گفتگوی پیامبر اکرم و سلمان فارسی درباره نشانه های قیامت

فارسی 8492 نمایش |

در رابطه با نشانه های قیامت و اشراط الساعة روایات زیادی وارد شده اند برخی از این روایات به بعضی وقایع جوی و طبیعی آخرالزمان اشاره دارند در تعدادی به بعضی امور که در حکومت و افرادی که سرمنشأ برخی تحولات در جامعه جهانی اند مثل ظهور حضرت عیسی، حضرت مهدی و سفیانی و... مطرح شده اند برخی روایات نیز به بررسی وضعیت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوامع آخرالزمان خصوصا جوامع اسلامی می پردازند این روایات غالبا مفصل بوده و تصویری دقیق از جامعه پیش روی مسلمانان ارائه می دهند در اینجا به یکی از این روایات اشاره می کنیم.
علی بن ابراهیم قمی که در بیش از هزار سال پیش می زیسته است و تفسیر او در نهایت اتقان و اعتبار و مورد مطالعه و مراجعه علمای اعلام در این مدت طولانی بوده است و از کتب مرجع و اصلی شیعه محسوب می گردد، روایتی را در تفسیرش از سلمان فارسی از رسول خدا (ص) نقل می کند که در حجة الوداع، رسول خدا در مسجدالحرام در حالی که حلقه های در کعبه را به دست گرفته بودند بیان کرده اند. این روایت به طوری است که از مضمون آن هیچ احتمال خدشه در آن نمی رود. چون مطالبی را راجع به آخرالزمان بیان می کند که در آن زمان اثری از آن نبوده است و حتی زمینه هم برای چنین وقایعی موجود نبوده تا بتوان احتمال داد که بعدا به وجود می آید و بر اساس آن جعل چنین حدیثی را نمود. بنابراین، به این روایت و امثال آن در کتب متقنه حدیث و تفسیر می توان اطمینان حاصل نمود و آنها را از روایات داله ی بر ظهور و علائم قیامت شمرد. این روایت را در ذیل آیه مورد عنوان از شواهد اشراط الساعة آورده است. اشراط جمع شرط به معنای علامت است، و روایت چنین است.
رسول خدا حلقه در خانه خدا را گرفت و رو به ما نموده و با سیمای مبارکش ما را مخاطب قرار داد. و گفت: «آیا می خواهید من شما را به علائم و نشانه های قیامت با خبر کنم؟» و در آن هنگام نزدیک ترین افراد به رسول خدا سلمان بود، و گفت: «ای رسول خدا! بله ما می خواهیم ما را باخبر کنی!» پس از آن رسول خدا (ص) فرمود: «به درستی که از علامات قیامت آن است که مردم نماز را خراب می کنند، و از شهوات پیروی می نمایند، و تمایلشان به سوی هوای نفسانی است، مال را بزرگ می شمرند، و دین را به دنیا می فروشند. و در چنین شرائط و موقعیتی، همان طور که نمک در آب حل می شود، دل مؤمن و اندرون او آب می شود و حل می گردد؛ چون منکرات را در برابر دیدگان خود می بیند، و قدرت تغییر و اصلاح آنها را ندارد.»
سلمان گفت: «اینها از اموری است که حتما تحقق می یابد؟» رسول خدا (ص) فرمود: «آری، سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست! ای سلمان! در آن وقت حاکمان و زمامداران مردم عبارتند از حاکمانی که همه آن ها ستمکار و ظالمند، و وزرائی که فاسقند، و حکام و استانداران و فرماندارانی که همه اهل جور و ستم هستند، و امین هائی که همه اهل خیانتند.» سلمان گفت: «و اینها از امور مسلمه ای است که پیدا خواهد شد؟» رسول خدا (ص) فرمود: «آری سوگند به خدائی که جان من در دست اوست! ای سلمان! در آن موقعیت کارهای بد و ناپسند در بین مردم به صورت کارهای شایسته و پسندیده در آید؛ و کارهای پسندیده و نیکو به صورت کارهای نکوهیده و ناپسند جلوه کند. و مردمان خیانت پیشه مورد وثوق و امانت واقع شوند؛ و به افراد امین و درستکار نسبت خیانت داده شود. و مرد دروغگو را تصدیق کنند و به دروغ های او مهر صحت و درستی بنهند؛ و مرد راستگو و درست را دروغگو شمارند و به گفتار او ترتیب اثر ندهند.»
سلمان گفت: «و این ها مسلما واقع خواهد شد ای رسول خدا؟» رسول خدا (ص) فرمود: «آری سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست! ای سلمان! در آن هنگام زنان بر مردان حکومت می کنند، و با کنیزان مشورت می نمایند. (یعنی در امور سیاسی کنیزان که در خانه های آنها هستند مورد مشورت قرار می گیرند) و بچه ها (که کنایه از افراد بی بصیرت و بی دانش باشد) بر منبرها بالا می روند و برای مردم خطبه می خوانند، و (زمام امور تبلیغاتی مردم را این افراد کم تجربه و کم خرد در دست می گیرند) و دروغگوئی و دروغپردازی از کارهای طرفه و فکاهی و ظریف شمرده می شود. و دادن زکات مال را ضرر و غرامت می پندارند، و هرگونه دسترسی به بیت المال و ربودن اموال عامه را غنیمت و بهره می شمارند. مردم با پدر و مادر خود جفا می کنند و به آنها بی اعتنائی نموده آنان را سبک می شمرند و از ادای حقوق واجبه و مستحسنه آنها بر نمی آیند ولیکن با دوستان خود احسان و نیکوئی می نمایند. و ستاره دنباله دار در آسمان طلوع می کند.» سلمان گفت: «این امور مسلما به وقوع می پیوندد ای رسول خدا؟»
رسول خدا (ص) فرمود: «آری سوگند به آن خدائی که جان من در دست قدرت اوست! ای سلمان! در آن زمان زنان با شوهرانشان در امور خارج از منزل مانند تجارت شرکت می کنند. و باران در تابستان می بارد. و مردمان بزرگ و بزرگوار پیوسته مورد خشم و غضب و غیظ قرار می گیرند. و مردم بی چیز و تنگدست مورد اهانت و تحقیر قرار می گیرند. در آن زمان بازارها به هم نزدیک می شوند. و در صورتی که محل خرید و فروش بسیار است همه مردم از کار و کسب خود در گله و شکوه هستند، یکی می گوید: من چیزی نفروختم، و دیگری می گوید: سودی نبردم؛ و در آن وقت می نگری که تمام مردم در مقام گلایه از خدا و مذمت او هستند.»
سلمان گفت: «ای رسول خدا! چنین اموری واقع می شود؟» رسول خدا (ص) فرمود: «آری سوگند به آنکه جان من در دست اوست ای سلمان! در آن زمان بر مردم حکومت می کنند کسانی که اگر مردم برای دفاع از حقوق خود و برای حق اولیه خود و کوچکترین مطلبی که در آن شائبه سیادت و حریت و آزادی فکر باشد، سخن گویند، آنها را می کشند، و اگر مردم سکوت هم اختیار کنند آنان جان و مال و آبروی ایشان را مباح می شمرند، و برای استفاده از کار و زحمت و دسترنج آنها از خوردن خون آنها دریغ نمی کنند، و زنان و دختران ایشان را به بیگاری می برند و اعمال منافی عفت انجام می دهند و احترام آنها را پایمال می کنند، و خون مردم بیچاره و ضعیف را بی محابا و بدون پروا می ریزند، و در دل هایشان از خوف و دهشت و هراس به اندازه ای وارد می کنند که هیچکس حق نفس کشیدن ندارد. ای سلمان! در آن زمان تمام مردم رعیت وحشت زده و هراسناک خواهند بود.»
سلمان گفت: «ای رسول خدا! آیا این امور واقع شدنی است؟» رسول خدا (ص) فرمود: «آری، سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست ای سلمان! در آن زمان چیزی را از طرف مشرق برای مردم می آورند و چیز دگری را از طرف مغرب و بدین وسیله امت مرا رنگ می کنند؛ پس ای وای بر ضعیفان امت من از دست این ستمگران، و ای وای بر ایشان از خدا؛ به افراد کوچک و زیردست رحم نمی آورند، و بزرگان را توقیر و احترام نمی کنند و از خطاکار و شخصی که در امور شخصی به آن ها بدی کند در نمی گذرند و او را مورد عفو و اغماض خود قرار نمی دهند (رحم و مروت ،عفو و بخشش ندارند). گفتار آنان همه فحش و زشتی است. هیکل آنان هیکل آدمی است ولی دل های آنها دل های شیاطین است.»
سلمان گفت: «ای رسول خدا! آیا این از امور مسلمه واقع شدنی است؟» رسول خدا (ص) فرمود: «آری، سوگند به آنکه جان من در دست اوست ای سلمان! در آن وقت مردها به مردها اکتفا می کنند، و زن ها به زن ها اکتفا می نمایند. و در آن زمان همان طور که زن در خانه شوهرش مورد حفظ و حراست واقع می شود که کسی به او تعدی نکند و در استمتاعات اختصاص به مرد خود داشته باشد، همینطور افرادی، جوانان تازه به سن رسیده و أمرد را به خود اختصاص داده در اعمال نامشروع مورد حراست و حفظ خود قرار می دهند تا کسی دیگر به آنها توجهی نکند. مردها خود را شبیه به زنان می کنند، و زنان خود را شبیه به مردان می نمایند. و افرادی که دارای رحم هستند و برای تولید مثل آفریده شده اند که منظور زنان می باشند، سوار بر زین ها می شوند؛ پس بر آن زنان از امت من لعنت خدا باد.»
سلمان گفت: «ای رسول خدا! اینها از امور واقع شدنی هستند؟» رسول خدا (ص) فرمود: «آری سوگند به آن کسی که جان من در دست اوست ای سلمان! در آن وقت مساجد را زینت می کنند همچنان که معبدهای نصاری و یهود را زینت می کنند، و قرآن ها را به زیور و شکل و نقاشی ها آراسته و پیراسته می کنند، و مناره ها و مأذنه های مساجد را بلند می سازند تا اشراف بر خانه های اطراف پیدا می کند، و صف های نماز جماعت بسیار می شود و مردم در این نمازها زیاد شرکت می کنند ولی با دل هائی پر از کینه، حسد و عداوت با یکدیگر، و با زبان هائی منافقانه و سخن هائی مزورانه و آلوده به نیت های فاسد.»
سلمان گفت: «ای رسول خدا! آیا اینها واقع می شوند؟» رسول خدا (ص) فرمود: «آری سوگند به آنکه نفس من در دست قدرت اوست در آن وضعیت، مردان امت من خود را به طلا زینت می کنند، و لباس حریر و دیبا می پوشند، و پوست پلنگ را برای خود جامه می کنند.» سلمان گفت: «آیا این ها از امور واقع شدنی است ای رسول خدا؟» رسول خدا (ص) فرمود: «آری سوگند به آنکه جان من در دست قدرت اوست ای سلمان! در آن موقع رباخوری در بین مردم ظاهر و آشکارا می گردد، و مردم با یکدگر با غیبت و رشوه معامله می کنند. و دین در نزد مردم ضعیف و به درجات نازلی پائین می آید، ولیکن دنیا قوی و به درجات عالی در بین مردم بالا می رود.» سلمان گفت: «ای رسول خدا! آیا اینها از امور واقع شدنی است؟» رسول خدا (ص) فرمود: «آری سوگند به آنکه جان من به دست اوست! ای سلمان! در آن زمان طلاق زیاد واقع می شود، و حد الهی جاری نمی گردد؛ و این ها ابدا به خداوند ضرری نمی رساند.»
سلمان گفت: «ای رسول خدا! آیا این مسلما واقع می شود؟» رسول خدا (ص) فرمود: «آری سوگند به آنکه جان من در دست اوست ای سلمان! در آن زمان زنان آوازه خوان در بین مردم پدید می آیند، و استعمال آلات موسیقی رواج پیدا می کند، و بر مردم شریرترین افراد از امت من حکومت می کنند.» سلمان گفت: «ای رسول خدا! آیا این امر واقع می شود؟» رسول خدا (ص) فرمود: «آری سوگند به آنکه جان من در دست اوست! ای سلمان! در آن زمان، اغنیاء و ثروتمندان امت من که به حج می روند برای تفریح و تفرج است، و حج متوسطین از امت برای تجارت و خرید و فروش است، و حج فقراء از امت من برای خودنمائی و صیت و شهرت است. در آن هنگام بسیاری از افراد مردم قرآن را برای غیر خدا یاد می گیرند، و قرآن را به صورت آهنگ موسیقی در مزمار و آلات موسیقی می نوازند. و دستجات و گروه هائی هستند که برای غیر خدا به دنبال علوم دینیه اسلامیه می روند و برای فقاهت تلاش می کنند. و اولاد زنا در بین مردم بسیار پدید می آید. و قرآن را به صورت لهو و با صوت تغنی غیر مشروع می خوانند. و همگی مردم برای رسیدن به دنیا و امور دنیوی کوشش می کنند و مسابقه می دهند، و سعی می کنند تا بتوانند در امور دنیا از یکدیگر پیشی گیرند.»
سلمان گفت: «ای رسول خدا! آیا این ها از امور حتمیه است؟» رسول خدا (ص) فرمود: «آری سوگند به آن کسی که نفس من در دست اوست! ای سلمان! در آن زمان پرده عصمت مردم پاره می شود، و محرمات الهیه به جای آورده می شود، و حریم عفاف دریده می گردد، و معصیت های خدا رائج می گردد، و بدان و اشرار بر اخیار و خوبان تسلط پیدا می کنند، و دروغ علنا رائج و در بین توده مردم شایع می شود، و لجاج و خودسری و استکبار ظاهر می گردد، و نیازمندی و احتیاج، همه توده ها را فرا می گیرد. مردم به لباس خود بر یکدیگر فخریه و مباهات می کنند، و باران های فراوان در غیر فصل باران پیدا می شود، و اشتغال به لهو و لعب از قبیل بازی کردن با باطل و تار و آلات موسیقی را امری پسندیده و نیکو می شمرند و امر به معروف و نهی از منکر را گذشته از آنکه به جای نمی آورند امر نکوهیده و ناپسند می دانند. زمانه و وضعیت محیط در آن زمان به قدری انحطاط پیدا می کند که مردمان مؤمن و استوار با ایمان راستین در آن زمان از تمام افراد امت پست تر و حقیرتر و ذلیل تر خواهند بود. و در بین زهاد و عباد و همچنین در بین علماء و قرائشان حس بدبینی و بدخواهی ظهور نموده و پیوسته در صدد عیب جوئی و ملامت از یکدگر بر می آیند. اینچنین افرادی با چنین روحیه و عادتی و با چنین ملکات و صفاتی در ملکوت آسمانها به أرجاس و أنجاس یعنی موجودات پلید و کثیف و نجس خوانده می شوند.»
سلمان گفت: «ای رسول خدا! آیا اینها واقع شدنی است؟» رسول خدا (ص) فرمود: «آری سوگند به آن خدائی که جان من در دست اوست ای سلمان! در آن هنگام افراد ثروتمند و متمول بیش از همه کس از فقر نگرانند، به فقرا و ضعفا کمکی نمی شود و کسی بر آنان رحمت نمی آورد، حتی افراد سائل در طول مدت یک هفته که از این جمعه تا آن جمعه باشد سؤال می کنند و کسی پیدا نمی شود که در دست آنان چیزی گذارد.»
سلمان گفت: «ای رسول خدا! آیا اینها شدنی است؟» رسول خدا (ص) فرمود: «آری سوگند به خدائی که نفس من در دست قدرت اوست! ای سلمان! و در آن موقعیت «رویبضة» تکلم می کند و سخن می گوید.» سلمان گفت: «فدایت شود پدرم و مادرم ای رسول خدا! مراد از رویبضة چیست؟» رسول خدا (ص) فرمود: «در امور اجتماعی مردم و اوضاع عامه کسی تکلم می کند و ارشادات مردم را به عهده دارد که شأن او ارشاد و هدایت و ولایت بر مردم نیست. چون این قضایا واقع گردد و این علائم تحقق یابد دیگر مدت درازی به طول نمی انجامد، بلکه درنگ نمی کنند مردم مگر زمان اندکی که ناگهان زمین صیحه عجیبی می کشد، و این صدا و صیحه به طوری تمام بسیط زمین را فرا می گیرد که هر کس چنین می پندارد که این صیحه در ناحیه و موطن او واقع شده است. و پس از صیحه به قدری که خداوند اراده اش تعلق گیرد باز مردم در روی زمین درنگ می کنند، و در این اقامت و درنگ دچار گرفتاری ها و مشقات و تکان ها می گردند. و زمین پاره های جگر خود را بیرون می ریزد، و منظور از پاره های جگر طلاها و نقره هاست.» حضرت رسول اکرم در این حال با دست خود اشاره کردند به ستون هائی که در آنجا نصب شده بود و فرمودند: «پاره های جگر زمین و قطعات طلا و نقره مثل این ستون ها.» اما در آن روز دیگر طلا و نقره فائده ای ندارد.
این است معنای گفتار خدای تعالی: «قد جآء أشراطه؛ پس به درستی که علائم قیامت به وقوع پیوسته است.» (محمد/ 18) در بعضی از آیات قرآن آمده است «و إلیه تقلبون؛ به سوى او بازگردانيده مى شويد.» (عنکبوت/ 21) یعنی شما برای حضور در قیامت در پیشگاه پروردگار، قلب و واژگون می شوید. و چون آن عالم، عالم بیداری محض و عالم صدق و واقعیت است، معلوم می شود که مردم در این دنیا که عالم اعتبار است بر اساس غفلت و خواب و بر پایه کذب و اعتباریات وهمی زندگی می نمایند، تا قلب و واژگونی اش بیداری و صدق و واقعیت باشد.
پناه به خدا از نفس اماره به سوء که تمام نکبت ها و بدبختی ها را به سر انسان می آورد، و حقا اگر به خود واگذارده شود در سرکشی و شماست حد یقفی ندارد و با خیره سری و عجله خاصی به سوی سراشیب بدبختی ها و شقاوت سرازیر می گردد؛ و در این صورت غیر از آن جهنم گداخته، چیزی علاج وی را نخواهد نمود.

منـابـع

سید محمدحسین حسینی طهرانی- معاد شناسی- جلد 4 صفحه 17- 33

علی ابن ابراهیم قمی- تفسیر القمی- جلد 2 صفحه 304- 307

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد