نمونه هایی از عدالت امام علی (ع) در بیت المال

امام علی(ع) انسانی کامل و الهی و عادلی به تمام معناست. از جمله عدالتهای این امام متقی، رعایت مساوات در بیت المال مسلمانان است. در زیر به نمونه ای از آنها اشاره می شود:

امیرالمومنین (ع) در قصه برادرش «عقیل» می فرماید: «و الله لقد رأیت عقیلا و قد املق حتی استما حتی من بر کم صاعا، و رأیت صبیانه شعث الشعور، غبر الالوان من فقرهم، کانما سودت وجوههم بالعظلم. و عادنی موکدا، و کرر علی القول مرددا، فاضغیت الیه سمعی فظن انی ابیعه دینی، و اتبع قیاذه مقارقا فا حمیت له ثم ادنیتها من جسمه لیعتبربها: فضج ضجیج ذی دنف من المها، و کاد ان یحترق من میسمها. فقلت له: ثکلتک الثواکل یا عقیل، اتئن من حدیده احماها انسا نها للعبه و تجـر نی الی نار سجرها جبارها لغضبه، اتئن من الاذی، و لا ائن من لظی؟»، «به خدا قسم، (برادرم) «عقیل» را در شدت فقر و پریشانی حال دیدم که از من خواست یک من از گندم (بیت المال) شما را به او ببخشم؛ و کودکانش را با موهای ژولیده و رنگهای از شدت فقر دگرگون کشته دیدم که گوئی صورتشان با نیل، سیاه و رنگین شده بود. «عقیل» اصرار می کرد و گفته خود را تکرار می نمود، و خیال می کرد که من دینم را به او می فروشم، و از روش خود دست برداشته، و دنبال او به هر سو که می کشد می روم! ولی من (برای تنبه دادن وی به اهمیت حفظ حقوق خدا و خلق خدا) آهن پاره ای را در آتش گداختم و نزدیک تنش بردم تا با (حرارت ) آن عبرت گیرد. ناگهان او، از درد آن، ناله ای همچون ناله بیمار سر داد، و نزدیک بود از اثر آن بسوزد. به او گفتم: ای عقیل، مادران داغ دیده در سوکت بگریند؛ از آهن پاره ای که انسانی آن را بسان بازیچه خود در آتش گداخته است ناله سر می دهی، آنگاه مرا به سوی آتشی که خداوند جبار، آن را برای (اعمال) خشم خویش افروخته است می کشانی!؟ تو از این رنج (اندک) می نالی، و من از آتش دوزخ ننالم!؟»

نمونه دیگری از دقت در رعایت «حق» و «عدل»!

از یکی از همسرانش به نام «ام عثمان» نقل شده که: روزی جزء اموال «بیت المال»، زیتنی بود. من از حضرتشان تقاضا کردم، گردنبندی از آنها عنایت کنید دخترم به گردنش بیفکند. فرمود: اینها اول باید در میان عموم مسلمین توزیع شود، اگر به ما هم سهمی رسید، از آن به دخترت (که دختر خودش هم بود) داده می شود.

و همچنین نقل شده است: یکی از امراء زمان، مقداری «عنبر»، «هدیه» برای «ام کلثوم» دختر آن حضرت فرستاده بود. آن امام سراپا حق و عدل، آن را هم با آنکه هدیه شخصی بود، اما چون ارتباطی به مقام حکومت داشت، در ردیف اموال عمومی به حساب آورد، و از باب اعلان مطلب بر فراز منبر رفت و در مجمع عمومی مردم فرمود: «ایها الناس ان ام کلثوم بنت علی خانتکم عنبرا؛ و ایم الله لو کانت سرقه، لقطعتها من حیث اقطع نساء کم»، «ای مردم (آگاه باشید)! ام کلثوم دختر علی! به قدر عنبری اندک! در حق شما تعدی کرده (و پیش از توزیع در میان شما، در آن تصرف نموده است). و به خدا سوگند، اگر این کار از طریق سرقت تحقق می یافت، دست او را همانگونه که دست زنان شما را ( به کیفر سرقت در صورت تحقق سرقت) قطع می کنم،  قطع می کردم!!


منابع :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی –موعظه – از صفحه 281 تا 283

https://tahoor.com/FA/Article/PrintView/402760