راه هاى درمان انحرافات جنسی

فارسی 5321 نمایش |

در دموکراسی اخلاق نیز مانند سیاست، باید اصول آزادی و دموکراسی‏ حکمفرما باشد، یعنی انسان باید با غرائز و تمایلات خود مانند یک حکومت عادل و دموکرات با توده مردم رفتار کند. ولی عده ‏ای آنجا که پای مسائل اخلاقی در میان می‏ آید، یا آنجا که انسان در مقابل خودش قرار گرفته و باید درباره رفتار خودش‏ با خودش قضاوت کند، عمدا یا سهوا دموکراسی را با خودسری و هرج و مرج و بی بند و باری اشتباه می‏ کنند، اسلام درباره اخلاق جنسی همان را می‏گوید که‏ جهان امروز درباره اخلاق سیاسی و اخلاق اقتصادی پذیرفته است. اخلاق سیاسی به غریزه قدرت و برتری طلبی مربوط است و اخلاق اقتصادی به‏ حس افزون طلبی، همچنانکه اخلاق جنسی مربوط است به غریزه جنسی، از نظر لزوم آزادی از یک طرف و لزوم انضباط شدید از طرف دیگر هیچ تفاوتی میان‏ این سه بخش اخلاق نیست، معلوم نیست چرا طرفداران اخلاق نوین جنسی این‏ گشاده دستی‏ها را تنها درباره اخلاق جنسی جایز می‏ شمارند؟ راه هاى درمان مفاسد اخلاقى به صورت اصولى تقریبا همه جا یکى است که به طور کلى در دو راه علمى و عملى خلاصه مى شود.

الف ـ راه علمى
منظور از راه علمى، این است که انسان در آثار و پیامدهاى شهوت پرستى بیندیشد و ببیند که چگونه تسلیم شدن در برابر شهوات، انسان را به ذلت، بدبختى، اسارت، تضعیف شخصیت اجتماعى و دورى از خدا مى کشاند که زندگى خفت بار افرادى که آلوده شهوت شده اند، بیانگر این واقعیت است. بنابراین تأمل در امور مذکور و اندیشه پیرامون شرح حال «اولیاء الله» و پیروان راستین آنها که بر اثر مبارزه با شهوات به مقامات بالا در دنیا و نزد خدا رسیده اند، انسان را از شهوت پرستى باز خواهد داشت.
علاوه بر این که تحکیم پایه هاى عقل و ایمان، انسان را قادر به کنترل شهوات مى کند، در این رابطه امام علی (ع) مى فرمایند: «من کمل عقله استهان بالشهوات؛ کسى که عقلش کامل شود، شهوت ها را کوچک و بى ارزش مى شمرد''» (شرح فارسى غررالحکم، حدیث 8226.). در جاى دیگر نیز مى فرمایند: «من غلب شهوته ظهر عقله؛ کسى که بر شهوات خود غالب شود، عقل و خرد او ظاهر مى گردد.» (همان مدرک، حدیث 7953). همچنین فرموده اند: «کلما قویت الحکمة ضعفت الشهوة؛ هرقدر حکمت و دانش انسان تقویت شود، شهوات و تمایلات سرکش او ضعیف مى گردد.» (همان مدرک، حدیث 7205). آن حضرت در پیام پرمعناى دیگرى نیز مى فرمایند: «اذکر مع کل لذة زوالها و مع کل نعمة انتقالها و مع کل بلیة کشفها، فان ذلک ابقى للنعمة، و انفى للشهوة، و اذهب للبطر، و اقرب الى الفرج و اجدر بکشف الغمة و درک المأمول؛ هرگاه در لذت (حرامى) باشى، به یاد بیاور که روزى زایل مى شود، و اگر در هر نعمتى هستى، به خاطر داشته باش که روزى سلب خواهد شد. در بلاها نیز انتظار برطرف شدن آن را داشته باش، زیرا این یادآوریها، نعمت را پایدارتر مى کند و شهوات را دور مى سازد و مستى و غرور نعمت را زایل مى کند و به فرج و گشایش امور نزدیکتر و در از میان رفتن اندوه و رسیدن به مقصود، نزدیکتر و شایسته است.» (میزان الحکمه، جلد 4، صفحه 3484، حدیث 21507).
به این ترتیب، اندیشه در پیامدها، اثر عمیقى در بازدارندگى از آلودگى به شهوت ها دارد،  تمام تلاش رهبران الهى نیز این بوده است تا عواقب شوم گرفتارى در چنگال شهوات را به انسان ها گوشزد نموده و آنها را از کام شهوات نجات دهند. این حدیث از پیامبر اکرم (ص)، بیانگر این معنى است: «خمس ان ادرکتموهن فتعوذوا بالله منهن: لم تظهر الفاحشة فى قوم قط حتى یعلنوها، الا ظهر فیهم الطاعون و الاوجاع التی لم تکن فی اسلافهم الذین مضوا و لم ینقصوا المکیال و المیزان الا أخذوا بالسنین و شدة المؤنة و جور السلطان، و لم یمنعوا الزکاة الا منعوا المطر من السماء، و لولا البهائم لم یمطروا و لم ینقضوا عهدالله و عهد رسوله الا سلط الله علیهم عدوهم و اخذوا بعض ما فی ایدیهم، و لم یحکموا بغیر ما انزل الله الا جعل الله عزو جل بأسهم بینهم؛ پنج چیز است که اگر با آنها روبرو شدید، از آنها به خدا پناه ببرید، اعمال زشت و آشکار در هیچ قومى ظاهر نمى شود، مگر این که گرفتار طاعون و بیمارى هایى مى شوند که در میان پیشینیان آنها نبوده است و هیچ قومى کم فروشى نمى کنند مگر این که گرفتار قحطى و سختى زندگى و ظلم حاکمان مى شوند و هیچ قومى منع زکات نکردند مگر این که، از باران رحمت الهى محروم شدند و اگر به خاطر حیوانات نبود، بارانى به آنها نازل نمى شد و هیچ جمعیتى، پیمان خدا و رسولش را نمى شکستند، مگر این که خداوند دشمنانشان را بر آنها مسلط کرد و قسمتى از آنچه را که آنها داشتند، از آنان گرفتند و هیچ گروهى به غیر احکام الهى حکم نکردند، مگر این که خداوند اختلاف در میان آنها افکند و باهم درگیر شدند.» (اصول کافى، جلد 2، صفحه 373). بى شک، تأمل و تدبر در این پیامدها، تأثیر مستمر و یا موقت در بازداشتن اعمال غیر اخلاقى دارد.

