روایات وارده در تکریم پیامبر

درباره تکریم پیامبر اکرم (ص) در روایات دستورات و معارف فراوانی رسیده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
الف: امام صادق (ع) فرمودند: «إذا ذکر النبی فاکثروا الصلاة علیه فإنه من صلی علی النبی صلاة واحدة صلی الله علیه ألف صلاة فی ألف صف من الملائکة ولم یبق شیء مما خلق الله إلا صلی علی ذلک العبد لصلاة الله علیه وصلاة ملائکته ولا یرغب عن هذا إلا جاهل مغرور قد بریی الله منه ورسوله؛ هنگامی که نام پیامبر برده می شود، بر آن حضرت زیاد صلوات بفرستید، زیرا اگر کسی بر رسول خدا صلوات فرستد، خدای سبحان با هزار صف از فرشتگان بر او صلوات می فرستد (تعداد فرشتگان هر صف را خدا می داند) زیرا سراسر عالم هستی سپاه حقند: «و لله جنود السموات و الأرض؛ و سپاهيان آسمانها و زمين از آن خداست.» (فتح/ 7) و اگر خدای سبحان و فرشتگان الهی بر بنده ای صلوات بفرستند، تمامی نظام هستی بر او صلوات می فرستد و اگر کسی از این فضیلت رویگردان شود، جاهل و فریب خورده است و خداوند و رسولش و اهل بیت او ازوی بیزارند.»
ب: امام صادق (ع) در حدیثی دیگر، از رسول اکرم (ص) نقل می کند: «قال رسول الله: من ذکرت عنده فنسی أن یصلی علی، خطأ الله به طریق الجنة؛ اگر نام من (رسول اکرم (ص)) نزد کسی برده شد و او صلوات بر من را فراموش کرد، راه بهشت را اشتباه می کند؛ مگر این که نسیان او بر اثر سهل انگاری نباشد، زیرا چنین نسیانی از حوزه ی تکلیف بیرون است.» البته کسی که راه بهشت را گم کرده، ممکن است پس از تحمل رنجها و دشواری های فراوان آن را پیدا کند، نه آن که تا ابد از آن محروم باشد.
ج: در حدیثی که حاکی از تجلیل و تعظیم صحابه نسبت به ساحت رسول اکرم (ص) است، چنین آمده است: «هرگاه رسول خدا وضو می گرفت، صحابه برای تبرک جستن به باقیمانده آب وضوی آن حضرت که از دستانش می ریخت ازدحام کرده، از یکدیگر سبقت می گرفتند.» (وإذا توضأ ثاروا یقتتلون علی وضوئه» نظیر چنین تکریمی، درباره ی امیرالمؤمنین علی (ع) نیز نقل شده است.
د: در حدیث دیگری أسامة بن شریک می گوید: «أتیت النبی (ص) وأصحابه حوله کأنما علی رؤسهم الطیر؛ وارد محضر پیامبر اکرم (ص) شدم، یاران آن حضرت مانند کسانی بودند که بر روی سرشان پرنده ای نشسته باشد. اگر پرنده ای بر روی سر کسی بنشیند، سرش را تکان نمی دهد تا پرنده پرواز نکند.» این تعبیر کنایه از شدت احتجاب و حیاست؛ یعنی خیلی آرام و ساکت بودند و تکان نمی خوردند.
هـ: عروة بن مسعود وقتی به عنوان نماینده ی قریش به حضور رسول اکرم (ص) رفت و تبرک اصحاب به آب وضو و موهای اصلاح شده آن حضرت را دید، هنگامی که بازگشت، به قریش گفت: «یا معشر قریش! إنی أتیت کسری فی ملکه و قیصر فی ملکه و نجاشی فی ملکه و أنی والله ما رأیت ملکا فی قوم قط مثل محمد فی أصحابه؛ من پیش از این به ایران، روم و حبشه سفر کرده ام و کسری را در سلطنت ایران، قیصر را در حکومت روم و نجاشی را در پادشاه ی حبشه دیده ام ولی به خدا سوگند هیچ امتی رهبرش را چنین گرامی نداشته و نمی دارد که مسلمانان محمد (ص) را گرامی می دارند.»
انس نیز می گوید: «رسول خدا (ص) را در حال اصلاح موی مبارک سرش دیدم که اصحاب گرد او طواف می کردند و هر تار مویی که بر زمین می افتاد، به عنوان تبرک می گرفتند.»
ز: در حدیث دیگری مغیره می گوید: «کان أصحاب رسول الله (ص) یقرعون بابه بالأضافیر؛ آن انسانهایی که از پشت در حجره رسول گرامی (ص) فریاد می زدند و آن حضرت را به اسم می خواندند: «ان الذین ینادونک من وراء الحجرات اکثرهم لایعقلون؛ كسانى كه تو را از پشت اتاقها[ى مسكونى تو] به فرياد مى ‏خوانند بيشترشان نمى‏ فهمند.» (حجرات/ 4) چنان تربیت شدند و خوی درندگی آنان بر اثر تربیت قرآن و پیامبر، تبدیل به فرشته منشی شد که هنگام ورود به محضر پیامبر، در می زدند اما نه با کوبه ی در بلکه با ناخن دستانشان.»
ح: از بعضی از اصحاب نقل شده که گاهی هیمنه و جلال آن حضرت مانع می شد که ما سؤال خود را از آن حضرت بپرسیم و نمی توانستیم به صورت مستقیم به چشمان حضرت نگاه کرده و پرسش خود را طرح کنیم.
ط: روزی منصور دوانیقی در مسجد رسول اکرم (ص) با مالک (رئیس فرقه مالکیه اهل سنت) به مناظره پرداخت و مالک به وی گفت: «خدای سبحان مسلمانان را به آداب الهی مؤدب کرد و فرمود صدایتان را از صدای پیامبر بلندتر نکنید و کسانی را که صدایشان را آرام می کردند، مدح و کسانی را که صدایشان را بلند می کردند و از پشت حجره وی را صدا می زدند، مذمت کرده است.» (حجرات/ 2- 4) و روشن است همان گونه که احترام پیامبر در حال حیاتش لازم است، در حال ممات نیز واجب است. البته بعضی از علمای اهل سنت، مانند مالک و ابوحنیفه، به برکت تلمذ از اهل بیت (ع) و معاشرت با آنان، توفیق آشنایی با معارف عمیق بعضی از آیات بهره آنها شد که داستان مذکور از این قبیل است.
خلاصه این که تجلیل و تکریم پیامبر جزو شعائر رسمی اسلام است و وظیفه همه ی مسلمانان توقیر و تعزیر پیامبر است و در بیان اهمیت این مطلب همین بس که تعظیم پیامبردر کنار ایمان به خدا و تسبیح و تقدیس او ذکر شده است: «إنا أرسلناک شاهدا ومبشرا ونذیرا* لتؤمنوا بالله ورسوله وتعزروه وتوقروه وتسبحوه بکرة وأصیلا؛ [اى پیامبر!] ما تو را گواه [بر اعمال آنها] و بشارتگر و هشدار دهنده فرستادیم. تا به خدا و فرستاده اش ایمان آورید و او را یارى کنید و بزرگش دارید و خدا را صبح و شام به پاکى بستایید.» (فتح/ 8- 9)
از این رو هنگامی که نزد امام صادق (ع) نام مبارک رسول اکرم (ص) برده می شد، چهره آن حضرت زرد می گشت و راوی می گوید: «وما رأیت یحدث عن رسول الله إلا عن طهارة؛ ندیدم که امام صادق (ع) بدون وضو، حدیثی را از پیامبر نقل کند.»

 


منابع :

  1. عبدالله جوادی- تفسیر موضوعی- جلد 9 صفحه 127

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/110494