گفتگوهای دوزخیان (تمنای بازگشت)

فارسی 2107 نمایش |

شدت عذاب

وقتى اهل دوزخ را به رو در آتش می اندازند و شدت عذاب آنها را مضطر و بیچاره نمود و به فغان آمدند، از طرف حق تعالى خطاب سخط آمیز در مقام سرزنش آنها می رسد که آیا شما چنین نبودید که هر گاه آیات ما (قرآن) بر شما خوانده می شد شما انکار و تکذیب می نمودید. آنگاه اهل دوزخ به گناه خود اقرار می نمایند و گویند: اى پروردگار و مربى ما شقاوت و بدبختى بر ما غالب گردید و ما را به چنین روز سیاه کشانید. اهل جهنم می گویند ما به دست خود شقاوت و بدبختى و سوء عاقبت را بر خود فراهم نمودیم و از طریق حق تعالى و دار کرامت او اعراض نموده و خود را بى بهره گردانیدیم و چون بیراهه رفتیم عاقبت ما به دوزخ کشیده شد. آخر سخنى که آن سیه بختان و بی خردان می گویند، تمناى بازگشت به دنیا است به گمان اینکه ممکن است بار دیگر به دنیا بر گردند و تدارک ما فات نموده خود را به سعادت برسانند.
«أ لم تکن ءایاتى تتلى علیکم فکنتم بها تکذبون* قالوا ربنا غلبت علینا شقوتنا و کنا قوما ضالین* ربنا أخرجنا منها فإن عدنا فإنا ظالمون* قال اخسوا فیها و لا تکلمون؛ [خدا به آنان مى گوید] آیا آیات من بر شما خوانده نمى شد و شما [همواره] آنها را تکذیب مى کردید؟ مى گویند: پروردگارا! تیره بختى و شقاوت ما بر ما چیره شد، و ما گروهى گمراه بودیم. پروردگارا! ما را از دوزخ بیرون آر، پس اگر [به بدى ها و گمراهى ها] بازگشتیم، بى تردید ستمکار خواهیم بود. [خدا] مى گوید: [اى سگان!] در دوزخ گم شوید و با من سخن مگویید!» (مومنون/ 105- 108)
اما آنها نمی دانند که بازگشت به دنیا محال است زیرا استعدادى که مبداء متعال در جبله آنان گذارده بود که به آن می توانستند خود را به سعادت و خوشى دائمى برسانند به مخالفت و نفس پرستى از دست داده اند، در جاى دیگر فرموده: «و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه؛ و اگر هم بازگردانده شوند قطعا به آنچه از آن منع شده بودند برمى ‏گردند.» (انعام/ 28) اگر چه نظر به عموم قدرت الهى چیزى محال نمی نماید لکن حکمت الهى چنین اقتضاء نموده که دنیا را جاى عمل و کسب کمال قرار داده و آخرت را دار جزاء و نتیجه گرفتن سنت الهى در نظام عالم به دست مربى ازلى طورى مرتب و منظم گردیده و هر چیزى در جاى خود قرار گرفته که سر سوزنى تبدیل و تغییر پذیر نخواهد گردید، و هر جایى را محل براى انجام کارى و عمل و کسب کمالى مقرر گردانیده، همان طورى که رحم مادر را جاى و محل صورت بندى (جنین) قرار داده که هر طور در آنجا مطابق حکمت و نظام آفرینش بایستى طفل صورت بندى شود و تعادل اعضاء و جوارح وى در همان محل تکمیل گردد و اگر عضوى از اعضاء طفل در آنجا ناقص ماند و تکمیل نگردید پس از متولد شدن دیگر جبران آن ممکن نخواهد بود و تا آخر عمر ناقص خواهد ماند.
چنین است نسبت دنیا به آخرت که این عالم دانى را محل و براى استکمال روح و نفس ناطقه بشر مهیا گردانیده و در ابتداء تکون وى قوه و استعدادى که آن را حکماء (عقل هیولایى) نامند در او گذارده و او را بر اعمالى موظف گردانیده اگر به دستور رسول باطن: عقل، و رسول ظاهر: شرع، آن استعداد و عقل (هیولایى) او از قوه به فعل آید و پس از مجاهده با نفس صاحب عقل بالفعل گردید آن وقت به کمال انسانیت و داراى سعادت و مقامات بلند اخروى و لایق قرب جوار احدیت و به فیوضات ربانى فائز خواهد گردید.
لکن اگر در این عالم دنیا این قوه و استعداد خدادادگى را تکمیل ننمود و رایگان از دست داد در عالم آخرت که فوق عالم دنیا (و ما حصل) آن است دیگر محلى براى استکمال آن نخواهد بود زیرا وقت و محلى که جاى استکمال او بود گذشته و آن قوه را ضایع گردانیده و شاید همین باشد سر اینکه فرموده "و لو ردوا لعادوا لما نهوا عنه" مثل اینکه اگر کسى در رحم مادر یک عضوش ناقص مانده و تکمیل نگردیده پس از متولد شدن دیگر ممکن نیست درست شود و تکمیل گردد زیرا که عوالم سیر بشرى در طول یکدیگر است در هر عالمى از عوالم سیرش بایستى طورى استکمال یابد که تا به آخرین درجه کمالش برسد و جاى بروز و ظهور آن را عالم قیامت و معاد نامند و در هر مرتبه اى از مراتب اگر ناقص ماند آن نقص در او باقى خواهد ماند و دیگر علاج پذیر نخواهد گردید.

آیا بندگان شایسته مرا به یاد می آورید!؟

سپس خداوند دلیل این سخنش را چنین بیان مى کند: «إنه کان فریق من عبادی یقولون ربنا آمنا فاغفر لنا و ارحمنا و أنت خیر الراحمین؛ آیا فراموش کرده اید که گروهى از بندگان خاص من مى گفتند: پروردگارا ما ایمان آوردیم، ما را ببخش بر ما رحم کن، و تو بهترین رحم کنندگانى؟!» (مؤمنون/ 109) آیه مبنى بر مدح و تقدیر از اهل ایمان پیروان مکتب قرآن است برابر توبیخ و قدح و سرزنشها که به بیگانگان متوجه فرموده است. این "فریق" که در این آیه درباره آنان بحث فرموده مؤمنین در دنیا هستند که ایمانشان، توبه و بازگشت به سوى خدا است، هم چنان که در کلام مجیدش آن را توبه خوانده و درخواستشان شمول رحمت را، (همان رحمتى که در آخرت مخصوص به مؤمنین است) درخواست توفیق براى سعادت است، تا در نتیجه عملى کنند که داخل بهشت شوند و به همین جهت در این آیه که متوسل به خدا شده اند، اسم خیرالراحمین او را وسیله قرار دادند. پس کلام مؤمنین در دنیا معنایش توبه و درخواست رستگارى و سعادت است، اهل ایمان پیوسته در دنیا به مقام عذر خواهى بر آمده گویند بار پروردگارا از تقصیر و گناهان ما در گذر و بر ما ترحم فرما و هر یک ما را مشمول رحمت بى پایان خود فرما و روان ما را صفا و نورانیت بخش و معرفت ما را به صفات کبریائى زیاده فرما و به مقام عالى سعادت نائل فرما.
این عین همان چیزى است که اینان در این آیه خواسته اند، تنها فرقى که هست این است که موقف مختلف شده، این حرف را باید در موقف دنیا مى زدند. اما این چنین درخواستى را بیگانگان در قیامت هنگام مشاهده عقوبت اظهار می نمایند به گمان اینکه وسیله رهائى آنان از عقوبت گردد این نهایت شقاوت و تیره بختى است در دنیا که صحنه تعلیم و آزمایش است به غفلت و عناد به سر برده به مبارزه با پروردگار برخاسته و در عالم آخرت در اثر مشاهده عقوبت در مقام عذرخواهى بر آیند ولى هرگز درباره آنان سودى نخواهد داشت. زیرا پشیمانى و اظهار ندامت از اعمال و شعار عبودیت است و اختصاص به دنیا و زمان آزمایش دارد و این گونه اعمال خیر در قیامت بى مورد است و جز حسرت و اندوه سودى نخواهد داشت.
به عبارت دیگر جاذبه ربوبى و هدایت پروردگار از هر سو بشر را به سوى رحمت و فضل خود می کشاند و از طرف دیگر شایسته درباره بشر نیز پذیرش و انقیاد است تا اینکه خود را شایسته و مشمول رحمت نماید اهل ایمان در دنیا آزمایش خود را به کار برده مشمول رحمت نموده و از فرصت استفاده نموده اند. ولى کفار از نظر خودستائى به مبارزه برخاسته مدت آزمایش و فرصت خود به بى خبرى گذرانیده هنگام که عقوبت و غضب پروردگار آنها را فراگرفته آنگاه متوجه شده مانند تضرع و زارى که اهل ایمان در دنیا به پیشگاه پروردگار اظهار نموده و پذیرفته شده. کفار نیز هم چه درخواستى را هنگام که عقوبت در قیامت آنان را فراگرفته مى نمایند و غافل از اینکه اظهار عبودیت نبوده بلکه به منظور فرار از عقوبت می باشد زیرا توبه و اظهار پشیمانى و عذر خواهى از شعار عبودیت است و اختصاص به دنیا دارد و در قیامت هنگام جزاء و پاداش است و عمل و شعار عبودیت نیز بی مورد و تحقق ناپذیر خواهد بود.

جواب رد خداوند به توبه و تقاضاى دوزخیان

«فاتخذتموهم سخریا حتى أنسوکم ذکری؛ اما شما آنها را به باد مسخره گرفتید و آن قدر در این کار اصرار کردید که استهزا کردن آنها شما را به کلى از یاد من غافل کرد.» «و کنتم منهم تضحکون؛ و شما پیوسته از آنها مى خندیدید.» (مؤمنون/ 110) و بر سخنان و عقائد و رفتار و کردارشان پوزخند مى زدید. از جمله خطاب توبیخ آمیز که در صحنه قیامت به بیگانگان و کفار می شود آن است که چگونه شما اهل ایمان پیروان مکتب قرآن را مسخره می نمودید شما کفار در صحنه قیامت درخواست رحمت و آمرزش می نمائید در صورتى که بی مورد است زیرا صحنه قیامت محکوم به نظام جزاء است نه هنگام عمل و اظهار پشیمانى و اهل ایمان همین عمل و درخواست عفو و آمرزش را از پروردگار در دنیا ملتزم بوده در صورتى که بیگانگان در دنیا اهل ایمان را مسخره نموده عمل و رفتار آنان را سفهى می پنداشتند و پیوسته به مسخره آنها ادامه می دادند و از خودستائى به عمل و شعار عبودیت آنان خرده گرفته می خندیدید. اینک که نظام دنیا و زمان عمل و اختیار پایان یافته و سپرى گشته و به عالم قیامت به نظام جزاء وارد شده اید به عمل و گفتار اهل ایمان مبادرت می نمائید ولى سودى براى شما نخواهد داشت زیرا رفتار و گفتار اهل ایمان در دنیا از نظر اختیار و شعار عبودیت و عمل به وظایف دینى بوده و پذیرفته می شد ولى گفتار و درخواست شما بیگانگان و پشیمانى شما در عالم قیامت به منظور فرار از عقوبت است و در نظام جزاء و پاداش هرگز عمل و درخواست مغفرت پذیرفته نخواهد شد.

زندگی دنیوی و اخروی

به عبارت دیگر زندگى بشر در دنیا بر اساس نظام عمل و اختیار و حرکت به سوى هدف و مقصدى است که خود از سعادت و ایمان برگزیده و یا شقاوت و ضلالت که پیش گرفته است ناگزیر نظام عمل و آزمایش محدود و موقت و مقدمى خواهد بود. بدیهى است لازم لاینفک نظام عمل آن است که بشر به نظام دیگرى انتقال بیابد به نام جزاء و پاداش و گر نه خلف است.
1- اهل ایمان در دنیا و نظام عمل و اختیار به حکم خرد و اعتقاد به اصول توحید در مقام اداء وظایف دینى و شعار عبودیت بر می آیند.
2- بیگانگان و کفار در دنیا و نظام عمل و اختیار از نظر خودستائى و مبارزه با اهل ایمان آنان را مسخره نمود و رفتار و گفتار و مرام و مقصد آنان را سفهى می پندارند به استهزاء و آزار و هتک آنان همت مى گمارند.
3- بیگانگان و کفار در عالم قیامت که مواجه با عقوبتهاى می شوند سیرت تیره بختى و شقاوت خود را مى یابند در مقام عذرخواهى بر می آیند اظهار پشیمانى و ندامت نموده درخواست به بازگشت به زندگى دنیا را می نمایند که آنچه از آنان در دنیا فوت شده و از دست رفته است باز یابند و به سعادت نائل شوند و زندگى بار دوم آنان وسیله سعادت آنان گردد.
4- رفتار و گفتار و مرامى که اهل ایمان در دنیا به اختیار برگزیده و بدان ملتزم بوده اند و راه سعادت پیموده و بدان نائل آمده اند بدین جهت مورد استهزاء بیگانگان قرار گرفته اند شاهد آن است که کفار مخالف خداپرستى هستند.
5- در عالم قیامت نیز بیگانگان تیرگى سیرت خود و مواجه بودن با عقوبتها را مشاهده نموده ناگزیر پشیمان گشته اظهار ایمان و نیز درخواست مغفرت می نماید و بازگشت به دنیا را خواستار خواهند بود و نظر به این که در عالم قیامت نظام جزاء و پاداش فرمانروا است بر این اساس اظهار ایمان و درخواست مغفرت و اظهار ندامت و پشیمانى که شعار عبودیت و عمل عبادى هستند در نظام اجزاء اثر نخواهد داشت و بیهوده خواهد بود بر این اساس اظهار ایمان و اظهار پشیمانى و ندامت و درخواست مغفرت در عالم قیامت از بیگانگان پذیرفته نخواهد بود.
اینکه فرمود: "حتى أنسوکم ذکری" معنایش این است که همین اشتغالتان به مسخره کردن مؤمنین، و خندیدن به ایشان، ذکر مرا از یادتان برده، و اگر اینطور نفرمود، بلکه فرمود: مؤمنین ذکر مرا از یادتان بردند، خواست تا بفهماند مؤمنین در نظر آنان احترام و شانى نداشتند، مگر همین که مسخره شوند. «إنی جزیتهم الیوم بما صبروا أنهم هم الفائزون؛ ولى امروز به خاطر آن صبر و استقامت و پایمردى در مقابل آن همه استهزا و عدم تزلزل در برنامه هاى الهیشان آنها را پاداش دادم، آنها پیروز و رستگارند.» (مؤمنون/ 111)
اما شما... شما امروز در بدترین حالات و دردناکترین عذاب گرفتارید و کسى به فریادتان نمى رسد و باید هم چنین باشید که مستحق این کیفرید. قیامت مبنى بر پاداش به اهل ایمان و تقوى است که به موقع اجراء گذارده شده است به این که در اثر قیام به اداء وظایف دینى و استقامت در آن که صبر و بردبارى را پیشه نموده اند و نیز در برابر ملامت و سرزنش بیگانگان نیز صبر و بردبارى نموده که بسیار سخت و طاقت فرسا است در پیشگاه پروردگار مورد نظر و احترام قرار خواهند گرفت. بر این اساس اهل ایمان در دنیا به سعادت نائل شده و رستگار خواهند بود و آیه مبنى بر حصر است که فقط اهل ایمان در برابر قیام به وظایف دینى و نیز صبر در برابر سرزنش و ملامت که بیگانگان درباره اهل ایمان به کار می بردند مورد پاداش و اجرت زیاده بر تصور قرار خواهند گرفت ولى بیگانگان بهره اى از سعادت نخواهد داشت.
گروه اول که عوامل بدبختى و گمراهى را به دست خود فراهم ساختند با مسخره کردن یاران حق و تحقیر عقائد پاک آنها به سرنوشتى گرفتار شدند که حتى درخور خطابى که به یک انسان مى شود نیستند، آرى آنها که مؤمنان را تحقیر کردند باید گرفتار بدترین تحقیر شوند. و اما گروه دوم به خاطر صبر و پایمردیشان در برابر دشمنان مغرور و از خود راضى و بى منطق و استقامت در ادامه راه "الله" بزرگترین پیروزى را در پیشگاه خدا کسب کردند.

منـابـع

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏15 صفحه 100

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏14 صفحه 337

سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد ‏11 صفحه 312

عبدالحسين طیب- أطیب البیان- جلد ‏9 صفحه 475

نصرت بیگم امین- مخزن العرفان- جلد ‏9 صفحه 67

حسین‌بن‌حسن جرجانی- جلاء الأذهان و جلاء الأحزان- جلد ‏6 صفحه 266

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد