تفسیر صراط از دیدگاه ملاصدرا

فارسی 3154 نمایش |

صراط یعنى راه و طریق و صراط به ضم صاد شمشیر بلند و برنده است. صراط حق یعنى راه حق و صراط مستقیم یعنى راه راست. در خبر است که صراط عبارت از طریق معرفت الله است. و گفته اند که صراط دو قسم است یکى صراط در دنیا و دیگر صراط در آخرت. صراط دنیا امام مفترض الطاعه است و صراط در آخرت جسرى است که بر روى جهنم است و هر که در دنیا امام را اطاعت و پیروى کند از آن جسر بگذرد. ملاصدرا گوید: «کل نفس صراط الى الآخرة بوجه»، همان طور که سالک است به وجه دیگرى طریقه توحید را صراط گویند و صراط مستقیم صورت هدایت است که انسان در اثر راه و روش مستقیم و پیروى از اوامر براى خود و نفس خود ملکه به وجود آورده که آن را صراط مستقیم گویند. راهى که طالب آن را به حق مى رساند که راه مسلوک همه پیامبران و اولیا و حکما و به ترتیب افضل و افضل بوده است، از دین توحید الهى که تهذیب نفس باشد به اعمال و آداب شرعى و پاک کردن نفس از چرک و آلودگى هاى شهوت و غضب. ملاصدرا در شواهد الربوبیه شرح نسبة مفصلى در مورد صراط دارند:
در بیان صراط از مجموع سخنان ما بر تو معلوم شد که براى هر موجودى از موجودات این جهان حرکت و تحولى است ذاتى و عبادتى است فطرى (و وظیفه اى است که به عنوان انقیاد و اطاعت و عبادت پروردگار انجام مى دهد) و براى انسان علاوه بر آن حرکت ذاتى جوهرى، حرکت دیگرى است به نام حرکت ارادى که به وسیله آن در طلب امرى که آن را براى خویش امرى نیکو و کمالى بهتر و بالاتر مى پندارد، مى کوشد و این حقیقت (یعنى حرکت و تکاپوى فطرى به سوى اهداف و غایات ضرورى در نظام عالم) در نظر آن که حجاب و نقاب از دیده حقیقت بین او برداشته شده است، کاملا مشهود و مکشوف است به خصوص در مورد انسان به علت وسعت دایره وجود او و برزگى قوس صعودى وى. زیرا براى هر فردى از افراد انسان از آغاز حدوث تا آخر عمر انتقالاتى فطرى و حرکاتى است طبیعى جوهرى به نام حرکت اشتدادى (که در هر مقام و مرتبه اى به اعتبار آن، نام و نشان خاصى دارد).
پس نخستین مرتبه و نشأه وجودى او بر حسب جسم و قالب او قوه اى است استعدادى (به نام هیولاى مستعد قبول صورت انسانى) سپس صورتى است به نام صورت طبیعیه که (در نتیجه حرکت و تحول و انتقال) بر وى افاضه مى گردد و خاصیت و یا وظیفه آن صورت حفظ و نگاهدارى مزاج است جهت قبول ترکیب و صورت بندى اجزا و اعضا و سپس صورت دیگرى به نام صورت معدنیه که از کانون طبیعت و معدن ذات و جوهر او بر ماده بدن او افاضه مى گردد، تا او را به سر حد کمال رشد و نمو برساند. سپس صورت حیوانیه که به وسیله آن به اراده خویش حرکت مى کند و محسوسات را ادراک مى کند و این آخرین درجات و مراتب صور حسیه و ظاهریه وجود او است. و نخستین درجات صور عقلیه، قوه اى است که در نزد حکما عقل منفعل نامیده میشود. سپس در مقامات مراتب تعقل از صورتى به صورت دیگرى انتقال و ارتقا یابد تا آن گاه که به عالم عقلى و عقل فعال متصل گردد و به ملأ اعلى ملحق شود، اگر توفیق الهى او را یارى دهد، و یا آن که در نتیجه رسوخ عقاید فاسد و آراى باطل درجات و مراتبى را طى کند، و بالأخره در عالم ظلمات و تاریکى هاى جهل و فساد با شیاطین و حشرات محشور شود، در صورتى که طبع پلید و شیطان باطن او را رهنمون گردد و خذلان و خسران قرین او شود.
پس نخستین چیزى را که نفس اقتضا مى کند تکمیل نشأه حسى و تعمیر این قالب و پیکر جسمانى است تا در نتیجه و توجه نفس، مسکن و جایگاه قوا و نیروهاى وى و مرکز تجمع عسکر و لشکریان او باشد؛ و چون این نشأه حسى تکمیل یافت و این مملکت بدنى و مقر و منزل جسمانى را از هر جهت تعمیر و آماده استقرار و سکونت در آن نمود و نیروها و لشکریان او (که عبارتند از قواى جسمانى) تقویت شدند، آن گاه به تحصیل نشأه دوم و منزل دیگرى مى پردازد. پس به عالم دیگرى که اعلى و اشرف از این عالم و نزدیک تر به جوار حضرت ربوبى است توجه مى کند و این است معناى صراط خدا، صراطى که خلق را بر آن مفطور گردانیده (تا بتواند به حکم فطرت بر این صراط عبور کند) پس استقامت و پایدارى بر این صراط مفطور (و طى درجات و مراتب آن بدان گونه که انسان را به عالم عقلى و جوار ربوبى برساند) همان صراطى است که خداى متعال خواسته و پیامبران را به خاطر آن به سوى بندگان فرستاده است همان طور که در قرآن مجید مى گوید «و إنک لتهدی إلى صراط مستقیم* صراط الله الذی له ما فی السماوات و ما فی الأرض؛ و بى تردید تو [مردم را] به راه راست هدایت مى کنى* راه خدایى که آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آن اوست. آگاه باش که کارها به خدا باز مى گردد» (شوری/ 52-53). و انحراف از آن موجب سقوط و خروج از فطرت و سرازیر شدن در جهنمى است که درباره او گفته شده است «هل امتلأت و تقول هل من مزید؛ آیا پر شدى؟ و گوید: آیا افزون [بر این] هم هست؟» (ق/ 30). و این صراط (همان طور که در اخبار و احادیث آمده است) باریک تر از مو و تیزتر از شمشیر است زیرا کمال انسان، در سلوک راه حق و حقیقت منوط به استکمال دو قوه نظرى بسیار دقیق و رقیق که در معالم و معارف الهیه از مو باریک ترند و اما از نظر قوه عملى، بر حسب انتخاب حد متوسط بین طرفین تضاد در اعمال قوه شهویه و قوه غضبیه و قوه فکریه جهت تحصیل ملکه عدالت که کمال حکمت عملى است از شمشیر تیزتر.
پس براى صراط مستقیم دو وجهه و به عبارت دیگر دو جانب و یا دو طرف است که یکى از مو باریک تر و دیگرى از شمشیر تیزتر است و انحراف از وجهه اول موجب هلاکت (و نابودى ناشى از گمراهى در وادى جهل و ضلالت) است همان طور که خداى متعال در آیه شریفه: «إن الذین لا یؤمنون بالآخرة عن الصراط لناکبون؛ و بى تردید کسانى که به آخرت ایمان نمى آورند از [این] راه منحرف اند» (مؤمنون/ 74)، بیان مى فرماید و وقوف و درنگ نمودن بر جانب دیگر (و ماندن در یکى از منازل عقل عملى) موجب جدایى و انقطاع از قافله سیر و سلوک الى قله است، همان طور که در آیه شریفه: «یسحبون* فی الحمیم؛ کشیده شوند* در میان آب جوشان» (غافر/ 71-72)، و در آیه کریمه «و لا ترکنوا إلى الذین ظلموا فتمسکم النار؛ و به کسانى که [به آیات خدا، پیامبر و مردم مؤمن] ستم کرده اند، تمایل و اطمینان نداشته باشید و تکیه مکنید که آتش [دوزخ] به شما خواهد رسید» (هود/ 113)، و در آیه «اثاقلتم إلى الأرض أ رضیتم بالحیاة الدنیا من الآخرة؛ به سستى و کاهلى مى گرایید [و به دنیا و شهواتش میل مى کنید؟!] آیا به زندگى دنیا به جاى آخرت دل خوش شده اید؟» (توبه/ 38)، و در آیه شریفه «أن هذا صراطی مستقیما فاتبعوه؛ همانا راه راست من همین است، پس از آن پیروى کنید» (انعام/ 153)، به عنوان نقل از قول پیامبر اکرم (ص) بدین مطلب اشاره شده است؛ و معناى آیه اخیر این است که اى پیروان من بر صراط آخرت به طور مستقیم و بدون میل و انحراف از آن عبور کنید و در حدیث از قول پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که او مى گوید «یمر المؤمن على الصراط کالبرق؛ مؤمن بر روى صراط به سرعت نور عبور مى کند».

منـابـع

سید جعفر سجادی- فرهنگ اصطلاحات فلسفى ملاصدرا- صفحه 285

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد