنیا آمد و از عرب های غیرخالص یعنی «سراة» به شمار می رفت. پدرش "رباح" و مادرش "حمامه" نام داشت که از این رو، به وی "ابن حمامه" نیز می گفتند. این دو از کسانی بودند که از "حبشه" به حالت اسارت وارد جزیره العرب شدند. بنابر نقل تاریخ، بلال، همسال با ابوبکر (خلیفه اول) است، لذا سال تولدش را سال سوم عام الفیل می دانند. نسبت های او را حبشی، قرشی و «یتمی» گفته اند.
بلال با یکی از زنان عرب در زمان رسول خدا ازدواج کرد. با آنکه بعضی نویسندگان بلال را فاقد فرزند دانسته اند ولی در بعضی منابع از پسرش عمر به عنوان یکی از راویان یاد شده و از نوادگان او چون "هلال بن عبدالرحمن" از قاریان مشهور در سمرقند در حوادث سال 519 هجری قمری است. بلال غلام "امیة بن خلف" (از دشمنان سرسخت رسول خدا) بود که بعد از دعوت آشکار پیغمبر از اولین کسانی بود که اسلام آورد و در این راه شکنجه های زیادی از کفار مکه به ویژه از "امیه" دید. امیه برای انتقام از غلام سیاه تازه مسلمان خود، او را در ملاء عام، در گرم ترین روزها با بدن برهنه روی ریگ های داغ مکه می خواباند و سنگ بزرگی در روی سینه اش می گذاشت و او را با این جمله مخاطب می کرد: «دست از تو برنمی دارم تا اینکه به همین حالت جان سپاری و یا از اعتقاد به خدای محمد برگردی و "لات" و "عزی" (نام دو بت) را پرستش کنی». ولی بلال در برابر اینهمه آزار و شکنجه فقط با دو کلمه که روشنگر پایه استقامت او بود، جواب می داد و می گفت: احد، احد، یعنی خدا یکی است و هرگز به آئین شرک و بت پرستی برنمی گردم. استقامت او در دل سنگدل امیه، باعث تعجب همه بود. گاهی نیز ریسمانی به گردن او می انداخت و به دست بچه ها می داد تا او را در کوچه ها بگردانند. "ورقه بن نوفل" از کسانی که شاهد این شکنجه ها بود، گریه می کرد و به "امیه" اعتراض می کرد.
سرانجام ابوبکر، به توصیه پیامبر او را خرید و آزاد کرد. برخی بلال را آزاد شده خود پیامبر می دانند. وی بعد از آزادی به جمع مسلمانان پیوست و اولین مؤذن اسلام شد و در هجرت پیامبر با گروه مهاجرین به مدینه رفت و در سفر و حضر، پیغمبر اکرم را همراهی می کرد. در پیمان اخوت و برادری که میان مهاجرین و انصار بسته شد، پیامبر بین او و "ابو رویحه عبدالله بن عبدالرحمان خثعمی" قرارداد برادری نهاد و نام آن دو، در یک دیوان ثبت شد. البته برخی پیمان برادری او را با افراد دیگری نقل کرده اند.
جنگهای بلال در کنار پیامبر:
1- او در تمام غزوات پیغمبر چون بدر، احد، خندق، دوشادوش مسلمانان با کفار قریش جنگید. در جنگ بدر اولین جنگ اسلام "امیة بن خلف" و فرزندش که اسیر مسلمانان شدند، با اشاره بلال که گفت: او پیشوای کفر است، به دست مسلمانان کشته شدند و بعضی گویند که "امیه" را خود بلال در این جنگ به قتل رساند.
2- در روز فتح مکه، وی به دستور پیغمبر اکرم، بر فراز کعبه شد و اولین نفری بود که اذان گفت که بسیار باشکوه بود و کفار مکه از این واقعه بسیار ناراحت شدند. وی در زمان حیات پیغمبر «خازن» یعنی خزانه دار بیت المال حضرت و خادم ایشان بود. حضرت علاقه و عنایت خاصی به او داشت و به تعبیر جبرئیل او را سید و سرور حبشیان می شمرد. در باره او پیامبر فرمود:
الف- بلال از سابقان و پیشی گیرندگان در اسلام بود.
