تاریخ و سنن الهی از نظر قرآن کریم

فارسی 5018 نمایش |

در این که قرآن کریم تاریخ را به عنوان یک درس و یک منبع معرفت و شناسائی، یک موضوع تفکر و مایه تذکر و آیینه عبرت یاد می کند جای تردید نیست؛ ولی قرآن به تاریخ به چشم فردی می نگرد یا به چشم اجتماعی؟ آیا قرآن تنها نظرش این است که زندگی افرادی را برای عبرت سایر افراد طرح کند یا نظرش به زندگی جمعی است و یا لااقل زندگی جمعی نیز منظور نظر قرآن هست؟ به فرض دوم آیا از قرآن می توان استنباط کرد که جامعه، مستقل از افراد، حیات و شخصیت و مدت و اجل و حتی شعور و ادراک و وجدان و ذوق و احساس و نیرو دارد یا نه؟ و بنابراین فرض، آیا از قرآن کریم می توان استنباط کرد که بر جامعه ها و اقوام و امم، "سنت" ها و روش ها و قوانین معین و مشخص و یکسانی حاکم است یا نه؟ پاسخ هر سه پرسش مثبت است. (رجوع شود به تفسیرالمیزان جلد 4 ص 102 و جلد 7 ص 333 و جلد 8 ص 85 جلد 10 ص 71 - 73 و جلد 18 ص 191، متن عربی).
قرآن کریم لااقل در بخشی از عبرت آموزی های خود زندگی اقوام و امت ها را به عنوان مایه تنبه برای اقوام دیگر مطرح می کند:
«تلک امة قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم و لا تسئلون عما کانوا یعملون»؛ «آنان امت و جامعه ای بودند که گذشتند و رفتند. برای آن ها است آنچه کردند و برای شما است آنچه کردید و شما را از آنچه آن ها می کردند، نپرسند. (شما مسؤول اعمال آنان نیستید و تنها مسؤول اعمال خود هستید».(بقره/ 134).
قرآن مکرر در تعبیرات خود موضوع حیات و مدت و اجل اقوام و امتها را طرح کرده است. مثلا می گوید: «و لکل امة اجل فاذا جاء اجلهم لایستأخرون ساعة و لایستقدمون»؛ «و برای هر امتی دوره و مدتی است، پس چون مدتشان به سر آید، لحظه ای پس و پیش نمی افتند».(نحل/61).
قرآن کریم این گمان را که اراده ای گزافکار، و مشیتی بی قاعده و بی حساب سرنوشتهای تاریخی را دگرگون می سازد به شدت نفی می کند و تصریح می نماید که قاعده ای ثابت و تغییر ناپذیر بر سرنوشتهای اقوام حاکم است. می فرماید: «فهل ینظرون الا سنة الاولین فلن تجد لسنة الله تبدیلا و لن تجد لسنة الله تحویلا»؛ «آیا این مردم جز سنت و روشی که بر اقوام پیشین جاری شده است انتظاری دارند؟ هرگز در سنت خدا تبدیل جانشین شدن سنتی به جای سنتی یا تغییر دگرگونی یک سنت نخواهی یافت» (فاطر/ 43).
قرآن کریم، نکته فوق العاده آموزنده ای در مورد سنتهای تاریخ یادآوری می کند و آن این که مردم می توانند با استفاده از سنن جاریه الهیه در تاریخ، سرنوشت خویش را نیک یا بد گردانند؛ به این صورت که خود و اعمال و رفتار خویش را نیک یا بد گردانند. یعنی سنتهای حاکم بر سرنوشتها در حقیقت یک سلسله عکس العمل ها و واکنش ها در برابر عمل ها و کنش ها است. عمل های معین اجتماعی عکس العمل های معین به دنبال خود دارد.
از این رو تاریخ در عین آن که با یک سلسله نوامیس قطعی و لایتخلف اداره می شود، نقش انسان و آزادی و اختیار او به هیچوجه محو نمی گردد. قرآن آیات زیادی در این زمینه دارد. کافی است که برای نمونه آیه 11 از سوره مبارکه رعد را بیاوریم:
«ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»؛ «خداوند وضع حاکم و مستولی بر قومی را تغییر نمی دهد مگر آن که آن چه در خلق و خوی و رفتار خود دارند تغییر دهند». (رعد/ 11)

منـابـع

مرتضی مطهری- قیام و انقلاب مهدی- صفحه 19-17

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد