هجرت و جهاد از عوامل ورود به بهشت
فارسی 2938 نمایش |در معیار قرآنى و اسلامى جهاد اولى از هر عملى است و دیگر اعمال بعد از آن قرار گرفته اند چون بناى مساجد و بناى شهرها. زیرا مهمترین چیز، در نزد انسان، آزادى اوست از تسلط سیاسى و استثمار اقتصادى و ساختن یک بنیان اجتماعى صالح، پس از آن نوبت به آبادانى مى رسد. «الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله بأموالهم و أنفسهم؛ آنان که ایمان آوردند و مهاجرت کردند و در راه خدا به مال و جان خویش جهاد کردند.» (توبه/ 20)
از نظر تشریف به هیئت جمع تعبیر شده و نیز ارشاد به این که فخر بر فضیلت و مجاهدت استوار است نه بر شخصیت افراد از جمله فضائل او هجرت از مکه به مدینه است که سبب هجرت مسلمانان گردید و بر حسب آیه از جمله شعار اسلام و تبرى از شرک هجرت از مکه و نواحى آن به سوى مدینه بود از نظر اینکه رسول اکرم (ص) پایگاه دعوت خود را مدینه قرار داد. آیه فضیلت هجرت على (ع) را نیز بر جهاد او مقدم داشته زیرا جهاد رسول اکرم (ص) و قیام او علیه دنیاى شرک پس از هجرت خود او به مدینه صورت گرفت. بدیهى است که هجرت او نیز بر فداکارى على بن أبی طالب (ع) در لیلة المبیت وابسته بود و در جنگهاى رسول اکرم (ص) نیز حضور داشته پیشوا و پرچمدار مسلمانان بود و از تصریح به این صفات و فضائل استفاده مى شود که متصدیان سقایت حاجیان و عمارت مسجدالحرام فاقد هر سه فضیلت بوده اند زیرا پس از ظهور دین اسلام سالها به کفر دیرین باقى بوده و از دستور هجرت از مکه نیز براى همیشه تخلف نموده اند. این جهاد براى بر پاى داشتن حکومت خداست در زمین. حکومت آزادى و عدالت و استقلال. آنان که چنین مى کنند: أعظم درجة عندالله در نزد خدا درجتى عظیمتر دارند.
آرى، درجه آنان در نزد خدا بزرگتر است از کسانى که در آزمایشگاهها کار مى کنند و استادان دانشگاهها و کارگران کارخانه ها و کشاورزان در مزارع و واعظان در مساجد. زیرا نظام اقتصادى فاسد اعمال خیر همه اینان را تباه مى سازد و چه بسا همه این مشاغل در خدمت نظام طاغوت در مى آیند و در استحکام بناى ظلم او به کار مى روند. مثلا همه دانشگاههاى ایالات متحده امریکا تحقیق مى کنند تا یک طرح پیشرفته فیزیکى و شیمیایى ارائه دهند. آن گاه مهندسان در کارخانه ها آن طرح را به منصه عمل در آورند و سلاحى وحشتناک از آن بسازند تا مزارع و کارخانه ها و مردم ویتنام را فرو کوبند و ویران سازند. واعظان کلیساهاى امریکایى در سایه نظام سرمایه دارى کمر به خدمت پنتاگون بسته اند و سیاست میلیتاریستى آن شیطان بزرگ را بسط مى دهند و تقویت مى کنند. بنابراین جهاد کنندگانى که هدفشان دگرگون ساختن نظام فاسد و آزاد ساختن انسان از بردگى سرمایه دارى است اجرشان در نزد خدا از دیگر مردم بیشتر است، آرى: و أولئک هم الفائزون و کامیافتگانند.»
نظر در آنجا به دوستى و محبت و رسیدگى به امور همدیگر بود بعضهم أولیاء بعض. و در اینجا منظور اشاره به مقام و مرتبت افراد مؤمن باشد، و هر دو عنوان نتیجه حصول قرب به خداوند متعال، و برطرف شدن تمایلات و علایق مادى، و دور شدن از آلودگیها و اختلافات باشد. و این مقام تنها با سیر روحانى و سلوک روحى به عالم روحانیت و تجرد و صفا و نور حاصل مى شود. و در این سیر پیدایش عناوین ظاهرى و مقامات مادى و دعاوى و اظهارات، هرگز کوچکترین فائده اى نخواهد بخشید، و آنچه لازم است: وابستگى به خداوند متعال، و مهاجرت و بیرون رفتن از محیط آلوده و تاریک، و کوشش در سیر و اطاعت پروردگار متعال، از جان و مال با برنامه معقول و صحیح باشد. و در اینصورت است که انسان فائز و پیروزمند و مظفر خواهد شد.
در آیه بعد مى گوید خداوند سه موهبت بزرگ در برابر این سه کار مهم (ایمان، هجرت و جهاد) به آنها مى بخشد:
1- «یبشرهم ربهم برحمة منه؛ آنها را به رحمت گسترده خود بشارت مى دهد.» و از آن بهره مند مى سازد.