ب- او سید مؤذنان است.
ج- بهشت مشتاق سه تن است. علی، عمار و بلال.
د. دعای آن حضرت در حق او جهت یاری دادن به حضرت فاطمه (س) در کار منزل.
پس از رحلت پیغمبر، با ابوبکر بیعت نکرد و دیگر اذان نگفت و با اصرار اجازه یافت تا از مدینه به سوی شام رود و با سپاهیانی که به سوی شام می رفتند، همراه شد. در بعضی نقل ها نیز آمده که او در مقام اعتراض به حوادثی که پیش آمده بود، به شام رفت. برخی از منابع اهل تسنن از حضور او در جنگها و فتوحات شام، سخن گفته و برخی از او در جنگها یاد نکرده اند.
بلال، راوی حدیث بود:
وی احادیث زیادی از حضرت رسول اکرم نقل کرده و جماعتی از صحابه و تابعان در مدینه و شام و کوفه از او حدیث نقل کرده اند. از مهم ترین کسانی که از او روایت کرده اند، جابربن عبدالله انصاری، ابوبکر، عمر، براء ابن عازب، عبدالرحمان بن ابی لیل، عبدالله بن رواحه هستند. در منابع شیعی نیز احادیث فراوانی از او آمده و کسانی چون هشام بن حکم با اسناد از "عبدالله بن علی" از بلال روایت کرده است. جمع احادیثی که از او نقل شده 44 حدیث که در هر شش کتاب اهل سنت (صحاح سته) ذکر شده است. اشعاری نیز از بلال نقل کرده اند.
بلال از منظر ائمه معصومین و بزرگان:
پیامبر اکرم: سه تن از سیاهان از سادات بهشت هستند. لقمان حکیم، نجاشی، بلال. هم چنین فرمود: او از جمله برگزیدگان اصحاب پیامبر است.
امام علی (ع): او از سابقان در اسلام است و اخلاص و تهذیب نفس او را ستوده است.
امام سجاد (ع): در مدح او و نقل احتجاج او با مخالفان درباره فضائل علی (ع)، مطالبی فرمود که تفصیل آن در تفسیر امام حسن عسگری (ع) صفحه 623 -621 می باشد.
امام صادق (ع): بلال را عبد صالح و دوستدار اهل بیت نامیده است.
وی نزد امامان شیعه و اصحاب آنها از پایگاهی بلند برخوردار است. به نقل مفسران در شأن بلال و یاران او چندین آیه نازل شده است از جمله: آیه 69 سوره نساء، آیه 52 سوره انعام، آیه 107 سوره نحل، آیه 28 سوره کهف. او بعد از رحلت پیغمبر به رغم اصرار ابوبکر، هیچ اذان نگفت جز مواردی که یکبار به درخواست حضرت فاطمه زهرا (س) بود ولی چون آن حضرت به یاد مصائب پس از فوت پدر افتاد و از شدت ناراحتی تاب نیاورد، به ناچار بلال اذان را ناتمام رها کرد. دیگر بار زمانی بود که او برای زیارت قبر پیامبر در مدینه بود، حسنین از او درخواست کردند که اذان بگوید او نیز پذیرفت و این حادثه به شدت مدینه را تحت تأثیر قرار داد و آخرین مرتبه وقتی بود که خلیفه دوم از مدینه به شام رفت و در منطقه «جابیه» به درخواست مسلمانان، از بلال خواست تا اذان گفت و همه به یاد دوران رسول خدا سخت گریستند.
درگذشت بلال و مزارش:
سال مرگ و علت آن در بین منابع اختلاف است. وقوع آن را بین سالهای 17 تا 21 قمری که عمدتا سال 20 هجری قمری است در شهر دمشق گفته اند. سن او را نیز بین 60 تا 70 سالگی گویند که به مرگ طبیعی یا بر اثر «طاعون» از دنیا رفته است. مزارش بنابر مشهور در دمشق در «باب الصغیر» می باشد ولی پاره ای از منابع تصریح دارند که در «داریا» یا «عمواس» و یا در باب «کیسان داریا» و یا «باب الاربعین حلب» است.