نمونه ای از شگفتی های آفرینش در صورت انسان

فارسی 263 نمایش |

اگر در ورقه ای خط خوبی نوشته شده باشد، فورا متوجه نویسنده آن خط میشوید که چقدر هنرمند بوده، منظم نوشته، دانا و توانا بوده، دلالت خط بر کمال کاتب امریست فطری که فورا شخص متوجه میشود. یا مثلا نقاش صورتی را که نقش میکند، بدست هرکس بدهند فورا  بقدرت و دانائی نقاش پی میبرد. دلالت این نقاش بر نقاش بالاتر است یا نقش صورت هریک از ما؟ در یک وجب صورت آدمی نقشی که شده است مورد توجه  قرار دهید، چشم شکلی که خدا برایش قرار داده و باصطلاح بادامی است اگر مربع شکل بود چقدر نازیبا بود؟ یا اگر مسدس یا شکل دیگری بود چقدر زشت بود؟ دیگر آنکه بادامی شکل بودن چشم، این خاصیت را دارد که گرد و خاک و کثافتهائیکه بچشم میرسد، با رطوباتی که از داخل چشم ترشح میشود از گوشه چشم خارج میشود اگر غیر از این شکل بود این خاصیت هم از آن باین ترتیب حاصل نمیشد. پس مصور چشم چقدر دانا و توانا ست.

ابرو ومژه و پلک چشم حیرت آور است

ابرو را مورد نظر قرار میدهیم. اولا جای ابرو بالای چشم علاوه بر زیبائی که برای صورت است آنرا قوسی قرار داده تا عرقهائیکه از پیشانی سرازیر میشود به چشم که عضو فوق العاده حساسی است نریزد و از گوشه های ابرو ریخته گردد بعلاوه سایبانی برای چشم است، با آن رنگ سیاهی که دارد نور آفتاب را برای چشم تنظیم میکند که خاصیت بهتری داشته بشد. مژه ها و پلکهای چشم نیز حیرت آور است، مژه ها را یک در میان قرار داده یعنی وقتی چشم بسته میشود اینطور نیست که هر کدام روی دیگری واقع شده و در نتیجه لابلای مژه ها باز بماند اگر چنین بود نقض غرض بود یعنی گرد و خاک از لابلای مژه ها بچشم وارد میگردید بلکه یک در میان قرار گرفته و کاملا با هم جفت شده، منافذ را می بندد و هیچ راهی برای ورود گرد و غبار نیست. مژه ای سیاه و ابرو خاصیت و حکمت دیگری دارد که  تنظیم نور برای دیدن چشم است. اگر چنانچه چیز تاریکی برابر نور نباشد نور پخش میشود، تجربه کرده اید وقتی چیزی دور را میخواهید نگاه کنید دست برابر چشم میگیرید که نور چشم پخش نشود مستقیم به آنچه میخواهد برسد. موی مژه و ابرو سیاه رنگ است و خاصیت تنظیم نور را دارد. اگر یک دانه از این مژه ها در چشم برود یا مثلا از جهت داخل پلکها روئیده میشد، چه بلائی برای آدمی بود. بعضی اوقات برخی از افراد مبتلا میشوند تا اسباب عبرت همگان گردد. چشم دارای چهار حرکت است رو به بالا، رو به پایین و سمت راست و چپ – بدون اینکه نیازی به حرکت دادن سر باشد به مجرد اراده بطرف راست و چپ، بالا و پایین حرکت میکند. پیش پای خود را بطور معمولی که راه میروید می بینید، نیازی ندارد که سر را به پائین خم کنید. این حرکات چهارگانه نتیجه چهار عصب است که اگر یکی از آنها از بین برود آن حرکت دیگر برای چشم ممکن نیست.

لبها را ملاحظه کنید چه ظرافتی در آفرینش آن بکار رفته  است، چگونه روی هم بسته میشود، خوراکیها را که شخص میخورد لبها مانع بیرون ریختن آن بخارج میشود، محل خارج حروف و کلمات از دهان میباشد، بواسطه این لب بسیاری از حروف آشکار میشود. بداخل دهان نظری بیفکنید، دندانهای پیشین برای پاره کردن خوردنیها ساخته شده و دندانهای آسیا برای خورد کردن آنها، لذا هر کدام بشکل مناسب آن آفریده شده است. این وجب در یک وجب صورت را باید دقت کرد که چگونه نقاش و پدید آورنده آن دارای قدرت و علم بی نهایت است.

نخستین طلوع انسانیت در آدمی تفکر است، جدا کننده انسان از حیوان معرفت است که نتیجه فکر میباشد. گوشت و پوست و استخوان و رگ و  عصب که مشترک میان انسان و حیوانست. چیزی که منحصر به انسان است علم و معرفت است، تفکر است که علم اجمالی به معرفت تفصیلی میرسد – زحمت دارد تا به معرفت برسد. اگر استدلالها هم به علم نرسد کم فایده بلکه برخی اوقات با یک شبهه ممکن است از کار بیفتد.

دهان انسان نسبت به خود انسان، دندانهای پیشین را که برای پاره کردن خوراکست تیز و دندانهای آسیا (طواحن) که برای خورد کردن و سائیدن است پهن آفریده است. زبانی که در دهان است چه خواص عجیبی که دارد نقش مهمی که در خوراک خوردن دارد، نقش انتقال لقمه را به اطراف دهان و سپس فرستادنش بدرون رادار است. متوجه هستید که برای نرم کردن خوراک توسط دندانها لازم است فک حرکت کند. اولا حکمت الهی بر این قرار گرفته که فک پائین بجنید نه بالا-  تصورش را بکنید اگر بالا می جنبید یعنی همه سر هنگام خوردن حرکت میکرد چقدر زشت بود؟! و اگر صرف خوردن فک به یکدیگر هم بود برای خورد شدن غذا کافی نبود. بهترین طرز جهت سائیدن غذا – چرخیدن است نه مستقیما برخورد بیکدیگر، فک پائین باید بچرخد، وقتی با فشار خوراک را زیر دندان به حرکت درمیآورد نیاز به قاشق متحرک و محرک دارد. این کار را زبان میکند که خوراک را این طرف و آن طرف میاندازد. از زیر چرخ آسیا که بیرون جهید دوباره آنرا برای خورد شدن بیشتر و بهتر به زیر دندان میاندازد. بدون اینکه ما التفات داشته باشیم کار خودش را می کند و بدون اینکه خودش تله بیفتد و زیر دندانها له شود، بعضی اوقات گوشه آن زیر  دندان میافتد  تا قدر عافیت را بدانیم و متذکر این نعمت شویم. دندانها و زبان تسبیح خدا میکند که آفریدگار من و آفریدگار همه اعضاء بدن که به نحوی به من مربوط است دانای و توانای مطلق است، این قسم تسبیح تکوینی را همه عقلا میتوانند دریابند ولی نیاز به تامل و تدبر دارد.

منـابـع

شهید آیت الله عبدالحسین دستغیب – توحید – از صفحه 21 تا 23 و صفحه 39 تا 40

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها