اثرات تربیتی و معنوی عبادت از نظر قرآن

در اسلام، عبادات گذشته از اصالتی که دارند جزء برنامه تربیتی آن هستند. توضیح اینکه اصالت داشتن عبادت به معنی این است که قطع نظر از هر جهتی، قطع نظر از مسائل زندگی بشر، عبادت خودش جزء اهداف خلقت است. «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»؛ «و جن و انس را نیافریدم مگر برای این که مرا بندگی کنند» (الذاریات/ آیه 56). عبادت مرکبی است برای تقرب به حق و در واقع برای تکامل واقعی بشر، چیزی که خود مظهر تکامل بشر و خود هدف و غایت است لزومی ندارد که مقدمه و وسیله چیز دیگر باشد. ولی در عین حال عبادات، گذشته از این اصالت، مقدمه چیز دیگر هم هستند، یعنی خود برنامه تربیتی اسلامند به این معنی که اسلام که می خواهد افراد را چه از نظر اخلاقی و چه از نظر اجتماعی تربیت بکند، یکی از وسائلی که برای این کار اتخاذ کرده و از قضا این وسیله از هر وسیله دیگری در اخلاق و روح بشر مؤثرتر و نافذتر است، عبادت می باشد. محور مسائل اخلاقی، خود را فراموش کردن و از خود گذشتن و از منافع خود صرف نظر کردن است. همان طور که در سلامت بدن یک اصل هست که به منزله مبدأ و منشأ همه خوبیهاست و آن مساله "حمیه" یعنی ترک پر خوری است، در اخلاق هم یک مسئله وجود دارد که اساس همه مسائل اخلاقی است و آن رهائی از خودی و رها کردن و ترک "منیت" است. در مسائل اجتماعی آن اصلی که مادر همه اصلهاست، عدالت است. عدالت یعنی رعایت حقوق افراد دیگر. مشکلی که بشر، هم در اخلاق دارد و هم در اجتماع، از جنبه اجرائی اینهاست. یعنی هیچکس نیست که اخلاق را نشناسد و یا نداند که عدالت تا چه اندازه ضرورت دارد. مشکل کار در مرحله اجراست. آن وقتی که انسان می خواهد یک اصل اخلاقی را رعایت کند می بیند منافعش در یک طرف قرار گرفته و اخلاق در طرف دیگر. می بیند راستگوئی در یک طرف قرار گرفته و منفعت و سود در طرف دیگر. یا باید دروغ بگوید، خیانت کند و سود را ببرد و یا باید راست بگوید، امانت بورزد و از سود صرف نظر کند. اینجاست که می بینیم بشر که دم از اخلاق و عدالت می زند پای عمل که می رسد ضد اخلاق و ضد عدالت عمل میکند. چیزی که پشتوانه اخلاق و عدالت است و اگر در انسان وجود پیدا کند انسان به سهولت راه اخلاق و عدالت را در پیش می گیرد و سود را کنار می زند تنها ایمان است.

چه ایمانی؟ ایمان به خود عدالت و ایمان به خود اخلاق. چه وقت انسان به عدالت به عنوان یک امر مقدس و به اخلاق به عنوان یک امر مقدس ایمان پیدا می کند؟ آن وقت که به اصل و اساس تقدس یعنی خدا، ایمان داشته باشد. لهذا بشر عملا به آن اندازه به عدالت پایبند است که به خدا معتقد است، آن اندازه عملا به اخلاق پایبند است که به خدا ایمان دارد. اگر ایمان پیدا شود، اخلاق و عدالت پا بر جا می شود. اخلاق و عدالت بدون ایمان مذهبی مثل نشر اسکناس بدون پشتوانه است. ایمان مذهبی که آمد، اخلاق و عدالت هم می آید. ما می بینیم در اسلام مسئله پرستش خدا بصورت یک امر مجزا از اخلاق و عبادت قرار داده نشده است. یعنی عبادت را که اسلام دستور می دهد، چاشنی آن را اخلاق و عدالت قرار می دهد، یا بگوئیم عدالت و اخلاق را که طرح می کند چاشنی آن را عبادت قرار می دهد چون غیر از این ممکن نیست. این نیروی ایمان و مذهب است که در عمق وجدان انسان چنگ می اندازد و انسان را تسلیم عدالت و اخلاق می کند. عبادت برای این است که حیات ایمانی انسان تجدید بشود، تازه بشود، طراوت پیدا کند، قوت و نیرو بگیرد.

به هر اندازه که ایمان انسان بیشتر باشد، بیشتر بیاد خداست و به هر اندازه که انسان بیاد خدا باشد کمتر معصیت می کند. معصیت کردن و نکردن دائر مدار علم نیست، دائر مدار غفلت و تذکر است، بهر اندازه که انسان غافل باشد یعنی خدا را فراموش کرده باشد، بیشتر معصیت می کند و به هر اندازه که خدا بیشتر بیادش بیاید کمتر معصیت می کند. بنابراین در برنامه تربیتی اسلام، عبادت برای این است که انسان زود به زود بیاد خدا بیفتد و هر چه که انسان بیشتر به یاد خدا باشد، بیشتر پایبند به اخلاق و عدالت و حقوق می شود و این یک حساب بسیار بسیار روشنی است. ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است در یک چیز است: یاد حق و غیر او را از یاد بردن. قرآن کریم در یک جا به اثر تربیتی و جنبه تقویتی روحی عبادت اشاره می کند و می گوید: نماز از کار بد و زشت باز می دارد: «ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر»؛ «نماز را برپا دار، که نماز آدمی را از زشتکاری و ناشایست باز می دارد و قطعا یاد خدا مهم تر است» (عنکبوت/ آیه 45)؛ و در جای دیگر می گوید: نماز را برای اینکه به یاد من باشی به پادار. اشاره به اینکه انسان که نماز می خواند و در یاد خدا است همواره در یاد دارد که ذات دانا و بینائی مراقب او است و فراموش نمی کند که خودش بنده است.

در این آیه، به رابطه نزدیک نماز و پرهیز از گناه و فحشاء و منکر اشاره شده است؛ در این آیه شخص پیامبر اکرم (ص) به عنوان یک الگو و اسوه، مخاطب به این خطاب شده است: نماز را بر پا دار که نماز انسان را از زشتیها و گناه باز مى دارد. «فحشاء و منکرات»، مجموعه افعال غیر اخلاقى است، و تمام افعال غیر اخلاقى سرچشمه اى از صفات ضد ارزشى در درون جان انسان دارد و به تعبیر دیگر، همیشه اخلاق درونى است که در اخلاق برونى اثر مى گذارد. تاثیر نماز در باز داشتن از فحشاء و منکر نیز درست به همین دلیل است؛ زیرا نماز با افعال و اذکار بسیار پر محتوایش، انسان را در جهانى برتر و والاتر جهان قرب به خدا وارد مى کند و این نزدیکى او را از سرچشمه هاى اصلى فحشاء و منکر که همان هواى نفس و حب افراطى به دنیا است دور مى سازد. به همین دلیل، نماز گزاران واقعى کمتر گرد گناه مى گردند و هر قدر نماز روح و جان و محتواى بیشترى داشته باشد، به همان نسبت انسان از منکرات و زشتیها دورتر مى شود و شکوفه هاى فضائل و اخلاق در درون جانش آشکارتر مى گردد. ذکر خدا و یاد خدا که هدف عبادت است، دل را جلا می دهد و صفا می بخشد و آن را آماده تجلیات الهی قرار می دهد. عبودیت اظهار آخرین درجه خضوع در برابر کسى است که همه چیز از ناحیه اوست، و بخوبى مى توان نتیجه گرفت که تنها کسى مى تواند «معبود» باشد که نهایت انعام و اکرام را کرده است و او کسى جز خدا نیست. به تعبیر دیگر، عبودیت نهایت اوج تکامل روح یک انسان و قرب او به خداست، و عبودیت تسلیم مطلق در برابر ذات پاک اوست. عبادت تنها رکوع و سجود و قیام و قعود نیست، بلکه روح عبادت تسلیم بى قید و شرط در برابر کمال مطلق و ذات بى مثالى است که از هر عیب و نقص مبراست. بدیهى است چنین عملى بهترین انگیزه توجه به کمال مطلق و پرهیز از هرگونه آلودگى و ناپاکى است؛ چرا که انسان سعى مى کند خود را به معبود خویش نزدیک و نزدیکتر سازد تا پرتوى از جلال و جمال او در وجودش ظاهر شود که گاه از آن تعبیر به مظهر صفات خدا شدن مى کنند.

در آیات قرآن رابطه نزدیکى میان عبادت و تقوا و پرهیز از گناه و پرورش فضائل اخلاقى دیده مى شود و نشان مى دهد کسانى که مى خواهند به تهذیب نفس راه یابند باید از در عبودیت و پرستش خداوند وارد شوند. سالکان راه خدا، و پویندگان طریق خودسازى و تقوا، باید از نیایش و عبادت یارى طلبند و ناخالصیهاى وجود خود را در کوره داغ عشق به خدا بسوزانند و از بین ببرند، و مس وجود خود را با کیمیاى عبادت زر کنند. خداوند می فرماید: «یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذى خلقکم و الذین من قبلکم لعلکم تتقون»؛ (بقره/ آیه 21). «اى مردم! پروردگار خود را پرستش کنید، آن کس که شما و کسانى را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزگار شوید» در این آیه، همه انسانها را بدون استثنا مخاطب ساخته و راه تقوا را این گونه به آنها نشان مى دهد؛ مى فرماید: اى مردم! پروردگارتان را که شما و پیشینیان شما را آفریده پرستش کنید تا پرهیز کار شوید. مى گوید خداوند هم آفریدگار شماست و هم آفریننده پیشینیان است؛ او خالق همه کس و همه چیز و مالک همه کس و همه چیز است و تنها او شایسته عبادت است، نه بتها؛ اگر رو به سوى عبودیت خالص او آرید، شکوفه هاى تقوا بر شاخسار جان شما آشکار مى شود و این آلودگیهاى اخلاقى شما ناشى از عبادت خرافى شماست. این آیه رابطه نزدیک تقوا و عبادت را بطور مطلق بیان مى کند. در جای دیگر می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب على الذین من قبلکم لعلکم تتقون» (بقره/ آیه 183)؛ «اى کسانى که ایمان آورده اید! روزه بر شما نوشته شده، همان گونه که بر کسانى که قبل از شما بودند نوشته شد، تا پرهیزگار شوید» دراین آیه به رابطه «روزه» که یکى از عبادات مهم است و تقوا اشاره شده است. هرکس به روشنى در مى یابد که به هنگام روزه داشتن، نور و صفاى تازه اى در دل احساس مى کند، خود را به نیکیها نزدیکتر، و از زشتیها و بدیها دورتر مى بیند، حتى آمارهاى مستند نشان مى دهد که در ایام ماه مبارک سطح جرائم در جامعه روزه دار، بسیار پایین مى آید، تا آنجا که ماموران انتظامى به اعتراف خودشان در این ماه به کارهاى عقب مانده ماههاى دیگر مى پردازند. این امور به خوبى نشان مى دهد که هر قدر انسان به عبودیت خداوند نزدیکتر شود از زشتیها دورتر خواهد شد.

در جای دیگر می فرماید: «ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعا الا المصلین الذین هم على صلاتهم دائمون» (معارج/ آیات 19 تا 23)؛ «به یقین انسان حریص و کم طاقت آفریده شده است، هنگامى که بدى به او رسد بى تابى مى کند و هنگامى که خوبى به او رسد مانع دیگران مى شود و بخل مى ورزد مگر نماز گزاران، آنها که نماز را پیوسته به جا مى آورند». در این آیه، بعد از اشاره به بعضى از رذائل اخلاقى مانند جزع و بى تابى به هنگام بروز مشکلات، و بخل به هنگام دست یافتن به خیرات، تنها نماز گزاران را استثنا مى کند و مى فرماید: انسان حریص و کم طاقت آفریده شده است هنگامى که بدى به او رسد بى تابى مى کند و هنگامى که خوبى به او رسد بخل مى ورزد و مانع دیگران مى شود مگر نمازگزاران آنها که نماز را بطور مرتب به جا مى آورند. این آیات به روشنى ثابت مى کند که توجه به ذات پاک پروردگار و عبادت و نیایش در پاکسازى روح و جان از رذائل اخلاقى مانند بخل و جزع و بى تایى اثر مستقیم دارد.

در مورد زکات و صدقه می فرماید: «خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم بها» (توبه/ آیه 103)؛ «از اموال آنها صدقه اى به عنوان زکات بگیر تا به وسیله آن، آنها را پاک سازى و پرورش دهى». در این آیه، اشاره به تاثیر مساله زکات در پاکسازى روح و تزکیه نفس مى کند و مى دانیم زکات در اسلام یکى از عبادات مهم محسوب مى شود. تعبیر «تزکیهم بها» دلیل روشنى بر این حقیقت است که تطهیر و تزکیه نفس به وسیله زکات حاصل مى شود، چرا که زکات، رذائلى همچون بخل و دنیاپرستى و حرص و آز را از روح، زائل مى کند، و نهال نوعدوستى و سخاوت و حمایت از مستضعفان را در سرزمین دل پرورش مى دهد. این عبادتهاى مهم فضائلى همچون توکل و شجاعت و شهامت و صبر و استقامت را در وجود انسان زنده مى کند، و از رذائل اخلاقى همچون جبن و ترس، تردید و دو دلى، و اضطراب و نگرانى در برابر حوادث مهم، و دنیاپرستى، دور مى سازد و به این ترتیب، بخش مهمى از فضائل اخلاقى را در وجود انسان زنده مى کند، همان گونه که بخش قابل توجهى از رذائل را مى میراند.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- سیری در نهج البلاغه- صفحه 88-86

  2. مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه143-137

  3. مکارم شیرازی- اخلاق در قرآن ج1- صفحه 344-335

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/27392