صحنه هایی از تعارض علم و دین در غرب
فارسی 3656 نمایش |گرچه تا اوایل قرن هفدهم تعارض علم و دین در جنبه های روان شناختی بیشتر جلوه گر می شد، ولی با رشد روز افزون علوم تجربی و دست یافتن دانشمندان به نظریات جدید علمی و ناهمخوانی آن با متون مسیحی دامنه این تعارض وسیعتر گردیده و جای امنی را برای هیچ حریمی از حرمت دین باقی نگذاشت که به برخی از میدانهای تعارض به نحو اختصار عبارتند از:
1. تفسیر و برداشت مکانیکی از جهان نمودن، و جهان را بمانند ساعتی فرض کردن که با ساخته شدن ساعت و شروع بکار آن دیگر نیازی برای ادامه کار خود به سازنده ندارد. که این نوع برداشت از جهان از زمان گالیله شروع و با به کرسی نشستن فیزیک نیوتنی به سرعت گسترش یافت و بشدت با رزاقیت و فعال مایشاء بودن خداوند که از متون دینی برداشت می شد مخالفت داشت.
2. از آنجائیکه در تعالیم دینی انسان بعنوان خلیفه الهی و موجودی که به شکل انسان پا به عرصه حیات گذاشته شناخته می شد، با طرح نظریات تکامل انواع بوسیله داروین و تایید و تاکید دیگران بر این نظریه دیگر انسان نه تنها از موضع خلیفه الهی برخوردار نبوده، بلکه حتی در آفرینش نیز استقلال خود را از دست داده و موجودی تکامل یافته از نوعی حیوانی قرار داده می شود.
3. در بخش زمین شناسی نیز تعارض جدی میان داستان نوح که بعنوان یک واقعیت و حقیقت تاریخی در میان پیروان ادیان مطرح بوده و هست بوجود آمد که با تفسیر و تبیین عمر زمین بوسیله علم زمین شناسی سازگاری نداشت.
4. فروید روانشناس معروف (1909-1856) با طرح روان ناخودآگاه انسان تلاش کرد تا تمام باورها و فعالیتهای دینی، هنری و … را در عقده اودیپ خلاصه نماید. در نتیجه وی با بیان اینکه ریشه تمامی فعالیتهای انسان بازگشت به سرکوبی امیال و شهوات داشته، که با به عقب راندن آنها در ضمیر ناخودآگاه انسان جای گرفته و دوباره به شکل جدیدی در قالب عقاید و امثال آن ظاهر می گردد. لذا بنظر فروید دین چیزی جز بروز و ظهور عقده های روانی نخواهد بود و یک نوع بیماری روانی است که قابل درمان و پیشگیری نیز می باشد.
5. متکلمین و فلاسفه در طول تاریخ حیات خود با استدلال به اصل علیت (رابطه بین علت و معلول) سعی و تلاش نمودند تا خداشناسی و اثبات وجود خداوند را بر این استدلال پایه ریزی نمایند و با این برهان عقلی و فلسفی جواب منکران را بدهند. اما با طرح نظریه هایزنبرگ و زیر سوال رفتن اصل علیت تمامی استدلات فلاسفه و متکلمین یکباره دچار تردید گردید، گرچه به نظر انیشتین موفقیت اولیه عظیم نظریه کوانتوم نمی تواند مرا به تصادفی محض و مانند طاس نرد بودن حرکات جهان اتمی معتقد و متقاعد گرداند… اعتقاد راسخ من این است که سرانجام بشر می تواند به نظریه ای دست یابد که در آن مصادیق عینی ای که بر اثر وجود قوانین با یکدیگر ارتباط یافته اند، احتمالات نباشند، بلکه امر واقع و قابل ادراک باشند.
منـابـع
محمود اصغری- مقاله جستاری پيرامون ادعای تعارض علم و دين
قراملكی احد فرامرز- موضع علم و دين در خلقت انسان- چاپ اول- سال 1373
جان هيك- فلسفه دين- ترجمه بهرام راد- ج 1 سال 1372- فصل سوم صفحه 73
ايان باربور- علم و دين- صفحه 335
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها