نحوه برخورد با پیروان ادیان الهی در اسلام
فارسی 2835 نمایش |اسلام در عین اینکه آزادى عقیده را محترم مى شمرد و هیچ کس را با اجبار دعوت به سوى این آیین نمى کند، به همین دلیل به اقوامى که داراى کتاب آسمانى هستند، فرصت کافى مى دهد که با مطالعه و تفکر آیین اسلام را بپذیرند و اگر نپذیرفتند، با آنها به صورت یک "اقلیت هم پیمان" (اهل ذمه) معامله مى کند و با شرایط خاصى که نه پیچیده است و نه مشکل با آنها همزیستى مسالمت آمیز بر قرار مى نماید، در عین حال نسبت به شرک و بت پرستى، سختگیر است زیرا شرک و بت پرستى نه دین است و نه آیین و نه محترم شمرده مى شود، بلکه یک نوع خرافه و انحراف و حماقت و در واقع یک نوع بیمارى فکرى و اخلاقى است که باید به هر قیمت که ممکن شود آن را ریشه کن ساخت.
در اسلام مسئله همزیستى مسالمت آمیز با پیروان ادیان آسمانى دیگر مورد تأکید قرار داده شده، و در آیات و روایات و فقه اسلامى بحث هاى مشروحى در این زمینه تحت عنوان "احکام اهل ذمه" آمده است. اگر اسلام طرفدار تحمیل عقیده و توسل به زور و شمشیر براى پیشرفت اهدافش بود قانون اهل ذمه و همزیستى مسالمت آمیز چه معنى داشت؟ اهل ذمه در صدر اسلام در عصر فتوح اسلامى، برخى از شهرها و مناطق دارالحرب، بدون کمترین مقاومت در برابر سپاه اسلام، تسلیم شده و ساکنین آنها با مسلمین پیمان صلح منعقد نمودند و برخى دیگر نیز در اثر پایدارى در برابر آنها، به قهر و خشونت گشوده شدند، در فقه اصطلاحا به مناطقى که به این دو شکل فتح گردیده اند، «مفتوحةالعنوه» و «مفتوح بالصلح» مى گویند که هر یک داراى احکام جداگانه اى مى باشند.
مردم مناطق فتح شده برخورد یکسانى با فاتحان نداشتند، عده اى با پذیرش اسلام، مسلمان شدند و عده اى دیگر با پرداخت جزیه بر کیش اجدادى خویش باقى ماندند و همچنان به زندگى خود در میان مسلمانان ادامه دادند و بعضى دیگر نیز که حاضر به رها کردن دین نیاکان خویش نبوده و در عین حال، حضور فاتحان عرب را در سرزمین خویش بر نمى تابیدند، طریق مهاجرت را پیش گرفتند. در این میان، آن دسته از زردشتیانى که حاضر شدند با پرداخت جزیه و بستن پیمان «ذمه» بر کیش خود باقى بمانند، موجب پدید آمدن مباحثى در میان مسلمانان شدند. این مباحث ناظر به این نکته بود که آیا زردشتیان نیز مانند مسیحیان و یهودیان، اهل کتاب هستند؟ و اگر چنین نیست، آیا مى توان از غیر اهل کتاب، جزیه گرفت؟ و مگر نه قرآن، جزیه گرفتن را تنها از اهل کتاب جایز شمرده است؟ قوت این شبهات به حدى بود که خلیفه دوم -عمربن خطاب- را در برخورد با زردشتیان مردد نمود، به طورى که اقرار نمود که نمى داند با آنها چگونه رفتار نماید. اما در این میان، عبدالرحمن عوف تردید او را ذایل نمود و از قول پیامبر (ص) نقل کرد که باید با آنها همچون اهل کتاب رفتار نمود. گرچه این روایت، اساس کار خلیفه دوم و سایر خلفا قرار گرفت، اما بحثبر سر اهل کتاب بودن آنها در میان فقها ادامه یافت و موجب پیدایش اقوال مخالف گردید با این حال، مسلمانان با آنها همانند اهل کتاب رفتار کردند و کسانى از آنها را که با شرایطى مایل به باقى ماندن بر کیش اجدادى خود بودند، به عنوان اهل ذمه قلمداد نمودند.
در جامعه اسلامى، غیر مسلمانان مى توانستند با شرایطى خاص، به تابعیت آن در آیند. این نوع تابیعت که با قرار داد دو جانبه انجام مى گرفت در اصطلاح فقه اسلامى «ذمه» نامیده مى شد و به کسانى که این قرارداد را با مسلمین منعقد مى نمودند «ذمى» مى گفتند. در این معاهده، یهودیان، مسیحیان و مجوسان مى توانستند شرکت نمایند و به عنوان متحدان هم پیمان ذمى، در سراسر قلمرو حکومت اسلامى از آزادى، امنیت و حقوقى که بر طبق قرار داد ذمه اختیار و امضا نموده بودند برخوردار گردند. مقصود اصلى از تشریح این پیمان، ایجاد محیطى امن و برقرارى همزیستى مسالمت آمیز میان فرقه هاى مختلف مذهبى در داخل قلمرو حکومت اسلامى بود. بر این اساس، اقامت افراد غیر مسلمان در جامعه اسلامى منوط به شرکت در عقد قرارداد ذمه بود که پس از امضا قرارداد مزبور جزئى از جامعه بزرگ اسلامى به حساب مى آمدند.
در تنظیم و انعقاد پیمان ذمه، آزادى طرفین بر اساس اصل «تراضى» و «توافق»، به عنوان رکن اصلى محفوظ بود و طرفین مى توانستند شرایط و موارد خاصى را طبق مصالح و مقتضیات مورد نظر خود -به جز در موارد خاص- پیشنهاد نموده و در صورت حصول توافق و تراضى، در متن قرارداد بگنجانند. این شرایط، متضمن مسئولیت هایى مى شد که طرفین ضمن تعهد بر انجام آنها، از حقوق و مزایایى که در قرارداد پیشبینى شده بود بهره مند مى شدند.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه جلد 21- صفحه 410
ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه جلد 2- صفحه 30
على ناظميان فرد- اهل ذمه در صدر اسلام
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها