استکبار و خودپسندی علت عدم تسلیم در برابر قوانین دینی

مرض روحی استکبار و خود پسندی در بسیاری از ما دیده می شود که در مقام تقلید از مجتهد عادل هزار گونه تردید و شک می کنیم و نمی خواهیم در تحت تبعیت علمی و عملی او در آییم، و در حکومت و دولت اسلام توقع داریم که حتما آن حکومت باید به دست امام زمان أرواحنا فداه صورت گیرد و هر حکومتی را گرچه به دست فقیه عالم عادل برقرار شود، مخدوش و از درجه اعتبار ساقط می دانیم. اجرای حدود و تعیین حکام و نماز جمعه را منحصرا به آن حضرت اختصاص می دهیم و در زمان غیبت با امکان تشکیل دولت اسلام به دست فقیه عالی قدر، به هزار گونه ظلم و جنایت تن در می دهیم و با حکومت های ظالمانه و جائرانه می سازیم، برای آنکه تصور می کنیم تشکیل حکومت فقط باید به دست آن حضرت تحقق پذیرد.

گرچه روی ادله و موازین شرعیه، خود آن حضرت به عناوین عامه یا خاصه دستور تشکیل حکومت دهد، باز با انواع گوناگون از شبهات واهیه می خواهیم آن حکومت را ساقط نماییم. دیگر نمی دانیم که تشکیل حکومت هایی که بر اساس عدل در عالم اقامه شود و اجرای حدود الهیه و نصرت از مظلوم، خود کمک به تشکیل حکومت عدل جهانی آن حضرت و تعجیل در فرج است .

این تخیلات و شبهات همه ناشی از استکبار است؛ چون نفوس خود را بسیار منزه و مبری می دانیم حاضر نیستیم که در نماز جمعه، فردی که مانند خود ما آن را اقامه می کند حضور به هم برسانیم. حاضر نیستیم که در تحت حکومت فقیهی مانند خود در آییم و با او بیعت کنیم. حتی حاضر نیستیم به جماعت مرد عادلی حاضر شویم و به جای امامت، مأموم گردیم و نفس ما برای بهانه و عذر -برای عدالت به نحو کلی و برای آن امام موضوعا به نحو جزئی - هزار گونه شبهه و شک می زاید، در حالی که در سایر امور که از این قبیل نیست این گونه شبهات را صادر نمی کند، بلکه به عکس شبهات واقعیه را به نحوی از انحای توجیه و تأویل نموده بر محمل صحیح می نشاند.

قرآن کریم، نام این مرض روحی را استکبار گذارده است و عجیب نام گذاری نموده است. روحیه مقدس مآبی ناشی از استکبار و خود پسندی است. خلاصه، بیشتر مقدس مـآبی ها، مقدس مـآبان ناشی از روح استکبار و خود پسندی است، که ناخودآگاه یا خودآگاه به عنوان تقدس جا می زنند و عمری را با آن به سر آورده و به توده محروم و عوام مردم قالب می زنند، و آن مساکین هم، چنین افراد مستکبر را مردمی زاهد و عابد و اهل تقوی و ورع می پندارند؛ «فضلوا و أضلوا عن سوآء السبیل؛ از راه راست منحرف ترند یا دور افتادند.» (مائده/60 و 77)

قرآن مجید از لسان مستکبرین بیان می فرماید که آنها بر اساس تقدس و احتیاط کاری و محافظه اندیشی، که خدای ناکرده بدون دلیل از رسول خدا پیروی نکنند، از رسول خدا تقاضای دلیل متقن می نمودند که آن دیدن خدا یا فرود آمدن فرشته باشد و این را عذر موجه و حجت قاطع خود می پنداشتند؛ لیکن در جهل مرکب فرو رفته و با همین منطق و بیان، راه هر گونه ترقی و تکامل را بر خود می بسته اند.


منابع :

  1. سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی جلد 3- صفحه 18-20

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/25704