سندی بن شاهک

فارسی 8447 نمایش |

سندی بن شاهک، از مردان شقی و جلادان بی رحم روزگار در دوران حکومت خلفای عباسی است. از تاریخ تولد و مرگ و... اطلاعی موثق در تاریخ نیست ولی آنچه که در تاریخ ذکر شده و به روایت همه مورخین آمده، او قاتل و زندانبان امام کاظم (ع) امام هفتم شیعیان است. سندی چون در دستگاه هارون الرشید خلیفه عباسی، مورد اعتماد بود نقش اساسی در از بین بردن افراد مخالف هارون الرشید و ائمه معصومین و بعضی از بزرگان حکومت داشت.
1- سندی به امر هارون الرشید، محمدبن ابی عمیر یکی از بزرگان شیعه را به جرم تشیع اش 120 تازیانه زد و سپس به زندان انداخت.
2- در جریان قتل "ابوالسرایا" حامل نامه و قاصد حسن بن سهل وزیر مأمون شد که به "هرثمه بن اعین" از سرداران نظامی نوشت و از او کمک خواست تا "ابوالسرایا" را به قتل برساند که هرثمه قبول نکرد.
3- در جریان قتل جعفر برمکی پسر یحیی برمکی، او مأمور شد تا به طور مخفی خانه های برامکه و کتابشان را در بغداد محاصره کند که احیانا شورشی واقع نشود، آنگاه هارون الرشید با جعفر مشغول عیش و عشرت شد و به دنبال ظاهرسازی و مکر و حیله هارون، آن شب جعفر به قتل رسید.
4- اما آنچه که نام این مرد را برای همیشه در تاریخ در ردیف افراد جانی و خبیث قرار داد، واقعه شهادت امام موسی بن جعفر (ع) به دست سندی بن شاهک است.
زمانی که هارون الرشید به شام رفت و به یحیی برمکی دستور قتل حضرت را داد، یحیی به بغداد آمد و سندی بن شاهک را امر بر قتل امام شیعیان کرد. حضرت در زندان سندی، حبس بودند و سندی هم زندانبان ایشان بود. در تاریخ آمده که خود یحیی برمکی وقتی به بغداد آمد، سندی را خواست، چند خرما را به زهر آلوده کرد و به او داد که نزد امام موسی بن جعفر ببرد و حتما حضرت را وادار کند تا آن را میل کنند. در هر صورت سندی اینکار را انجام داد، مقداری خرما نزد حضرت فرستاد و حضرت را مجبور به خوردن آنها کرد. وقتی آمد که ببیند که حضرت تناول کرده اند یا نه، حضرت چند دانه از آن خورده بودند. سندی گفت باز هم میل کنید، حضرت فرمود: در آن چه که خورده ام، مطلب تو انجام شده و به این ترتیب سندی بن شاهک، حضرت را زهر داد و شهید کرد. سپس جنازه نازنین حضرت را در میان پارچه ای پیچید و در انظار مردم آورد تا مردم ببینند که جراحتی در او نیست و حضرت به مرگ طبیعی از دنیا رفته است و حتی طوماری نوشت و از چندین نفر، این مطلب را امضا گرفت و بعد جنازه آن امام مظلوم را برداشت و بر جسر بغداد گذاشت و ندا کرد که این امام شیعیان است و بعد در موضعی که قبرهای قریش بود، بردند و دفن کردند.
شیخ مفید رحمةالله علیه فرموده اند: «در آن زمان که سندی بن شاهک جنازه حضرت را در میان مردمان روی جسر بغداد گذاشته بود و مردم اجتماع کرده بودند، ناگهان اسب او، رم کرد و سندی را در آب انداخت. سندی غرق در آب شد، و خداوند تعالی خاندان یحیی برمکی را متفرق ساخت.»

منـابـع

شیخ عباس قمی- منتهی الامال

شیخ عباس قمی- تتمة المنتهی

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها