وظایف اصلی و سه گانه انسان در اسلام

دین مقدس اسلام یک برنامه عمومی و همیشگی است که از جانب خدای متعال برای زندگی انسان در هر دو جهان، به سوی خاتم پیغمبران نازل شده است تا در جامعه بشری به مورد اجرا در آید و کشتی انسانیت را از گرداب جهالت و بدبختی بیرون کشیده، به ساحل نجات برساند. نظر به این که دین، برنامه زندگی است، ناگزیر نسبت به آنچه که با زندگی ارتباط دارد وظیفه ای برای انسان تشخیص داده و انجامش را از وی می خواهد. به طور کلی، زندگی ما با سه امر ارتباط دارد:
1- خدای متعال که ما آفریده او هستیم و حق نعمت او از هر حقی بزرگ تر و وظیفه شناسی نسبت به ساحت مقدس او از هر واجبی واجب تر است.
2- خودمان.
3- هم نوعان خودمان که ناگزیریم با آنان زندگی کنیم و کار و کوشش خود را با همکاری و دستیاری ایشان انجام دهیم.
بنابراین بر حسب دستور، ما سه وظیفه کلی داریم: وظیفه نسبت به خدا، نسبت به خود، نسبت به دیگران.


وظیفه انسان نسبت به خدا، خداشناسی
وظیفه ما نسبت به خدای متعال، مهم ترین وظایف می باشد که باید با دلی پاک و نیتی خالص، در انجام آن کوشیده و برای نخستین بار، وظیفه هر انسانی است که آفریدگار خود را بشناسد، زیرا چنان که وجود خدای متعال سرچشمه هستی هر آفریده و موجد هر پدیده و واقعیتی است، شناسایی و علم به وجود پاکش نیز روشنایی بخش هر دیده واقع بینی است و بی اعتنایی به این حقیقت وجدانی، منشأ هر گونه جهالت و بی بصیرتی و وظیفه نشناسی می باشد و کسی که به معرفت حق بی اعتنا بماند و در نتیجه، چراغ روشن وجدان خود را بکشد، هیچ گونه راهی برای به دست آوردن سعادت واقعی انسانی ندارد. چنان که می بینیم، مردمی که از خداشناسی روگردان می باشند و در زندگی خود، اهمیتی به این حقیقت نمی دهند، از معنویات انسانی به کلی دور و منطقی جز منطق حیوانات چرنده و درنده ندارند.
خدای متعال در کلام خود می فرماید: «فاعرض عن من تولی عن ذکرنا و لم یرد الا الحیوة الدنیا* ذلک مبلغهم من العلم؛ از کسانی که از یاد خدا روگردانند و غیر از زندگی دنیا و خوردن و خوابیدن، مقصود دیگری ندارند، روگردان باش، چون این مردم از دنیا چیزی غیر از خوردن و خوابیدن نمی دانند» (نجم/ 29). و البته باید یادآور شد که خداشناسی، برای انسان که یک موجود واقع بین و دارای غریزه استدلال است، اضطراری و قهری می باشد، زیرا با شعور خدادادی خود به هر گوشه و کنار آفرینش که نگاه کند آثار وجود خدای جهان و علم و قدرت وی را مشاهده می نماید. بنابراین، معنی خداشناسی این نیست که انسان، خداشناسی را برای خود به وجود آورد، بلکه مقصود این است که انسان به این حقیقت روشن که با هیچ پرده ای نمی شود آن را پوشاند با دیده بی اعتنایی ننگرد و به وجدان خود - که هر لحظه به سوی خدا دعوتش می کند - پاسخ مثبت دهد و با پی گیری این معرفت، هر گونه شک و تردید را از دل خود بزداید.

خداپرستی
پس از خداشناسی، دومین وظیفه ما خداپرستی است، زیرا در ضمن شناسایی حق، این حقیقت روشن می شود که سعادت و نیک بختی - که یگانه هدف ما است - در عمل کردن و اجرای برنامه ای است که خدای مهربان برای زندگی ما معین فرموده و به وسیله فرستادگان خود ابلاغ داشته است. پس اطاعت فرمان خداوندی و بندگی او یگانه وظیفه ای است که هر وظیفه دیگری در برابر آن ناچیز و کوچک است. خدای متعال می فرماید: «و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه؛ دستور خداوند این است که غیر از او کسی را نپرستید و از دیگری اطاعت نکنید» (اسراء/ 23). و نیز می فرماید: «الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لاتعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین * و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم؛ ای گروه آدمیان! آیا به شما فرمان ندادم که از دشمن آشکار خود، شیطان، اطاعت نکنید و تنها من را اطاعت و بندگی کنید؟! این است راه راست.» (یس/ 60 و 61). بنابراین، وظیفه ما است که مقام بندگی و نیازمندی خود را بشناسیم و عظمت و کبریای نامحدود خداوند را در نظر داشته باشیم و او را از هر جهت به خویشتن، محیط دانسته، از فرمان های او اطاعت کنیم. بر ما است که جز خدای متعال را نپرستیم و غیر از پیغمبر گرامی و ائمه هدی - که خداوند عالم ما را به فرمان برداری آنان دستور داده - از دیگری اطاعت نکنیم.
خدای متعال می فرماید: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم؛ از خدا و پیغمبر و فرمان روایان دین (ائمه) اطاعت کنید» (نساء/ 59). البته در اثر اطاعت خدا و اولیای دین، عملا باید به هر چیزی که منسوب به خدا است احترام کامل را رعایت نمود، نام مبارک خدا و نام های اولیای دین را با ادب یاد کرد، در احترام کتاب خدا (قرآن کریم) و کعبه مشرفه و مساجد و اعتاب مقدسه اولیای دین باید کوشید، چنان که خدای متعال می فرماید: «و من یعظم شعئر الله فانها من تقوی القلوب؛ کسی که در تعظیم و احترام نشانه های خدای متعال می کوشد، پرهیزکاری باطنی خود را اظهار می دارد» (حج/ 32).

وظیفه انسان نسبت به خود در اسلام
انسان در زندگی خود، هر روشی را که دنبال کند و هر راهی را که بپیماید، در حقیقت جز سعادت و کامیابی خود، چیزی نمی خواهد و چون شناختن سعادت چیزی، فرع شناختن خود آن چیز است - یعنی تا خود را نشناسیم، نیازمندی های واقعی خود را که سعادت ما در رفع آن ها است نخواهیم شناخت- بنابراین لازم ترین وظیفه انسان این است که خود را بشناسد تا بدین وسیله سعادت و خوشبختی خود را درک نموده و با وسایلی که در دست دارد، در رفع نیازمندی های خود بکوشد و عمر گران مایه را که تنها سرمایه او است به رایگان از دست ندهد.
پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: هر که خود را بشناسد، خدا را شناخته است. (بحارالانوار 2: 32، ح22).
و امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: کسی که خود را بشناسد به بالاترین مرحله معرفت رسیده است (عیون الحکم و المواعظ: 434).
بعد از آن که انسان خود را شناخت، متوجه می شود که بزرگ ترین وظیفه اش این است که گوهر انسانیت خود را گرامی دارد. چنین گوهر تابناکی را پایمال هوا و هوس ننماید و در بهداشت ظاهری و باطنی خود بکوشد تا به یک زندگی شیرین و لذت بخش جاودانی نایل شود. امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: کسی که خود را گرامی دارد، شهوت های نفسانی پیش وی پست و ناچیز خواهد شد (غرر و درر آمدی، ش 9130).
وجود انسان از دو چیز تشکیل یافته است: روان و تن. وظیفه انسان است که در حفظ صحت و استقامت هر دو رکن خود بکوشد و به طوری که در آیین مقدس اسلام نسبت به هر دو بخش دستورهای دقیق و کافی داده شده است، در بهداشت روان و تن خود سعی نماید.


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- اصول عقاید و دستورات دینی 1-4- صفحه 79-83

https://tahoor.com/_me/Article/PrintView/27565