2- آنها را از رضامندى و خشنودى خویش بهره مند مى کند. (و رضوان)
3- «و جنات لهم فیها نعیم مقیم؛ باغهایى از بهشت در اختیار آنها مى گذارد که نعمت هایش دائمى و همیشگى است.» (توبه/ 21)
در آیه بعد براى تاکید بیشتر اضافه مى کند «خالدین فیها أبدا؛ جاودانه در آنها تا ابد خواهند ماند.» «إن الله عنده أجر عظیم؛ زیرا نزد خداوند پاداشهاى عظیم است.» (توبه/ 22) که در برابر اعمال بندگان به آنها مى بخشد.
از مظاهر رحمت بر افکندن طاغوت است و نشستن حکومت حق است به جاى آن و انجام دادن اعمالى بزرگتر و والاتر از آنچه پیش از این بوده است. اما خشنودى خداوند نشانه اش این است که کارها از سوى خدا به نیکوترین و سهلترین وجهى صورت پذیرد و در مردم حالت آرامش و سکون پدید آید. و به بهشتى جاودان که بیم زوال نعمتش نباشد نایل گرداند.
در این آیه کریمه براى افراد مؤمن فائز سه خصوصیت و نتیجه ذکر مى شود:
أول- بشارت به رحمت: و رحمت به معنى مهربانى و رأفت است که به مقام اظهار رسیده و در خارج تحقق پیدا کند. و تحقق رحمت در خارج عبارت است از ظاهر شدن آثار و مظاهر مهربانى، از انواع نعمتها و نیکوییهاى مادى و معنوى که از جانب خداوند متعال اعطاء مى شود، چون انواع خوراکیها، و پوشاکها، و مسکن لازم، و وسائل و اسباب زندگى، و علوم و معارف، و سلامتى و صحت بدن و قواى بدنى و روحى، و صدها نعمتهاى ظاهرى و باطنى و انفرادى و اجتماعى، که فقط با لطف و توجه و بخشش او صورت مى گیرد. و هرگز انسان توان و نیروى به دست آوردن همه آنها را ندارد.
دوم- بشارت به رضوان: و رضوان به وزن حرمان مصدر است، و دلالت مى کند بر زیادى رضا، و آن به معنى موافقت و خوشنودى است، و منظور موافق بودن پروردگار متعال است از اعمال و اخلاق و افکار انسان، به طوری که خلافى در میان باقى نباشد.
و در این صورت زمینه براى توجه و لطف و فضل پروردگار متعال محقق شده، و مورد توجه مخصوص او قرار خواهد گرفت. و خلاصه اینکه: رضوان خداوند متعال در صورتى محقق گردد که انسان در مسیر میل و خواسته و موافقت پروردگار متعال قرار بگیرد، و در این صورت زمینه صد در صد براى الطاف نامحدود و احسان نامتناهى او محقق خواهد شد.
سوم- جنات: جمع جنت به صیغه بناء مره، و به معنى پوشانیدن است، و اطلاق مى شود به محیطى که پوشیده شده از اشجار باشد، و این عنوان براى مسکن و محل استقرار و استراحت خواهد بود. و زمین صاف و سبز و پوشیده با درختها و نباتات: بهترین محل سکنى و استراحت مى باشد. و در جهت روحانى: درختهاى سبز و خرم مظاهر تجلیات أنوار حق، و آثار افاضات نعمتهاى روحانى خواهد بود. و از این لحاظ فرمود که: لهم فیها نعیم مقیم. نعمت چون رحمت مصدر است به معنى پاکیزگى عیش و خوشى زندگى. و نعیم صفت است چون شریف، و دلالت مى کند به ذاتى که ثابت شود در او حسن حال و پاکیزه بودن، و این معنى به أنواع نعمتهاى مادى و روحانى پاکیزه شامل مى شود. و مقیم: از اقامت است که به معنى برپا دارنده و فعلیت دهنده باشد، خواه خود را و یا دیگرى را، و منظور در این تعبیر ثبوت و برپایى نعمت است فى نفسه و بدون احتیاج به دیگرى. و این معنى کمال و تمامیت نعمتهاى بهشتى است که بالذات براى آنها پاکیزگى و حسن حال موجود باشد. و این صفت در مقابل صفات نعمتهاى مادى و دنیوى است که هیچگونه ثبات و دوام و قوامى براى آنها نبوده، و هرگونه نعمتى که در دنیا و مادى باشد: موقتى و زائل و چند روزى باشد.
ألا کل شى ء ما خلا الله باطل و کل نعیم لا محالة زائل. و نعمتهاى روحانى و معنوى لازم نیست که در عالم آخرت باشد، بلکه در همین عالم مادى دنیوى، هر دو رقم از نعمتها موجود است، چنانکه در خود وجود انسان هر دو نوع از قواى جسمانى و روحانى وجود دارد، و حتى آثارى از عوالم ملکوت و برزخ و بهشت و جهنم و موضوعات روحانى دیگر موجود است.
منـابـع
محمد تقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد 4 صفحه 121
سيدمحمد حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 7 صفحه 487
میرزا حسن مصطفوی- تفسیر روشن- جلد 10 صفحه 73
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها