روش صحیح در تفسیر موضوعی قرآن و مشکلات آن

برای تفسیر موضوعی دو روش وجود دارد:

روش اول که بعضی از مفسران برای کار خود انتخاب کرده اند که موضوعات مختلف را اعم از موضوعات اعتقادی (توحید و معاد و...) یا موضوعات اخلاقی ( تقوی، حسن خلق و...) را در کلام خود مطرح می کنند بعد از تحلیهای فلسفی و کلامی، یا تحلیلهای اخلاقی، بعضی از آیات قرآن را که در این زمینه وارد شده است به عنوان شاهد ذکر می کنند.

روش دوم این است که ما قبل از هر چیز به گردآوری تمام آیاتی که درباره یک موضوع در سرتاسر قرآن وارد شده است بپردازیم و بدون پیشداوریهای قبلی این آیات را در کنار هم چیده یک یک تفسیر کنیم و بعد در یک جمع بندی رابطه آنها را با یکدیگر در نظر گرفته، و از مجموع آنها به یک ترسیم کلی دست یابیم. در اینجا مفسر مطلقاً از خود چیزی ندارد، و همچون سایه به دنبال آیات قرآن می رود، همه چیز را از قرآن می فهمد، و تمام همت او کشف محتوای آیات است، و اگر از کلمات دیگران حتی از احادیث کمک می گیرد در مرحله بعد و جداگانه خواهد بود.

دو روش در تفسیر معمولی(همان تفسیرهای «ترتیبی» که به ترتیب آیه ها و سوره ها نوشته شده است) نیز وجود دارد. گروهی آیات قرآن را بر نظرات خود تطبیق می کنند، و گروه دیگری نظرات خود را تابع آیات قرآن قرار می دهند، و مسلماً راه صحیح تفسیری راه دوم است. قرآن «نور و کتاب مبین» است، قرآن بیانگر همه حقایق مربوط به سعادت انسانها است، "قَد جائکم مِنَ الله نُورُ وکتابُ مُبینُ" (سوره مائده /آیه 15)، «از سوی خدا نور و کتاب آشکاری به سراغ شما آمد».

مشکلات تفسیر موضوعی
تفسیر موضوعی حداقل سه مشکل عمده دارد که بر سر راه «مفسر» خودنمائی می کند: 

1- تفسیر موضوعی این نیست که انسان کتابهای معجم قرآن مجید را در برابر خود بگذارد و مثلاً برای تفسیر موضوع جهاد، یا تقوا آیاتی که تحت همین عنوان ( جهاد و تقوا) در معجم آمده است جمع آوری کند زیرا بسیار می شود که آیاتی از قرآن پیرامون این سه موضوع سخن می گوید بی آنکه کلمه «تقوا» یا «جهاد» در آن به کار رفته باشد، و این فراوان است. بد نیست در اینجا از یک مثال استفاده کنیم، می دانیم خداوند، « رحمن» و «رحیم» و «ارحم الراحمین» است و این معنی در بسیاری از آیات قرآن منعکس می باشد، ولی آیاتی در قرآن داریم که این حقیقت را بیان می کند بی آنکه ماده «رحم» در آن به کار رفته باشد، از جمله آیه 16 سوره نحل است که می گوید: "و لویُواخِذُ الله الناسََ بِظُلُمِهِم ماَتَرَک علَیها مِن دابَّه"، «اگر خداوند مردم را به خاطر ظلمشان مجازات کند جنبنده ای را روی زمین باقی نخواهد گذارد». همین مطلب در آیه 45 فاطر با تفاوت مختصری آمده است، "و لویُواخِذُ الله الناسَ بِما کَسَبُوا ماَتَرَک ظَهِرها مِن دابَّه". این دو آیه نهایت لطف و رحمت الهی را نسبت به بندگانش نشان می دهد بی آنکه در این دو آیه اشاره ای به واژه «رحم» شده باشد.

2- مشکل دیگر تفسیر موضوعی همان مشکل جمعبندی آیات و نتیجه گیری از آنها است که نیاز به دقت و ظرافت و ذوق و آگاهی بسیار و احاطه فراوان به آیات قرآن و تفاسیر دارد، و در آنجا که آیات مربوط به یک موضوع متعدد و هر کدام بعد خاصی دارد این جمعبندی پیچیده تر می شود. بعلاوه تفسیر موضوعی تفسیر نوپائی است که کوشش و کار فراوان روی آن انجام نشده، و همین امر کار کسانی را که در رده آغازگرانند مشکل و پیچیده می سازد، و یا تفسیر معمولی که از همان آغاز نزول قرآن روی آن کار شده است تفاوت بسیار دارد.

3- مشکل بزرگ دیگر این است که موضوعاتی که در قرآن مجید، این کتاب بزرگ آسمانی مطرح شده حد و حسابی ندارد، از مسائل اعتقادی گرفته تا مسائل عملی، و از مسائل اخلاقی گرفته تا سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و آداب معاشرت و جنگ و صلح و تاریخ انبیا و اسرار آفرینش و.. در هریک از این زمینه ها موضوعات فراوانی است که قرآن از آنها بحث کرده و بررسی همه اینها وقت و حوصله زیادی لازم دارد. گاه یک آیه در تفسیر موضوعی در چندین بحث مورد توجه واقع می شود و هریک از ابعاد آن را در فصل خاصی باید مطرح کرد در حالی که در تفسیر ترکیبی یکبار آن آیه تفسیر می شود و تمام.


منابع :

  1. آیت الله مکارم شیرازی- پیام قرآن جلد اول- از صفحه 29 تا 31

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/401519