پرسش و پاسخ دانشمندان اتریشی درباره عدالت
فارسی 2635 نمایش |در اجلاس گفتگوی اسلام و مسیحیت که در اسفند سال 74 با حضور صاحبنظران و اساتید ایران و اتریش در تهران برگزار شد، پس از ایراد سخنرانی با موضوع عدالت و انگیزگی قدرت در تنازع بقاء توسط استاد محمدتقی جعفری، از طرف دانمشندان اطریشی سوالاتی مطرح شد که توسط استاد جعفری به شرح ذیل پاسخ داده شد:
سوال یکم- خداوند انسان ها را به انجام تکالیف مجبور نکرده است بنابراین آیا مردم در عمل به تکالیف دارای اختیار می باشند؟
پاسخ- اوامر و نواهی که خداوند به وسیله پیامبران و عقل و وجدان ناب انسان ها ابلاغ فرموده است هیچ گونه جبری برای عمل به آنها به طور مستقیم از طرف خداوند صورت نگرفته است. به عنوان مثال خداوند متعال برای جلوگیری از قتل نفس محترمه دست قاتل را برای جلوگلیری از جرم مزبور به طور جبر و مستقیما نمی گیرد بلکه برای جلوگیری از وقوع جرم به بندگانش دستور می دهد که تا بتوانند از وقوع جرم پیشگیری کنند و در صوت وقوع آن، با اجرای کیفر، عدالت را برقرار نمایند. این اصل درباره همه تکالیف و حقوقی که برای حفظ متن زندگی انسان ها ضرورت دارد جریان دارد. خداوند سبحان به طور مستقیم و با عوامل جبری سوداگری های مضر به حیات انسان ها را مانند: مواد مخدر و هر چیزی که به ضرر جانی و روانی و روحی مردم تمام شود جلوگیری نمی کند ولی با دستورات اکید که برای حفظ حیات انسان ها ضرورت دارد گردانندگان جامعه را مکلف می سازد که با تمامی عوامل جبری از ارتکاب عوامل فساد حیات فرد و جامعه جلوگیری نمایند.
قسم دیگری از تکالیف و حقوق وجود دارد که برای تحقق بخشیدن به شایستگی های زندگی مقرر شده اند نه برای تحقق و ادامه حیات جسمانی و روانی مردم. در این قسم از تکالیف و حقوق بدان جهت که باید بر مبنای وجدان آزاد انجام بگیرند لذا حتی از طرف گردانندگان جامعه نیز اجباری در کار نیست. ولی آن قسمت از تکالیف و حقوق که بدون انجام آنها حیات جسمانی و به عبارت عمومی تر حیات دنیوی مسئولانه هیچ نیازی به استدلال ندارد. و اما آن تکالیف و حقوق که در صورت تخلف از آنها حیات اخری مختل می گردد، آن است که همه ادیان الهی و عقول ناب زندگی دنیوی را گذرگاهی برای ابدیت می دانند و بدون تفسیر گذرگاه بودن دنیا برای حیات ابدی هیچ هدف و فضیلت و ارزشی برای وجود آدمی قابل اثبات نمی باشد.
سوال دوم- من از سخنان شما چنین فهمیدم که مردم همه باید عادل باشند. لازمه این سخنی این است که مردمی که عادل نیستند حق زندگی ندارند.
پاسخ- در مقاله اینجانب چنین سخنی نیست و فرض لزوم اجباری عدالت برای همه انسان ها که در روی زمین زندگی می کنند فرض صحیحی نیست.
زیرا اولا چون اکثر مردم جوامع بشری با انگیزگی سود و زیان و خودخواهی زندگانی خود را بر اصول و قوانین مقرره تطبیق می کنند و چون جبر و شبه جبر در اعمال و اقوال مردم حکمفرما است لذا با عدالت که یک فضیلت و تقوایی بالاتر از انگیزگی خودخواهی و جبر و شبه جبر است سازگار نمی باشد.
ثانیا دین کلی الهی همان گونه که عقول سلیم و وجدان های ناب انسانی دریافته است حاکم بر این است که همه انسان ها دارای حق حیات شایسته و کرامت ذاتی و آزادی مسئولانه می باشند خواه متدین به دین باشند یا نه خواه از معرفت و علم بهره هایی داشته باشند یا نه مگر در صورتی که مخل زندگی دیگر انسان ها و منشأ فساد و افساد در روی زمین بوده باشند. در این صورت برای حفظ حیات دیگر انسان ها از آسیب های مادی و روحی با کیفرهای عادلانه ای از فساد آنان جلوگیری می گردد.
سوال سوم- ضمنا در این سمینار با اهمیت یکی از پروفسورهای اطریش مطلبی را مطرح نمود که به جهت خطایی که در آن بود پاسخ داده شد. پروفسور اطریشی چنین بیان داشتند که: ما اهمیت حقوق انسانها را در درجه ای می دانیم که حتی اگر کسی در جامعه به تکالیف خود عمل نکند، با این حال باز باید تمامی حقوق او مراعات شود.
پاسخ- این مطلب اگرچه با نظر ابتدایی یک جانبه مبتنی بر حق و با ارزش جلوه می نماید ولی با توجه به اینکه هر وظیفه و تکلیف اجتماعی در برابر حقی مقرر می گردد، یک تفریط گری است که به تناقض می انجامد.
لازمه مطلب آقای پروفسور این است که ما باید حقوق اشخاصی را هم مراعات کنیم که اگرچه با تخلف از تکالیف و وظایف خود درباره دیگر افراد جامعه، حقوق آنان را پایمال می نمایند!! این نوعی تناقض گویی و تجویز ظلم بر انسان هایی است که حفظ حقوق آنان نیز مانند دیگر انسان ها ضروری است. این همان افراط گری مخرب است که یکی از اساسی ترین عوامل رکود علوم انسانی بوده است.
در اینجا با قطع نظر از سمینار و گفتگوهای طرفیت در آن جمله ای را به یاد می آوریم که به ولتر نسبت داده شده و از حیث تفریط یا افراط، نظیر مطلب فوق است. به ولتر چنین نسبت داده شده است که گفته است:
من آن قدر به آزادی احترام می گذارم که حاضرم شما سخنی که من مخالف آن هستم را آزادانه بیان کنید اگرچه به مرگ من منتهی گردد! در مورد این جمله ولتر می گوییم: آقای ولتر حتی اگر آن سخنی را که مخالف شما می گوید بر ضد آزادی و اختیار بوده باشد؟!! و اگرچه بر ضد همه اصول و قوانین زندگی معقول انسان ها و بر ضد همه ارزش ها باشد که بشریت در راه حفظ و احیاء آنها میلیون ها قربانی داده است؟! ولتر مردی بود متفکر می بایست این حقیقت را فهمیده باشد که ارزش آزادی ارزش وسیله ای می باشد نه هدفی. بنابراین ارزش این پدیده مهم تابع آن است که انسان برای وصول به چه هدفی می خواهد از آزادی استفاده کند؟
منـابـع
محمدتقی جعفری- پیام خرد- صفحه 196-193
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها