بازپرسی از اعمال و ولایت امام علی علیه السلام در قیامت

در روز رستاخیز انسانها را برای حسابرسی نگه می دارند، و حساب بارزترین جلوه نماییهای عدالت الهی و مسئولیت بشری است. آن گاه از یک طرف نافرمانان وارد دوزخ می شوند، در حالی که به عدالت خدا قانع شده اند و این سرنوشتی است که به عنوان نتیجه عملشان حاصل آمده نه نتیجه ظلم، و از طرف دیگر نسبت به مسئولیتی که در دنیا آن را انکار کرده اند به علم یقین می رسند. قرآن می گوید: در این هنگام خطاب صادر می شود «وقفوهم إنهم مسؤلون؛ آنها را متوقف سازید چون باید مورد بازپرسی قرار گیرند.» (صافات/ 24) آری آنها باید متوقف گردند و به سؤالات مختلف پاسخ گویند. اما از آنها پیرامون چه چیز سؤال می شود؟ بعضی گفته اند از بدعتهایی که گذارده اند. بعضی دیگر گفته اند: از اعمال زشت و خطاهایشان. بعضی افزوده اند: از توحید و لا اله الا الله. بعضی گفته اند از نعمتها: از جوانی، تندرستی، عمر، مال و مانند اینها. و در روایت معروفی که از طرق اهل سنت و شیعه نقل شده آمده است که از ولایت علی (ع) سؤال می شود.
البته این تفاسیر با هم منافاتی ندارد، چرا که در آن روز از همه چیز سؤال می شود، از عقائد، از توحید، و ولایت، از گفتار و کردار، و از نعمتها و مواهبی که خدا در اختیار انسان گذارده است.
در اینجا این سؤال پیش می آید که چگونه نخست آنها را به سوی راه دوزخ می برند و سپس آنها را برای بازپرسی متوقف می سازند؟ آیا نباید بازپرسی و دادرسی مقدم بر این کار صورت گیرد؟ این سؤال را از دو طریق می توان پاسخ گفت: نخست اینکه جهنمی بودن این گروه بر همه واضح است، حتی بر خودشان، و بازپرسی و سؤال برای این است که حد و حدود و میزان جرمشان را برای آنها روشن سازد. دیگر اینکه این سؤالها برای داوری نیست، بلکه یک نوع سرزنش و مجازات روانی می باشد. البته اینها همه در صورتی است که سؤالات مربوط به آنچه در بالا آوردیم، بوده باشد اما اگر مربوط به آیه بعد باشد که از آنها سؤال می شود "چرا به یاری هم بر نمی خیزند" در اینصورت هیچ مشکلی در آیه باقی نمی ماند، ولی این تفسیر با روایات متعددی که در این زمینه وارد شده، سازگار نیست مگر اینکه این سؤال نیز جزئی از سؤالات مختلفی می باشد که از آنها صورت می گیرد (دقت کنید).
به هر حال این دوزخیان بینوا هنگامی که به مسیر جهنم هدایت می شوند، دستشان از همه جا بریده و کوتاه می گردد، به آنها گفته می شود: شما که در دنیا در مشکلات به هم پناه می بردید، و از یکدیگر کمک می گرفتید «ما لکم لا تناصرون؛ چرا در اینجا از هم یاری نمی طلبید؟!» (صافات/ 25) آری تمام تکیه گاه هایی که در دنیا برای خود می پنداشتید همه در اینجا ویران گشته است، نه از یکدیگر می توانید کمک بگیرید، و نه معبودهایتان به یاری شما می شتابند، که آنها خود نیز بیچاره و گرفتارند. می گویند "ابوجهل" روز "بدر" صدا زد «نحن جمیع منتصر؛ ما همگی به یاری هم بر مسلمانان پیروز خواهیم شد.» که قرآن مجید سخن او را در آیه 44 سوره قمر بازگو کرده است «أم یقولون نحن جمیع منتصر؛ يا می گويند ما همگى انتقام ‏گيرنده [و يار و ياور همديگر]يم» ولی در قیامت از ابوجهل ها و ابوجهل صفتان سؤال می شود چرا به یاری هم قیام نمی کنید؟ اما آنها پاسخی برای این سؤال ندارند و جز سکوت ذلت بار کاری انجام نمی دهند.
در آیه بعد می افزاید: «بل هم الیوم مستسلمون؛ بلکه آنها در آن روز در برابر فرمان خدا تسلیم و خاضعند و هیچگونه قدرت اظهار وجود تا چه رسد به مخالفت ندارند.» (صافات/ 26) اینجا است که آنها به سرزنش یکدیگر برمی خیزند و هر یک اصرار دارد گناه خویش را به گردن دیگری بیندازد، دنباله روان رؤساء و پیشوایان خود را مقصر می شمرند، و پیشوایان پیروان خود را، چنان که در آیه بعد می گوید: «و أقبل بعضهم علی بعض یتساءلون؛ آنها رو به سوی یکدیگر می کنند و یکدیگر را مورد سؤال قرار می دهند.» (صافات/ 27) پیروان گمراه به پیشوایان گمراه کننده خود می گویند: شما شیطان صفتان از طریق نصیحت و خیرخواهی و دلسوزی و به عنوان هدایت و راهنمایی به سراغ ما می آمدید اما جز مکر و فریب چیزی در کار شما نبود. «قالوا إنکم کنتم تأتوننا عن الیمین؛ مى‏ گويند شما [ظاهرا] از در راستى با ما درمى ‏آمديد.» (صافات/ 28)
ما که به حکم فطرت طالب نیکیها و پاکیها و سعادتها بودیم دعوت شما را لبیک گفتیم، بیخبر از اینکه در پشت این چهره خیرخواهانه چهره دیوسیرتی نهفته است که ما را به پرتگاه بدبختی می کشاند، آری تمام گناهان ما به گردن شما است، ما جز حسن نیت و پاکدلی سرمایه ای نداشتیم و شما دیوسیرتان دروغگو نیز جز فریب و نیرنگ چیزی در بساط نداشتید! واژه ی "یمین" که به معنی "دست راست" یا "سمت راست" است در میان عرب گاهی کنایه از خیر و برکت و نصیحت می آید، و اصولا عربها آنچه را از طرف راست به آنها می رسید به "فال نیک" می گرفتند، لذا بسیاری از مفسران جمله "کنتم تأتوننا عن الیمین" را همانگونه که در بالا آوردیم تفسیر به اظهار خیرخواهی و نصیحت کرده اند.
به هر حال این یک فرهنگ عمومی است که عضو راست و طرف راست را شریف، و چپ را غیر شریف می شمرند، و همین سبب شده که یمین در نیکیها و خیرات به کار رود. جمعی از مفسران در اینجا تفسیر دیگری ذکر کرده اند و گفته اند منظور این است که "شما با اتکاء بر قدرت به سراغ ما می آمدید" زیرا معمولا سمت راست قویتر است، به همین دلیل غالب مردم کارهای مهم را با دست راست انجام می دهند لذا این تعبیر کنایه از "قدرت" شده است. تفسیرهای دیگری نیز ذکر کرده اند که به دو تفسیر بالا باز می گردد ولی بدون شک تفسیر اول مناسبتر به نظر می رسد.
به هر حال پیشوایان آنها نیز سکوت نخواهند کرد و در پاسخ «قالوا بل لم تکونوا مؤمنین؛ می گویند: شما خودتان اهل ایمان نبودید.» (صافات/ 29) اگر مزاج شما آماده انحراف نبود، اگر شما خود طالب شر و شیطنت نبودید، کجا به سراغ ما می آمدید؟ چرا به دعوت انبیا و نیکان و پاکان پاسخ نگفتید؟ و همین که ما یک اشارت کردیم با سر دویدید؟ پس معلوم می شود عیب در خود شما است، بروید و خودتان را ملامت کنید و هر چه لعن و نفرین دارید بر خود بفرستید! دلیل ما روشن است «و ما کان لنا علیکم من سلطان؛ ما هیچگونه سلطه ای بر شما نداشتیم.» و زور و اجباری در کار نبود بلکه خود شما قومی طغیانگر و متجاوز بودید و خلق و خوی ستمگری شما باعث بدبختیتان شد. «بل کنتم قوما طاغین؛ بلكه خودتان سركش بوديد.» (صافات/ 30)
چه دردناک است که انسان ببیند رهبر و پیشوای او که یک عمر دل به او بسته بود، موجبات بدبختی او را فراهم کرده سپس اینگونه از او بیزاری می جوید و تمام گناه را به گردن او می اندازد و خویش را به کلی تبرئه می کند؟! حقیقت این است که هر کدام از این دو گروه از جهتی راست می گویند، نه اینها بی گناهند و نه آنها، از آنها اغواگری و شیطنت بود و از اینها اغواپذیری و تسلیم! لذا این گفتگوها به جایی نمی رسد، و سرانجام این پیشوایان گمراه به این واقعیت اعتراف می کنند و می گویند: به همین دلیل فرمان پروردگار ما بر همه ما تثبیت شده و حکم عذاب درباره همه صادر گردیده، و همگی از عذاب او خواهیم چشید. «فحق علینا قول ربنا إنا لذائقون؛ پس فرمان پروردگارمان بر ما سزاوار آمد ما واقعا بايد [عذاب را] بچشيم.» (صافات/ 31) شما طاغی بودید و سرنوشت طغیانگران همین است، و ما هم گمراه و گمراه کننده. «فأغویناکم إنا کنا غاوین؛ ما شما را گمراه کردیم همانگونه که خود گمراه بودیم.» (صافات/ 32) بنابراین چه جای تعجب که همگی در این مصائب و عذابها شریک باشیم؟

از ولایت علی (ع) نیز سؤال می شود
روایات متعددی در منابع شیعه و اهل سنت در تفسیر آیه «وقفوهم إنهم مسؤلون» (صافات/ 24) وارد شده که نشان می دهد از جمله مسائلی که آن روز از مجرمان سؤال می شود، ولایت امیر مؤمنان علی (ع) است. شیخ طوسی در امالی از انس بن مالک از پیغمبر گرامی اسلام (ص) نقل می کند: «اذا کان یوم القیامه و نصب الصراط علی جهنم لم یجز علیه الا من معه جواز فیه ولایة علی بن ابی طالب، و ذلک قوله تعالی: "وقفوهم إنهم مسؤلون" یعنی عن ولایة علی بن ابی طالب (ع)؛ هنگامی که روز قیامت می شود و صراط بر روی جهنم نصب می گردد، هیچکس نمی تواند از روی آن عبور کند مگر اینکه جوازی در دست داشته باشد که در آن ولایت علی (ع) باشد و این همان است که خداوند می گوید: "وقفوهم إنهم مسؤلون".»
در بسیاری از کتب اهل سنت نیز تفسیر این آیه به سؤال شدن از ولایت علی بن ابی طالب (ع)، از ابن عباس و ابوسعید خدری، از پیغمبر گرامی اسلام (ص) نقل شده است، از جمله کسانی که این حدیث را نقل کرده اند این دانشمندان هستند:
"ابن حجر هیثمی" در صواعق المحرقه صفحه 147.
"عبدالرزاق حنبلی" طبق نقل کشف الغمه صفحه 92.
علامه "سبط ابن جوزی" در تذکره صفحه 21.
"آلوسی" در روح المعانی ذیل آیه مورد بحث.
"ابونعیم اصفهانی" طبق نقل کفایة الخصال صفحه 360. و گروهی دیگر.
البته این گونه روایات مفهوم گسترده آیات را محدود نمی سازد، بلکه در حقیقت مصداقهای روشن آیات را منعکس می کند، بنابراین هیچ مانعی ندارد که سؤال از همه عقائد شود، ولی از آنجا که مسأله ولایت موقعیت خاصی در بحث عقائد دارد، بالخصوص روی آن تکیه شده است. این نکته نیز شایان توجه است که ولایت به معنی یک دوستی ساده و یا اعتقاد خشک نیست، بلکه هدف قبول رهبری علی (ع) در مسائل اعتقادی و عملی و اخلاقی و اجتماعی بعد از پیغمبر گرامی اسلام (ص) است، مسائلی که نمونه هایی از آن در خطبه های غرای نهج البلاغه و کلمات منقول از آن حضرت (ع) منعکس است، مسائلی که ایمان به آن و هماهنگ ساختن اعمال با آنها وسیله مؤثری برای خروج از صف دوزخیان و قرار گرفتن در صراط مستقیم پروردگار است.


Sources :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 19 صفحه 35

  2. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد ‏11 صفحه 205

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/117411