اهمیت اعتقاد به معاد از دیدگاه اسلام

توأمانى اعتقاد به مبداء و معاد
آیه ی «إنا لله و إنا إلیه راجعون؛ ما از آن خداییم و به سوى او باز مى گردیم.» (بقره/ 156) ناظر به مبداء و معاد و بیانگر سیر خلقت بشر است. از نگاه قرآن اعتقاد به معاد از لوازم و ضروریات اعتقاد به مبداء است. کسانى که خدا را باور داشته باشند ولى آخرت و معاد را باور نداشته باشند، در خداشناسى نقصان دارند و خدا را چنان که حق اوست نشناخته اند وگرنه ممکن نیست خدا را آن چنان که باید، شناخت و اسما و صفات حسناى الهى را درک کرد ولى به لزوم معاد نرسید. اصولا خداشناسى کامل، انسان را به تصدیق توحید، نبوت و معاد مى رساند و اگر کسى منکر یکى از این سه اصل باشد، باید در خداشناسى خود تجدید نظر کند، قرآن کریم انکار توحید، نبوت یا معاد را ناشى از قصور در خداشناسى دانسته است. در سوره حج بعد از یادآورى شرک مشرکان و اثبات ناتوانى خدایان موهومشان مى فرماید: «خدا را آن گونه که باید بشناسند، نشناختند، خداوند قوى و شکست ناپذیر است.» (حج/ 74)
اگر آنان در خداشناسى رعایت حق و قدر خدا را مى کردند، تصدیق مى نمودند که خداوند باید قوى و شکست ناپذیر باشد و این خدایانى که آنان براى خداوند شریک گرفته اند، ضعیف و مغلوب هستند و نمى توانند شریک خدا باشند و شریک شمردن آنها باطل است.
در مورد منکران نبوت نیز مى فرماید: آنها خدا را درست نشاختند که گفتند: «خدا هیچ چیز بر هیچ انسانى نفرستاده است.» اگر دقت مى کردند مى یافتند که هدایت گرى خداوند با فرستادن انبیا کامل مى شود و انکار نبوت به معناى انکار اسم "هادى" خداوند است.
در زمینه معاد نیز فرموده است: «آنها خدا را آن گونه که شایسته است نشناختند در حالى که تمام زمین در روز قیامت در قبضه اوست.» (زمر/ 67) اگر خداشناسى آنان کامل بود باید به حکمت و عدالت خدا اذعان مى کردند و باور مى داشتند که خداوند روزى همه انسان ها را جمع آورى خواهد کرد و اعمال همه را بدون کم و کاست به آنان نشان خواهد داد و به هیچ کس ظلم و ستمى نخواهد شد و هر کس را به آنچه از پیش فرستاده، خواهد رساند. (زمر/ 69- 70) جالب این جاست که عبارت "و ما قدروا الله حق قدره" فقط در همین سه مورد در قرآن به کار رفته است.

از اصول دین بودن اعتقاد به معاد
اعتقاد به معاد از اصول اساسى همه ادیان آسمانى است و در اسلام نیز جزو اعتقادات اصولى است. حدود ثلث آیات قرآن راجع به معاد و مباحث مربوط به آن است. قرآن کل زندگى بشر را به دو روز تقسیم کرده است، روز و مرحله زندگى دنیا و روز و مرحله زندگى آخرت، و از آن دو به "حیاة الدنیا" و "حیاة الاخره"، "دارالدنیا" و "دارالاخره" و "الاولى" و "الاخره" تعبیر کرده است.
اصول اعتقادى در اسلام عبارتند از اصل توحید و یگانى خداوند، اصل نبوت و اصل معاد؛ و هر کس منکر یکى از این سه اصل باشد، از حوزه اسلام خارج است. اعتقاد به بقیه معارف دینى گرچه ممکن است از ضروریات باشد ولى از اصول نیست، در بقیه معارف ممکن است ما نتوانیم آنها را درک کنیم و تعقل نماییم ولى اجمالا به آنها معتقدیم چون رسول خدا آنها را عرضه کرده و اعتقاد و پایبندى به آنها را از ما خواسته است ولى در اصول سه گانه از جمله معاد، ما نه فقط از آن جهت که پیامبر فرموده، بلکه با برهان و دلیل عقلى بدانها معتقدیم و حتى اگر پیامبر هم در این موارد پیامى نداشت، حکم عقل ما را به این اعتقاد فرامى خواند.

قسم خدا براى تاکید معاد
در کمتر مسأله اى قرآن علاوه بر بیان و استدلال، براى تاکید آن قسم هم یاد مى کند. معاد از جمله مسائلى است که علاوه بر این که خداوند آیات فراوانى در تبیین استدلالى آن نازل کرده، بر قطعیت آن، قسم هم خورده است. آیات زیر از این نمونه است: آدمى گوید: آیا هنگامى که بمیرم، مرا زنده [از گور] بیرون خواهند آورد؟ آیا آدمى به یاد نمى آورد که ما او را از پیش بیافریدیم و هیچ چیز نبود؟ به پروردگارت سوگند که آنان را با شیطان ها برانگیزیم. (مریم/ 66- 68) خداوند که معبودى جز او نیست؛ به یقین همه شما را در روز رستاخیز که شکى در آن نیست جمع مى کند و کیست که از خداوند راستگوتر باشد؟! (نساء/ 87)
علاوه بر آن در آیاتى نیز به پیامبرش دستور مى دهد که بر حتمیت وقوع قیامت قسم بخورد: کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نخواهند شد، بگو آرى به پروردگارم سوگند که همگى برانگیخته خواهید شد. (تغابن/ 7) از تو مى پرسند: آیا آن (وعده مجازات) حق است؟ بگو: آرى، به پروردگارم سوگند قطعا حق است. (یونس/ 53) کافران گفتند: قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد. بگو: آرى، به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد. (سبأ/ 3)
این آیات نشان از اهمیت فوق العاده معاد از نگاه قرآن دارد که براى تاکید بر آن خداوند خودش یا به زبان پیامبرش بر آن قسم مى خورد و به این وجه از آن سخن مى گوید.

تأثیر یاد دوزخ در تربیت و سازندگی
ابوبصیر گوید به امام صادق (ع) عرض کردم: یابن رسول الله (ص) مرا بیم ده که دلم قساوت پیدا کرده است. امام صادق (ع) فرمود: یا ابا محمد (کنیه ابوبصیر) آماده ی زندگی دراز باش. همانا جبرئیل با چهره ای عبوس و در هم خدمت پیامبر اکرم (ص) رسید، در حالی که در غیر این روز با چهره ای بشاش و متبسم بر او (ص) متمثل می گشت. وقتی از علت عبوس بودن او جویا شد عرض کرد: حق تعالی وقتی فرمان به تابیدن دوزخ داد هزار سال بر آن دمیدند تا آتش آن سفید گشت. سپس هزار سال دیگر دمیدند تا سرخ شد. آن گاه هزار سال دیگر بر آن دمیدند تا از شدت سرخی به سیاهی و تاریکی گرایید، و آن به گونه ای است که اگر یک قطره از "ضریع" (چیزی است در دوزخ تلخ، بدبو و سوزان که گویا شبیه آن در دنیا وجود ندارد) در نوشیدنی های اهل دنیا بچکد همه ی اهل دنیا از بوی بد آن خواهند مرد، و اگر یک حلقه از زنجیرهای آتشین که طول آنها هفتاد ذراع است بر اهل دنیا بیفتد همه را (از شدت حرارت) آب خواهد کرد و اگر جامه ای از جامه های اهل آتش در میان اهل زمین و آسمان آویزان گردد بوی آن همه را خواهد کشت. در این وقت رسول خدا (ص) به شدت گریست و جبرئیل نیز گریست، و پس از آن رسول خدا (ص) جبرئیل (ع) را متبسم ندید.
اشاره: نظام ملکوتی آخرت با نظام ملکی دنیا تفاوت فراوان دارد و برای تبیین نعمت آخرت و نیز تشریح نقمت آن در هر دو طرف پاداش و کیفر تعبیرهای مبالغه آمیز به چشم می خورد. باید توجه داشت که هیچ یک از وصف ها و تعبیرها اغراق نیست؛ زیرا موجود نشئه ی ابد، یعنی آخرت اگر بخواهد در نشئه ی فنا، یعنی دنیا ظهور کند یا متمثل شود به همین وضع است که درباره نعمت بهشت و نقمت دوزخ بیان شده است.


Sources :

  1. گروه نویسندگان پژوهشکده تحقیقات اسلامی سپاه- معاد از دیدگاه عقل و نقل

  2. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 435

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/116477