ب ـ راه عملى
از نظر عملى راه هاى مختلفى براى درمان «شهوت پرستى» وجود دارد از جمله:
1 ـ یکى از بهترین راه هاى عملى براى نجات از گرداب شهوت، اشباع صحیح امیال و خواست هاى جنسى است. زیرا اگر خواست ها و امیالى که در درون انسان وجود دارند از راه هاى صحیح، اشباع گردند، دیگر زیانبار و مخرب نخواهند بود. به تعبیر دیگر، این خواست ها را نمى توان و نباید سرکوب کرد، بلکه باید از آنها در کانال هاى صحیح و سازنده استفاده کرد، در غیر این صورت ممکن است تبدیل به سیلاب ویرانگرى شود که حرث و نسل انسان را با خود خواهد برد. به همین دلیل، اسلام نه تنها تفریحات سالم و بهره گیرى معتدل از خواست هاى درونى را مجاز شمرده، بلکه نسبت به آن تشویق نیز نموده است. خطبه معروفى که از امام جواد (ع) در مورد عقد همسرش نقل شده است، شاهد گویاى این مدعاست. آن حضرت در این خطبه مى فرمایند: «اما بعد فقد کان من فضل الله على الانام ان اغناهم بالحلال عن الحرام؛ یکى از نعمت هاى الهى بر بندگان این است که آنها را به وسیله حلال از حرام بى نیاز ساخته است.» (بحارالانوار، جلد 50، صفحه 76). این حدیث معروف نیز بر همین نکته اشاره دارد: «للمؤمن ثلاث ساعات، فساعة یناجی فیها ربه، و ساعة یرم معاشه، و ساعة یخلی بین نفسه و بین لذتها فیما یحل و یجمل؛ انسان با ایمان ساعات زندگیش را به سه بخش تقسیم مى کند، قسمتى را صرف مناجات با پروردگارش مى کند و قسمت دیگر را در راه اصلاح معاش و به زندگى اش به کار مى گیرد و قسمت سوم را به بهره گیرى از لذت هاى حلال و دلپسند اختصاص مى دهد.» (نهج البلاغه، حکمت 390).
2 ـ یکى دیگر از راه هاى نجات از شهوت پرستى، برنامه ریزى دقیق براى برنامه هاى زندگى است زیرا، هرگاه انسان، براى تمام اوقات خود برنامه داشته باشد (هر چند برنامه او در پاره اى از موارد جنبه تفریحى و ورزشى داشته باشد)، دیگر مجالى براى کشیده شدن به آلودگى هاى شهوانى باقى نمى ماند.
3 ـ برچیدن عوامل آلودگى نیز یکى از راه هاى درمان و یا پیشگیرى است، زیرا امکان آلودگى به شهوات در محیط هاى آلوده فراوان است، یعنى، اگر محیط، آلوده شهوت شود و اسباب آن در دسترس همه قرار گیرد و آزادى نسبى نیز وجود داشته باشد، نجات از آلودگى، مخصوصا براى قشر جوان یا کسانى که در سطح پایینى از «معرفت» دینى قرار دارند، بسیار دشوار خواهد شد.
4 ـ احیاى شخصیت معنوى و انسانى افراد جامعه نیز، از راه هاى مهم درمان یا پیشگیرى از آلودگى هاى شهوانى است، زیرا انسان، هنگامى که از ارزش وجود و شخصیت خود، آگاه شود و دریابد که او عصاره جهان آفرینش و گل سرسبد جهان خلقت و خلیفه خدا در روى زمین است، به این سادگى خود را به شهوات نمى فروشد. امیرمؤمنان على (ع) در این رابطه مى فرمایند: «من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهوته؛ کسى که به ارزش وجود خویش پى برد، شهوات در برابر او بى ارزش مى شوند» (بحار الانوار، جلد 78، صفحه 71) و در حدیث دیگرى از آن حضرت (ع) آمده است: «من عرف شرف معناه صانه عن دنائة شهوته...؛ کسى که شرافت ذاتى خود را بشناسد، او را از پستى شهوت مصون مى دارد!...» (غررالحکم، حدیث 9069).
آخرین نکته اى که ذکر آن لازم به نظر مى رسد، این است که نه تنها در مسئله مبارزه با شهوات، بلکه در تمام موارد مبارزه با مفاسد اخلاقى، باید به مسئله مبارزه عملى اهمیت داد به این معنى که هر قدر انسان با خلق و خوى بد به مبارزه برخیزد و در جهت مخالف آن حرکت کند، آن خلق و خوها کم رنگ و ضعیف مى شود و این مبارزه از صورت فعلى به صورت حالت و از صورت حالت به صورت عادت و از صورت عادت به صورت ملکه در مى آید و خلق و خوى ثانوى در جهت مقابل شکل مى گیرد، مثلا، اگر انسان بخیل بذل و بخشش را تکرار کند، آتش بخل به تدریج در درون او فروکش کرده و خاموش مى شود. اگر شهوت پرستان نیز در برابر طغیان شهوات، مقاومت و ایستادگى نمایند، طغیان شهوت فرو نشسته و روح عفت جایگزین آن مى شود. این نکته در سخن پرمعنایى از امیرمؤمنان على (ع) نقل شده است: «قاوم الشهوة بالقمع لها تظفر؛ در برابر شهوت و امیال نفسانى، به قصد قلع و قمع مقاومت کن تا پیروز شوى» (شرح فارسى غررالحکم، جلد 4، صفحه 514، حدیث 6803).

شکم پرستى و شهوت جنسى
بزرگان علمای اخلاق همچون فیض کاشانى در «المحجة البیضاء» و محقق نراقى در «معراج السعاده» و مرحوم شبر در کتاب «الاخلاق» شکم پرستى و شهوت جنسى را به صورت مستقل، مورد بحث قرار داده اند. در واقع از روایات اسلامى و اشاراتى که در آیات قرآن کریم است، پیروى نموده و براى این دو بخش اهمیت ویژه اى قائل شده اند.
مرحوم فیض کاشانى در کتاب «المحجة البیضاء» مى گوید: «بزرگترین عوامل هلاکت انسان، شهوت شکم است، همان بود که آدم و حوا را از بهشتى که دارالقرار بود به دنیا که دار نیاز و افتقار است فرستاد...، در حقیقت شکم سرچمشه شهوات و منشأ دردها و آفات است، زیرا حتى شهوت جنسى نیز پیرو آن است و به دنبال این دو، شهوت در جمع آورى مال و مقام است که وسیله اى براى سفره هاى رنگین تر و زنان بیشتر محسوب مى شود و به دنبال آنها، تنازع در دسترسى به مال و مقام و کشمکش ها به وجود مى آید و آفت ریا و خودنمایى و تفاخر و تکاثر و خود برتربینى از آن متولد مى گردد، سپس این امور عاملى براى حسد، کینه، عداوت و دشمنى مى شود و دارنده آن را به ارتکاب انواع ظلم ها و منکرات و فحشا مى کشاند...، حال که چنین است، لازم است به شرح آفات آن پرداخته شود و طرق مبارزه با آن روشن گردد» (المحجة البیضاء، جلد 5، صفحه 145).
از این خطرناکتر آن است که انسان هاى شکم پرست و شهوت پرست، دین و ایمان خود را در راه آن از دست داده اند. در ذیل آیه 41 سوره بقره: «و آمنوا بما أنزلت مصدقا لما معکم و لا تکونوا اول کافر به و لا تشتروا بآیاتی ثمنا قلیلا و ایاى فاتقون؛ و به آنچه نازل کرده ‏ام قرآن‏ ایمان بیاورید! که نشانه هاى آن، با آنچه در کتابهاى شماست، مطابقت دارد و نخستین کافر به آن نباشید! و آیات مرا به بهاى ناچیزى نفروشید! (و به خاطر درآمد مختصرى، نشانه‏ هاى قرآن و پیامبر اسلام را، که در کتب شما موجود است، پنهان نکنید!) و تنها از من (و مخالفت دستورهایم) بترسید (نه از مردم)»؛ که خداوند در آن یهود را به خاطر فروختن آیات الهى به بهاى ناچیز، مذمت مى کند، آمده است: جمعى از علماى بزرگ یهود، به خاطر تشکیل مجالس میهمانى پر زرق و برقى از سوى یهودیان براى آنها، آیات الهى را تحریف کردند و عملا آنها را به بهاى ناچیزى فروختند (و پیامبرى را که تورات وعده ظهورش را داده بود و آنها سالها در انتظارش بودند، انکار کردند).
در روایات اسلامى نیز بحث گسترده اى درباره خطرهاى این دو نوع از شهوت دیده مى شود که عبارتند از:
1 ـ رسول خدا (ص) مى فرمایند: «ثلاث اخافهن بعدی على امتی ألضلالة بعد المعرفة و مضلات ألفتن و شهوة البطن و الفرج؛ سه چیز است که از آنها بر امتم بعد از خودم مى ترسم، گمراهى بعد از آگاهى و آزمایشهاى گمراه کننده و شهوت شکم و شهوت جنسى» (اصول کافى، جلد 2، صفحه 79). منظور از گمراهى بعد از آگاهى، این است که انسان بر اثر وسوسه هاى منحرفان و ایجاد شبهات گوناگون، راه راستى را که شناخته، رها کند و در راه انحراف در آید که این موضوع در هر زمان ـ مخصوصا در زمان ما ـ وجود داشته و دارد. منظور از «مضلات فتن» امتحاناتى است که خداوند براى بندگانش پیش مى آورد که گاهى انسان ها به خاطر پیروى هواى نفس از عهده آن برنمى آیند و منظور از «شهوت بطن و فرج» شکم پرستى و افراط در شهوت جنسى است. مفهوم حدیث نشان مى دهد، خطرى که از ناحیه این سه امر، مردم را تهدید مى کند، بسیار جدى است.
2 ـ پیامبر اکرم در جاى دیگر مى فرمایند: «اکثر ما تلج به امتی النار الاجوفان البطن و الفرج؛ بیشترین چیزى که سبب دوزخى شدن امت من مى شود، دو چیز میان تهى است، شکم و فرج». (همان مدرک).
3 ـ امام باقر (ع) نیز در این رابطه مى فرمایند: «اذا شبع البطن طغى؛ هنگامى که شکم سیر شود، طغیان مى کند.» (اصول کافى، جلد 6، صفحه 270، حدیث 10).
4 ـ آن حضرت در جاى دیگر مى فرمایند: «ما من شىء ابغض الى الله عزوجل من بطن مملوء؛ هیچ چیزى نزد خداوند، منفورتر از شکم پر (و بیش از اندازه خوردن) نیست» (سفینة البحار، جلد 1، صفحه 25، واژه اکل).
5 ـ امیرمؤمنان على (ع) مى فرمایند: «لایفسد التقوى الا بغلبة الشهوة؛ تقوا و پرهیزکارى را چیزى جز غلبه شهوت از بین نمى برد.» (شرح غررالحکم، حدیث 10606).
6 ـ حدیث دیگرى از همان حضرت (ع) نقل شده است: «لاتجتمع الحکمة و الشهوة؛ دانش و حکمت با شهوت پرستى جمع نمى شود» (غررالحکم، حدیث 10573).
7 ـ همان حضرت (ع) در جاى دیگر فرموده اند: «ما رفع امرءا کهمته و لا وضعه کشهوته؛ هیچ چیز مانند همت، انسان را بالا نمى برد و هیچ چیز مانند شهوت، انسان را بر زمین نمى زند.» (همان مدرک، جلد 6، صفحه 114، حدیث 9707).

منـابـع

مرتضی مطهری- اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب- صفحه 70-69

ناصر مکارم شیرازی- اخلاق در قرآن- صفحه 314-307

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها