مرگ و معاد در دین زرتشت
فارسی 7071 نمایش |برج سکوت یا خاموشان
دخمه یا برج خاموشان جایی است که پارسیان اجساد مردگان خویش را در آن قرار می دهند. برجهای خاموشی ساختمانهای استوانه ای شکل غیر مسقفی است که زرتشتیان جنازه های مردگان خود را در آنجا می گذارند با دقت خاصی که مبادا آنها با زمین یا آتش تماس حاصل کنند و موجب آلودگی آنها شوند. به اعتقاد زرتشتیان کالبد بی روان سخت ناپاک و نجس است و نباید آب و خاک و آتش را بدان آلوده ساخت، اجساد را درون دخمه هایی که از سنگ ساخته شده قرار می دهند.
فلیسین شاله مى گوید «از دیدگاه زرتشتیان، جسد مرده را نباید در خاک نهاد، بلکه باید پس از مرگ در بناهاى استوانه ای شکل (برج سکوت) گذارد، تا خوراک سگ و لاشخورها شود. ولى روح انسان در عدالتخانه الهى محاکمه مى شود؛ نیکوکاران به پاداش مى رسند و به آسمان بالا مى روند و نزد اهورامزدا براى یارى خدا تا پیروزى نهائى همواره مبارزه مى کنند، و بدکاران به جزاى خویش مى رسند و در قعر جهنم جاى دارند. دخمه های سنگی معمولا سه طبقه است: طبقه بالا برای اموات مرد و زیرین برای زنان و پایینتر از آن دو برای کودکان است. شش ناقل جنازه را حمل می کنند و از پی آنان سوگواران با جامه سپید حرکت می کنند. اما برجهای خاموشان که بر فراز تپه های بلند در فضایی گشوده محصور است جایگاهی است که اجساد را در معرض هوای آزاد و دسترس عقابان و کرکسان و دیگر جانوران لاشخور قرار می دهند. به محض آنکه ناقلان جسد جنازه را بر زمین نهادند و برج را ترک کردند، کرکسها از جایگاه دیده بانی خود به زیر می آیند و ظرف نیم ساعت از جنازه چیزی به جز استخوانهای او باقی نمی ماند. چون استخوانها خشک شد ناقلان پس از چند روز دوباره می آیند و استخوانها را در چاهی عمیق می ریزند تا در آنجا بپوسد.»
1- از نظر زرتشتیان گناهی که توبه آن قبول نمی شود، دفن کردن مردگان است، (وندیداد، فصل اول، بند 13). به محض اینکه یک نفر زرتشتی جان به جان آفرین تسلیم نمود پلک چشمهای او را می بندند، دستهای او را روی سینه می گذارند و پاهایش را از زانو تا می کردند بعد او را در گوشه ای از منزل که شسته و رفته و آب و جارو شده باشد روی تختخواب آهنی یا روی زمین سنگ فرش شده می خواباندند و با روپوشی نظیف و شسته سر تا پای او را می پوشاندند. در آیین زرتشتی مرده ناپاک است و با هر چه تماس پیدا کند چه آن چیز جاندار باشد و چه بیجان، همه را آلوده می کند و برای پاک و طاهر کردن این گونه اشیاء یا اشخاص آلوده غسل هایی معمول است. حالا شستن زمین سنگفرش یا تخت آهنی با آب داغ و داروهای ضدعفونی و زدودن آلودگی از آنها به طور کامل مقدور و میسر است و میکروب ها را می توان به زودی از بین برد در صورتی که در مورد چوب و خاک و سایر اجسام نرم که دارای خلل و فرج زیادی می باشند. این کار تقریبا غیر ممکن است بنابراین برای جلوگیری از سرایت مرض به دیگران مرده را یا روی سنگ یا روی تخت آهنی می گذارند.
2- به مرده کشها که زرتشتیان آنها را «پیش گاهنان» می نامیدند خبر داده می شد که فلانی فوت نموده و برای بردن او به آرامگاه ابدی حاضر باشند پیش گاهنان که تعدادشان همیشه زوج بود یعنی 2 یا 4 یا 6 نفر بودند پس از غسل نمودن و پوشیدن لباس سفید در منزل صاحب میت حاضر می شوند. پیش گاهنان آنجا کشتی نو می نمایند و بعد در حالی که همپیوند شده اند میت را برداشته و تابوتی که زرتشتیان آن را گهن (Gahan) یا گاهان می نامند و تمام قسمت های آن از فلز ساخته شده است می گذارند و بعد گهن را برداشته از خانه بیرون می آورند و در بیرون منزل آن را در ماشین حمل میت گذاشته به آرامگاه می برند. بستگان، خویشاوندان و دوستان میت که درب خانه به مناسبت بدرقه جمع شده اند به احترام شخص درگذشته چند قدم پیاده او را مشایعت می کنند و بعد با اتوبوس و یا هر وسیله دیگر پشت سر میت به آرامگاه می روند. بردن مرده به آرامگاه باید در ساعات روز باشد به طوری که مراسم دفن میت تا پیش از غروب آفتاب تمام شده باشد. در آیین زرتشتی سپردن مرده به خاک در ساعات شب جایز نیست و در عین حال دفن میت باید قبل از سپری شدن بیست و چهار ساعت از زمان درگذشت انجام گیرد.
برای اینکه این موضوع عملی شود رسم بر این است که اگر کسی در ساعات پیش از ظهر فوت نماید بایستی بعد از ظهر همان روز به آرامگاه برده شده و قبل از غروب آفتاب به خاک سپرده شود و چون شخص در ساعات بعد از ظهر درگذرد جنازه اش در ساعات پیش از ظهر روز بعد دفن گردد. و اگر در ساعات شب فوت نماید. جنازه او را می شود در ساعات پیش یا بعد از ظهر روز بعد به آرامگاه برده به خاک سپرد. منظور این است که دفن مرده نباید بیش از 24 ساعت به طول بینجامد مگر در موارد اشخاصی که سکته کرده یا مرگ مشکوک داشته باشند که ممکن است بیش از 24 ساعت میت را نگه داشت.
مراسم آئینی درگذشتگان
زرتشتیان پس از در گذشت یکی از خویشان خود مراسمی به شرح زیر برگزار می نمایند: در روز سوم درگذشت مراسم آیینی به نام سوم و نیز مجلس ترحیم که زرتشتیان آن را پرسه Porseh می گویند. به یاد شخص درگذشته برپا است و در مجلس اخیر آشنایان و دوستان خانواده از زرتشتی و غیر زرتشتی حضور می یابند. در بامداد روز چهارم درگذشت مراسمی به نام چهارم و بعد از ظهر روز دهم مراسم دیگر به نام دهه و در روز سی ام درگذشت مراسم سی روزه به نام درگذشته به جا آورده می شود. در روزسی و یکم یعنی درست یک ماه پس از درگذشت مراسم مذهبی به نام روزه به یاد شخص مرحوم برگزار می شود و این مراسم هر ماه تا یازده ماه متوالی ادامه می یابد. در ماه دوازدهم که درست یک سال از فوت شخص مرحوم گذشته مراسمی به نام سال انجام می یابد.
بهشت و دوزخ در دین زرتشت
متخصصان دین زرتشت، بهشت و دوزخ گاتها را روحانى و درونى توجیه کرده اند. برخى معتقدند که علاوه بر پاداش روحى و درونى، در پیام زرتشت به حیات پس از مرگ و روح حساب اشاره شده است، و دیگر ادیان روز رستاخیز را از دین او اقتباس کرده اند. بهشت و دوزخ در گاتها داراى اصطلاحات ویژه اى است:
1- گرودمانه مرکب از گر یعنى سرود و دمان یا مال به معنى خانه است، یعنى خانه نغمه و سرود. در اوستا گروتمان و در پهلوى گزمان یا گرشمان به کار رفته است.
2- من گئیر یعنى بالاترین سرا یا خانه سرود است.
3- نگهوش دمانه یا سراى اندیشه نیک.
4- هوشى تئیش یا سراى آرامش و سرود.
5- وهیشم منو یا بهترین منش که در اوستا اشه و هیشته یا بهشت به کار رفته است و به معناى وجدان راحت نیز آمده است.
6- دروج دمانه یا سراى دروغ که دوزخ درون تیره نیز معنى شده است.
7- اچیشة مامانه مننکهو یا سراى برترین منش.
8- اچیشتم منو یا بدترین منش، بدترین حالت روحى یا عذاب وجدان.
معلوم مى شود که این اصلاحات، به فکر و اندیشه و نیات دخالت و دلالت دارد و معرف یک حالت درونى است و مکان مشخص خارجى را نشان نمى دهند.
شرح حال روان متوفى در متون زرتشتى
در متون زرتشتى شرح حال روان متوفى چنین آمده است. «اى اورمزد بزرگوار! اى خرد مقدس! اى آفریدگار جهان مادى! اى اشو! وقتى که پاکدینى از جهان در کجا آرام مى گیرد؟» اهورا مزدا پاسخ مى دهد: «او بر بالین قرار گرفته است.» خوانندگان گاتها چنین درخواست آمرزش مى کنند: «خوشبخت کسى است که خواستار خوشبختى دیگران باشد. در این شب، روان به اندازه تمام زندگانى جهان خوشى بیند.» در شب دوم، زرتشت مى پرسد: «روانش کجا آرام گیرد؟» اهورامزدا پاسخ مى دهد: «او بر بالین قرار گرفته است.» اشتود گاتها سرایان اینگونه آمرزش مى طلبند: «خوشبخت کسى است که خواستار خوشبختى دیگران باشد.» در این شب، روان به اندازه تمام زندگانى جهان خوشى بیند. زرتشت مى پرسد: «در شب سوم روانش کجا آرام گیرد؟» اهورامزدا پاسخ مى دهد: «او بر بالین قرار گرفته است.» اشتود گاتها سرایان این چنین آمرزش مى طلبند: «خوشبخت کسى است که خواستار خوشبختى دیگران باشد،» در این شب، روان به اندازه تمام زندگانى جهان، خوشى بیند.
پس از شب سوم، در پگاه، روح و روان مرد پاکدین را چنین مى نماید که در میان چمن باشد و بوى خوش دریابد و او را چنین مى نماید که باد معطرى از نواحى جنوبى به سوى وى مى وزد. بادى خوشبوتر از همه بادهاى دیگر. مرد پاکدین را چنین مى نماید که این باد را با بینى خود بوئیده باشد و گوید «از کجا مى وزد این باد، این خوشبوترین بادها که هرگز مانند آن را نبوئیده بودم؟» در وزش این باد، وجدان وى به پیکر موجودى در نظر او نمودار شود موجودى زیبا، درخشان، با بازوان سفید، نیرومند، خوشرو، راست بالا، و... آنگاه روان مرد پاکدین از او مى پرسد: «اى موجود جوان! تو کیستى؟» وجدان او را پاسخ مى دهد: «اى جوان مرد نیک پندار نیک کردار نیک دین! من وجدان تو هستم.» جوان مرد مى پرسد: «پس کجاست کسى که تو را دوست داشت از براى بزرگى و نیکى و زیبائى و خوش بوئى و نیروئى، پیروزمند و قدرتمند به دشمن غلبه کننده، و تو آن چنان که به نظرم مى آئى، مى باشى.» موجود پاسخ مى دهد: «اى جوان مرد نیک پندار نیک گفتار نیک کردار نیک دین! آن کس تو هستى که مرا دوست داشتى. من آنچنان که دوست داشتى، به نظرت مى آیم. وقتى تو مى دیدى که دیگرى لاشه مى سوزانید و به بت پرستى مى پرداخت، رستم مى سوزانید و درختها را مى برید، تو نشسته و گاتها مى سرودى و آبهاى نیک و آذر اهورا را مى ستودى و مرد پاک را که از نزدیک و دور مى رسید، خشنود مى ساختى. محبوب بودم، تو مرا محبوب تر ساختى، زیبا بودم تو مرا زیباتر ساختى، مطلوب بودم، تو مرا مطلوب تر ساختى، بلند پایه بودم، تو مرا بلند پایه تر ساختى.»
روان پاکدین، نخستین گام را برداشته، به پایه اندیشه نیک درآید، روان مرد پاکدین دومین گام را برداشته به پایه گفتار نیک درآید، روان مرد پاکدین سومین گام را برداشته به پایه کردار نیک درآید. روان مرد پاکدین چهارمین گام را برداشته به بهشت پر فروغ وارد شود.
زرتشت از اهورا مزدا مى پرسد که «وقتى شخص گناهکار از جهان درگذرد، روان او در سه شب اول در گذشت، در کجا آرام گیرد؟» اهورامزدا پاسخ مى دهد: «روان او در شب اول تا سوم، گرد بالین جسد سرگشته به سر مى برد و در حالى که افسرده و پژمرده و غمگین است و قسمتى از گاتهاى اشتود را که با کلمات کام غوئى زام شروع مى شود، مى خواند: "اى اهورا مزدا! به کدام کشور روى آورم؟ به کجا پناه جویم؟" پس از سپرى شدن شب سوم در بامداد روز چهارم روان مرد ناپاک را چنین مى نماید که در میان برفها و یخها باشد و بوى اجساد گندیده به مشامش رسد. و او را چنین به نظر آید که باد متعفن از سوى شمال به سوى او مى وزد. از خود مى پرسد: "از کجا این باد، بدبوتر از آن هرگز به مشامش نرسیده است؟" در وزش این باد، وجدان خود را مى بیند که به پیکر موجودى زشت روى، چرکین و خمیده زانو، به او روى مى آورد. روان مرد ناپاک از او مى پرسد: "تو کیستى که هرگز از تو زشت تر ندیده ام؟" آن موجود پاسخ مى دهد: "اى مرد بد اندیش بدگفتار بدکردار، من کردار و وجدان بد تو هستم. از بس کردار تو بد است، من چنین زشت و تباه و بزهکار و رنجور و پوسیده و گندیده و درمانده شده ام. وقتى مى دیدى کسى ستایش یزدان را مى کند و آب و آتش و گیاه را محافظت مى کند، تو با اعمال بد خود اهریمن را خشنود مى ساختى. وقتى مى دیدى کسى به بینوایان صدقه مى دهد و به پارسایان خدمت مى کند، تو بخل ورزیدى و درب به روى مردم مى بستى، من منفور بودم، تو منفورترم ساختى، من پوسیده بودم، تو پوسیده ترم ساختى، من گندیده بودم، تو گندیده ترم ساختى." روان مرد ناپاک در گام اول به پایه اندیشه بد و در گام دوم به پایه گفتار بد و در گام سوم به پایه کردار بد و در گام چهارم به ظلمت بى پایان رسد.»
نحوه محاسبه اعمال و ورود به بهشت و جهنم در متون زرتشتى
از دیدگاه زرتشت، روح آدمى پس از مرگ، به مدت سه روز گرداگرد مرده دور مى زندو طبق اعمال او، شاد یا در عذاب است. آنگاه بادى از شمال مى وزد و مانند برگ نامرئى او را به طرف پل چینوات (صراط) مى برد. پل چینوات یعنى پل تشخیص که بر روى نهرى از فلز گداخته میان دو کوه (دماوند و الوند) کشیده شده است. بر کنار این پل دو فرشته حساب به نام میترا (مهر خورشید) و چنوه (عدل) ترازوى عدالت را قرار داده اند و به حساب او مى رسند. و در وندیداد، فرگرد 19 آمده است که صبح روز چهارم که روان آدمى به کنار پل مى رسد و فروهر آدمى که یکى از قواى پنجگانه است: 1- آهو (جان) 2- دین (نفس) 3- بوذ (فهم) 4- اوردان (روح) 5- فروهر، به صورت دخترى زیبا جلوه مى کند و براى روان بدکار به صورت زنى زشت در مى آید.
در یسناى 51/ 13 و دادستان دینیک 21/ 2 و مینوخرد 2/ 32 از ارداویرافنامه آمده است که: روح و روان گناهکار به وسیله دیو نزد پل مى رود. در ضمن بازجوئى در سر پل، علت تبهکارى هاى او را از وى سئوال مى کنند. او به بهانه هائى راه نجات مى جوید. آنگاه این پل براى او از لبه تیغ تیزتر و از لب او نازکتر مى شود. سپس درى از دوزخ بر روى او باز مى شود.
در متون زرتشتى آمده است که چون چشم مرده در برج سکوت (دخمه) متلاشى مى شود، روحش از پل صراط (چینوات) عبور مى کند و آنگاه در محضر سه ایزد (میتره، سروش، رشنو) حاضر و محاکمه مى گردد. هنگامى که ارواح از پل صراط عبور مى کنند، آن پل براى بدکاران مانند موئى باریک مى شود و چون ارواح نیکان عبور مى کنند، به آسانى آن پل را مى نوردند و به بهشت (ان هو وهیشت) مى رسند. اگر نیک و بد مساوى باشد، به برزخ مى روند. موکل عدل نامه، اعمال افراد را مى خواند و تمام گفتار و کردار و پندار آدمى را به حساب مى آورد.
در مذهب زرتشت وعده غفران، شفاعت و عفو داده نشده است. چون روان نیکان عبور کند، زن زیبائى با چهره رخشنده، او را به سوى بهشت راهنمائى مى کند. این زن را دیانا گویند. چون شخص بدکار بر پل قرار گیرد و سقوط مى کند که زنى بدترکیب و زشت و جادوگر با او روبرو مى گردد. ثواب نیکان در بهشت که خانه ستایش است، داده مى شود و آنان با زیورآلات خود را آرایش مى کنند. گناهکاران در گودال بدبو و مغاره تاریک سرنگون مى شوند. عالم برزخ (همیشگان) جایگاه کسانى است که بد و خوبشان مساوى است و آنان در این جایگاه در انتظارند تا روز قیامت برسد.
منـابـع
حسین توفیقی- آشنایی با ادیان بزرگ- بخش ادیان ایران باستان- صفحه 66
عبداللّه مبلغى آبادانى- تاریخ ادیان و مذاهب جهان- جلد 1- بخش ادیان و مذاهب ایران باستان
جان بى ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه على اصغر حکمت- صفحه 458 و 468
رسول رضوى- مقاله اصول اعتقادى و عملى زرتشت چیست؟
هایده رمضان رستم آبادی- زرتشتیان در ایران- پاییز 1384
علی اصغر منجزی- پژوهشی در کیش زرتشت- انتشارات زمزم هدایت- 1384
کدرنات تیواری- دین شناسی تطبیقی- ترجمه مرضیه (لوئیز) شنکایی- صفحه 118-120
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها