راههای شناخت عیوب اخلاقی خویشتن

کسی که می خواهد به وضع جسمی و چگونگی مزاج خویش پی ببرد و از بیماری های  نهفته خود آگاه گردد خویشتن را در اختیار سازمانهای پزشکی می گذارد. کارشناسان متخصص از راه معاینه های دقیق با استفاده از وسائل آزمایشگاهی، دستگاههاهی عکسبرداری، و دیگر اسباب های طبی تمام قسمت های بدن او را بررسی می کنند، بیماریش را تشخیص  می دهند و به اطلاع  وی می رسانند. برای شناخت امراض معنوی  و عیوب اخلاقی نیز مجاری و وسائلی وجود دارد. کسانی که می خواهند از وضع درونی و بیماری فکر خویش آگاه گردند می توانند از آن وسائل استفاده کنند، به ملکات ذمیمه ای که در باطن دارند پی ببرند، و خلق و خوی ناپسند خویش را تشخیص دهند.

ابو حامد محمد غزالی در این باره چهار طریق را ارائه نموده که هر یک از آنها در شناساندن سیئات اخلاقی نقش مستقلی دارد. «اول آن که کتاب روح خود را به عالم اخلاق عرضه کند، به کسی که عیوب نفسانی را خوب می شناسد و از آفتهای پنهانی اخلاق آگاهی دارد. دوم آنکه دوستی راستگو و درستکار. بیداردل و آگاه، و با ایمان و متدین برای خود برگزیند و او را مراقب رفتار و گفتار خویش سازد و از وی بخواهد که حالات و اخلاق ناپسندش را تذکر دهد و از عیوب آشکار و پنهانی که دارد آگاهش نماید. راه سوم آن است که در گفته های دشمنان خویش دقت کند و عیوب نفسانی خود را از زبان آنان استفاده نماید، چه آنکه دیده خشم، بدی ها را مشاهده می کند و عیوب را آشکار می سازد. راه چهارم آن است که با مردم بیامیزد و اعمال آنان را بررسی کند هر آنچه را که در جامعه مذموم دید ترکش را از خود بخواهد و آنچه را که پسندیده یافت آن را طلب کند و خویشتن را بدان منتسب نماید.»

برای آنکه افراد با واقع بینی به عیوب نفسانی خویش پی ببرند، خود را به درستی بشناسند، و در تشخیص بیماریهای اخلاقی راه خطا نپیمایند لازم است پیرامون هریک از طرق چهارگانه به اختصار توضیح داده شود.

عالم اخلاق- اولین راهی را که غزالی برای پی بردن به خلق و خوی ناپسند ارائه نموده حضور در محضر انسان بصیری است که عیوب نفسانی و آفات پنهانی اخلاق را به خوبی می شناسد. عالم اخلاق برای شناخت بیماری های روح همانند طبیب حاذق برای تشخیص بیماریهای بدن است ولی بیماری های جسم و جان و همچنین پزشکان روح و بدن از جهات متعدد با یکدیگر تفاوت دارند. معیار بیماری های جسم، ناهمآهنگی با برنامه طبیعت است و معیار عیوب معنوی، ناسازگاری با اصول اخلاق است، پزشکان جسم،  بیماری بدن را از دیدگاه نظام آفرینش می نگرند و سلامت و مرض را  با معیارهای طبیعت اندازه می گیرند، ولی اطبا روان، عیوب معنوی را از دیدگاه اخلاق می نگرند و نیک و بد آنها را با معیارهای مکتبی که پیرو آن هستند می سنجد. در مکتب اسلام، حسن خلق،  یکی از شئون اساسی دین و از جمله خواسته های حضرت باری تعالی است. اخلاق حمیده از نظر معنوی، مایه تعالی روح، کرامت نفس و راه نیل به مقام انسانی است. و از نظر مادی باعث محبوبیت اجتماعی و عامل بهبود زندگی است. پیروان اسلام طبق وظیفه دینی مکلفند همواره تعالیم اخلاقی را در اعمال خود به کار بندند، در رفتار و گفتار خویش حق و فضیلت، عدل و انصاف، راستی و درستی را رعایت نمایند و بدین وسیله موجبات رضا و خشنودی حضرت حق را فراهم آورند. اولیاء دین، مکر و فریب، دروغ و اغفال، و خدعه و تدلیس را از صفات ذمیمه و از عیوب اخلاقی شناخته و سودی که از این راهها عاید اشخاص می گردد ناپاک و پلید خوانده اند،  ولی خودپرستان و نفع طلبان نه فقط آنها را بد و مذموم نمی دانند بلکه در آن موارد که این صفات به ارضاء غرائز و اقناع تمایلات کمک می کنند و خواهش های نفسانی را برآورده می سازند و لذائذ و شهوات را بهتر و بیشتر  تأمین می کنند  پسندیده و ممدوح  می پندارند. مکتب اسلام، حفظ عزت نفس و شرافت روح را از وظائف قطعی مسلمین شناخته و به هیچ مسلمانی اجازه نداده است که باعث ذلت خود شود، به حقارت و فرومایگی تن در دهد، و برای سودیابی و جلب منافع مادی، شرف انسانی خویش را پایمال نماید. مرد اعرابی، حضور پیغمبر اسلام آمد و گفت: «مگر نه این است که تو از جهت والدین از همه ما بهتر و از جهت اولاد از همه ما شریفتری؟ در ایام جاهلیت بر ما مقدم بودی و هم اکنون در اسلام رئیس ما هستی»؟ رسول اکرم (ص) از این سخنان تملق آمیز خشمگین شد به مرد اعرابی فرمود: «زبانت در پشت چند حجاب قرار دارد؟» جواب داد: «و حجاب، یکی لبها و دیگری دندان ها.» فرمود: «هیچ یک از این دو مانع، نتوانست حدت زبان تو را از ما بگرداند؟ سپس فرمود:: «تحقیقا بین تمام آنچه که در تمام دنیا به فردی  اعطاء شده است هیچ چیز برای آخرت او زیانبارتر از طلاقت زبان و و نفوذ کلام نیست.» برای آنکه مرد را ساکت کند و به آن صحنه ناراحت کننده خاتمه دهد به علی علیه السلام  فرمود: «برخیز زبانش را قطع کن.» آن حضرت حرکت کرد چند درهمی بوی داد و خاموشش ساخت. سخن رسول اکرم (ص)  به قدری شدید و تکان دهنده بود که حضار، تصور کردن علی علیه السلام زبان او را قطع خواهد کرد ولی پیشوای اسلام با اداء این  جمله تند از طرفی مراتب ناراحتی و عدم رضایت خود را از گفته های وی آشکار نمود و از طرف دیگر به همه حضار فهماند که تملق و چاپلوسی از عیوب بزرگ اخلاقی است و مسلمین باید جدا از این خوی ذلت بار و موهن برحذر باشند.

دوست شایسته- دومین  راه شناخت بیماری فکر و عیوب اخلاقی تذکرات دوست لایق و صمیمی است. کسانی که با افرادعاقل، بینا، و با ایمان مرتبط می شوند و با آنان طرح دوستی می ریزند در واقع با این عمل راه خوشبختی و سعادت همه جانبه خویش را هموار می سازند. این قبیل دوستان با ارزش، از یک طرف در شئون مادی مددکار رفیق خود هستند و او را در امور زندگی یاری می کنند و از طرف دیگر، مانند مربیان دانا، نقص اخلاقی وی را تذکر می دهند، او را به عیوب معنویش واقف می سازند، و درهای خودسازی و جبران نقائص را به رویش می گشایند. در نظر اولیاء گرامی اسلام، بهترین و شایسته ترین دوست آن کسی است که با صراحت، عیب اخلاقی دوست خویش را می گوید، از رفیق خود انتقاد می کند، و خلق و خوی ناپسندش را خاطر نشان می سازد. امام صادق علیه السلام فرموده: «محبو ب ترین  برادرا نم نزد من آن کسی است که عیوب مرا به من اهداء نماید.» گاهی تذکر به جا و انتقاد به مورد از طرف یک دوست، آنقدر نافذ و موثر واقع می شود که شخص مورد انتقاد را تکان می دهد، متنبهش می کند و بر اثر آن به فکر  چاره جوئی می افتد، مسیر گذشته را ترک می گوید، به اصلاح خود می پردازد، و خیلی زود عیب خویش را برطرف می نماید. منصور عمار از رهگذری که سرای قاضی بغداد در آن بود عبور می کرد. در خانه باز بود. منصور جلو در ایستاد و به درون منزل نظری افکند. دید سرائی است بس وسیع  و مجلل. داخل منزل شد و تمام قسمتهای آنرا با دقت نگاه کرد، توجه منصور به اتاقهای مفروش، ظروف عالی و غلامان و خدمتگزاران متعدد جلب شد و حیرت زده آن همه خودآرائی و تجمل را نگریست، سپس آب وضو خواست. یکی از غلامان آفتابه بزرگی را پرکرد و نزد او برد. منصور در نقطه ای که قاضی بغداد می دید نشست و آغاز وضو نمود ولی دستها را از بازو شست و پاها را از زانو. قاضی گفت: «ای منصور این چه اسراف است که می کنی و چرا این همه آب را هدر می دهی؟» منصور گفت: «ای قاضی تو که زیاده روی در آب مباح را اسراف می خوانی درباره این سرا و بوستان با این همه تجمل و اسباب که خدا می داند پول آنها از کجا آمده است چه می گوئی، آیا اسراف نیست؟ تو که احتیاجاتت با یک منزل کوچک و دو خدمتگزار برآورده می شود چرا این قدر زیاده روی می کنی و اینهمه وبال را بر دوش می کشی؟» قاضی از سخن منصور به خود آمد، از عیب اخلاقی خویش آگاه شد، زندگی آمیخته به اسراف را برهم زد، و از آن پس روش معتدلی در پیش گرفت. در گذشته این قبیل دوستان کم بودند و در دنیای کنونی کمیاب تر شده اند،  چه آنکه بیشتر مردم امروز پیرو اخلاق انتفاعی هستند به انگیزه سودجوئی با هم رفیق می شوند، خوب و بد ها را از دیدگاه منافع مادی می نگرند، و به جنبه های روحانی و سجایای انسانی اعتنا ندارند. از این رو پاره ای از عیوب معنوی و سیئات اخلاقی را اساسا بد نمی دانند تا رفقای خود را متوجه کنند و آنان را به اصلاح خویش وادار سازند و در مواردی که صفتی را بدبدانند و رفیق خود را گرفتار  آن صفت ببینند اغلب سکوت می کنند، تذکر نمی دهند، و به جهاتی که در نظر دارند عیب اخلاقی او را نادیده می انگارند. بعضی سکوتشان معلول حسد است، عیب رفیق خود را نمی گویند مبادا خود را اصلاح کند، بر اثر آن محبوبیتی بدست آورد، و در جامعه برآنها تقدم یابد. بعضی جاه طلب و خودخواهند، عیب رفیق را تذکر نمی دهند و از صفت بدی که دارد انتقاد نمی کنند تا در وی رنجشی بوجود نیاورند، او را آزرده خاطر ننمایند، و به محبوبیت خویش آسیبی نرسانند. بعضی خود گرفتار عیوب اخلاقی هستند و می دانند اگر عیب رفقا را بگویند رفقا نیز عیب آنان را خواهند گفت، برای آن که خودشان مورد انتقاد واقع نشوند از عیوب رفقا چشم پوشی می کنند و در نتیجه هر دو طرف، با عیب اخلاقی باقی می مانند وبه رفتار ناپسند خویش ادامه می دهند. بدترین دوست در نظر اولیاء گرامی اسلام کسی است که از خلق بد رفیق خویش آگاه است ولی آنان را نادیده می گیرد و به عنوان مدارا از تذکر آن خودداری می نماید.

دشمن- سومین راه تشخیص عیوب معنوی و سیئات اخلاقی استفاده از گفته های دشمن است. کسی که با انسانی عداوت دارد و می خواهد از وی انتقام بگیرد همواره می کوشد تا عیبی از او پیدا کند، آنرا برملا سازد، و بدین وسیله ارزش دشمنی خود را در جامعه کاهش دهد. بعضی از افراد به پاره ای از عیوب و نقائص پنهانی گرفتارند که نه خودشان می دانند و نه دوستانشان توجه دارند، ولی دشمن کنجکاو و تیزبین ضمن کاوش های خود به این عیوب پی می برد و به منظور اعمال دشمنی، آن را به زبان می آورد. گرچه او این عمل خصمانه را به انگیزه عداوت انجام می دهد ولی غیرمستقیم به دشمن خود خدمت می کند چه آنکه عیب نهفته وی را آشکار می نماید و او را از بیماری اخلاقیش آگاه می سازد. علی علیه السلام فرموده است: «گاهی دشمنان، برای مرد از دوستان و برادرانش نافع ترند چه آنان عیوب و نقائصش را به وی اهداء می نمایند» طبق حدیثی که از امام صادق علیه السلام روایت شده بین حضرت یحیی پیامبر بزرگوار الهی و شیطان، دشمن آشکار فرزندان آدم، سخنانی رد و بدل گردیده است و یحیی علیه السلام گفته او را مورد توجه قرار داده و عملا از آن استفاده نموده است. یحیی گفت: «هرگز شده است که ساعتی بر من پیروز گردی؟» جواب داده: «نه ولی، در شما یک صفتی  است که باعث شگفتی من است.» یحیی پرسید: « آن صفت چیست؟ »شیطان گفت: «خوراک شما زیاد است، موقعی که افطار می کنی عذا در معده ات تجمع و ناگوار می شود و بر اثر آن سنگین می گردی و این حالت شما را از قسمتی از نوافل و شب بیداری باز می دارد». یحیی از سخن دشمن استفاده کرد، به نقطه ضعف خود متوجه گردید، فورا به اصلاح خود تصمیم گرفت، و گفت: «من با خدا عهد می بندم که از این پس هرگز خود را از غذا سیر نکنم تا او را ملاقات نمایم.» شیطان که از گفته های خود پشیمان شده بود گفت: «من نیز با خدا عهد می کنم از این پس هرگز مسلمانی را نصیحت نکنم تا پروردگار  را ملاقات نمایم.»

افکار عمومی- چهارمین  راه شناخت عیوب اخلاقی این است که آدمی با مردم بیامیزد و در قضاوت های اجتماع دقت نماید، آن صفاتی که در نظر عموم ناپسند و مذموم است ترک گوید و خود را از آنها منزه سازد و آن صفاتی را که پسندیده و ممدوح می دانند از خویشتن طلب کند و بخواهد که واجد آن صفات باشد. مسئله افکار عمومی و قضاوت مردم درباره درستی و نادرستی افراد، مورد توجه اولیاء دین بوده و در خلال روایات اسلامی مکرر آمده است، از آن جمله علی علیه السلام در عهدنامه خود این نکته را به مالک اشتر خاطر نشان فرموده و نوشته  است: «ای مالک، بدان  من تو را به شهرهائی فرستاده ام که پیش از تو حکمرانان دادگر و ستمکار بر آنها حکومت کرده اند و مردم در کارهای تو با همان چشمی می نگرند که تو خود در اعمال زمامداران گذشته نگریسته ای و درباره ات همان را می گویند که تو درباره  آنان می گفتی و می توان با سخنانی که خداوند در زبان مردم جاری می کند به شایستگی و صلاحیت افراد درستکار استدلال نمود.» در برنامه های تربیتی اسلام یکی از وسائل خودسازی و اصلاح اخلاق، تعمق در کارهای دیگران و تأمل در اعمال این و آن است، چه آدمی از این راه می تواند خوب و بدها را  تمیز دهد، به عیوب و نقائص خویش پی ببرد و موجبات اصلاح خود را فراهم آورد. علی علیه السلام به کمیل بن زیاد فرمود: «مومن آئینه مومن است چه آنکه با دقت در آن می نگرد، نیازهای باطنی و نقائص معنوی خویش را به وسیله آن برطرف می کند و به حالت درونی خود جمال و زیبائی می بخشد.» نکته ای که لازم است مورد کمال توجه قرار گیرد این است که در حدیث امام  علیه السلام از افراد با ایمان نامبرده و کسانی را آئینه شناخت زشتی ها و زیبائی های اخلاق یکدیگر معرفی نموده است که افکارشان با تعالیم قرآن کریم شکل گرفته، دارای سرمایه ایمانند، و عملا از مکتب اسلام پیروی می کنند.


منابع :

  1. محمدتقی فلسفی- اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی- از صفحه 191 تا 196 و صفحه 198 و صفحه 209 تا 217

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/401178