وصایای امام علی (ع) به امام حسن (ع) در باب سلوک در زندگی

فارسی 11602 نمایش |

امام حسن (ع) فرمودند که: چون وفات پدرم نزدیک شد، به ما رو کرد و بدینگونه وصیت نمود: «هذا ما أوصی به علی بن أبی طالب أخو محمد رسول الله، و ابن عمه و صاحبه؛ این وصیت علی بن ابیطالب برادر محمد رسول خدا و پسر عمو و همنشین و همدم او است».
اول وصیت من آنست که شهادت میدهم که هیچ معبودی جز ذات مقدس خدا نیست، و اینکه محمد رسول خدا و برگزیده اوست. خداوند او را به علم خود انتخاب کرد و برای مقام رسالت برای بندگان خود پسندید و شهادت میدهم که خداوند مردگان را از میان قبرها برخواهد انگیخت و از کردار و رفتارشان پرسش خواهد نمود، و خداوند «عالم السر و الخفیات» است و بدانچه در سینه های مردم پنهان است داناست.
ای فرزند من حسن! تو را وصیت میکنم بدانچه رسول خدا مرا بدان وصیت فرمود؛ تو کافی هستی برای وصیت من! چون از دنیا رخت بر بستم امت با تو به مخالفت برخیزند! ملازم خانه خود باش و بر خطیئه خود گریه کن. و دنیا را مقصد و مقصود بزرگ خود مشمار! و وصیت میکنم تو را ای نور دیده ام که نماز را در اول وقت بپای دار و زکات را در وقت خود به اهلش برسان و در کارهای شبهه ناک توقف کن و سکوت اختیار کن، و در هر دو حال رضا و غضب به میانه روی و عدل رفتار کن، و با همسایگان مهربان باش. میهمان را محترم و گرامی بدار، و بر کسانی که دچار رنج و بلا هستند و مشکلاتی بدانها روی آورده ترحم کن، و صله رحم بجای آور. بر مسکینان و تهیدستان رحمت آور و آنها را دوست بدار و با آنها همنشینی کن. پیوسته با خلق خدا به تواضع و فروتنی رفتار کن که آن أفضل عبادات است. آرزوهای خود را کوتاه کن و مرگ را به یاد داشته باش و در امور دنیوی بی رغبت باش، زیرا که تو گروگان مرگی و در این جهان هدف آماج بلا و گرفتار مصائب، و افکنده رنج و ناملایمات.
ترا وصیت میکنم که در پنهان و آشکار پیوسته از خداوند قهار در ترس و خشیت باشی و از ساحت جلال و عظمتش غافل نشوی. ترا نهی میکنم از آنکه بدون تفکر و اندیشه سخن گوئی و در گفتار و کردارت سرعت کنی. چون کاری از امور آخرت پیش آید بلادرنگ بجای بیاور و چون کاری از امور دنیا پیش آید در آن تأمل و درنگ کن تا اینکه صلاح آن بر تو آشکار شود. از رفتن به جاهائی که محل تهمت است بپرهیز و از مجلسی که گمان بد به افراد آن برده میشود دوری کن! زیرا که همنشین بد برای رفیقش ضرر دارد و اخلاق او را تغییر میدهد.
ای پسر من! کردارت برای خدا باشد. از فحش و هرزه گوئی فراری باش. مردم را به کارهای نیک و ستوده دعوت کن و از کارهای ناپسند و زشت بازدار! با برادران دینی خود برای رضای خدا برادر باش. مردم نیکوکار و صالح العمل را به جهت صلاح و خوبی آنها دوست بدار و با فاسقان که مرام و عقیده دینی تو را ندارند مدارا کن که ضرر به دین تو نرسانند، اما در دلت آنها را دشمن بدار و در عمل از آنان جدا باش تا مثل آنان نباشی. در راهها و معابر منشین. با جاهلان و سفیهان مجادله و گفتگو مکن!
ای پسر من! در امور زندگی و معیشت خود میانه روی کن و در أمر عبادت نیز میانه و اقتصاد را رعایت بنما، و در عبادات خود به عبادتی بپرداز که بتوانی در انجام آن مداومت نمائی و قدرت آن را داشته باشی. خاموشی را پیشه ساز تا از مفاسد و عواقب سخن ناسنجیده زبان در سلامت بمانی. برای روز بازپسین خود، اعمال صالحه را از پیش بفرست تا بهره مند گردی؛ و در مقام تعلم و یاد گرفتن امور خیریه و خوبی ها باش تا دانا باشی. در همه احوال یاد خدا باش. بر کوچکان از اهل خود رحمت آور و بزرگان آنها را تعظیم و توقیر کن. هیچ غذائی را مخور مگر آنکه قبل از خوردن قدری از آن را تصدق کنی! بر تو باد به روزه داشتن، که روزه زکات و صحت بدن و سپر از آتش جهنم است!
با نفس خود مجاهده کن و از همنشینت بپرهیز، و از دشمنت اجتناب کن و بر تو باد به مجالس ذکر خدا، و از رفتن به آنها دریغ مکن! و تا میتوانی دعا بسیار کن! و ای پسر من! من در پند و اندرز با تو کوتاهی نکردم و اینک هنگام جدائی و فراق است و نیز درباره برادرت محمد به تو وصیت میکنم، چون برادر پدری تست و میدانی که من او را دوست دارم و اما برادرت حسین پس او برادر مادری تست و برادر أعیانی تست و زیاده بر این سفارش نمی کنم. خداوند خلیفه و جانشین من برای شما باشد و از او مسألت دارم اینکه امور شما را اصلاح فرماید و شر طاغیان و ستمکاران را از سر شما بگرداند و بر شما باد به صبر، صبر! تا زمانی که خداوند امرش را نازل فرماید. ابن ابی الحدید در رائیه که از علویات سبع اوست چنین گفته است:
و وارث علم المصطفی و شقیقه *** أخا و نظیرا فی العلی و الا واصر
هو ا لا یة العظمی و مستنبط الهدی *** و حیرة أرباب النهی و البصآئر
تعالیت عن مدح فأبلغ خاطب *** بمدحک بین الناس أقصر قاصر
علی وارث علوم محمد مصطفی است و هم تراز و هم میزان اوست و در معالی کمالات و روابط جمال و جلال، برادر و نظیر اوست.
او آیت عظمای الهی و مقام نبع و جوشش هدایت و موجب تحیر و سرگردانی صاحبان عقل و اندیشه هاست.
از مدح مدح کنندگان برتری؛ و بلیغ ترین خطیبی که بخواهد به مدح تو در میان مردم زبان بگشاید، قاصرترین آنها خواهد بود.

منـابـع

سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی- جلد 4- صفحه 225-229

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد