میزان شدت اعمال انسان در بیداری، خواب و مرگ

وقتی انسان می خوابد بدن را زمین می گذارد، ولی عالم مثال و ذهن او بر زمین نمی افتد. ذهن او بیدار است. حرکت می کند، مساله فکری حل می کند، عبادت می کند، داد و ستد می نماید، نکاح می کند، بر هوا پرواز و در دریا شنا می کند و بالاخره هزاران کار انجام میدهد بصورتهای مختلف که ما از آن تعبیر به خواب دیدن و طیف و رؤیا می نمائیم. در بعضی از خوابها آنقدر عصبانی و ناراحت می شود و دعوی و جنگ راه می اندازد و ترس و دهشت او را فرا می گیرد؛ و در بعضی دگر آنقدر حال انبساط و سرور به او دست میدهد و در تفرج و ملایمت و مسالمت به حد اعلا میرسد. چون از خواب بیدار می شود، گمان می کند که این کارها را بدنش انجام داده است و با این بدن خاکی پرواز کرده و داد و ستد نموده و جنگ و جدال راه انداخته و مسافرتهای طولانی نموده است. از رفیقش که بیدار بوده است سؤال می کند من چه کردم، کجا رفتم، چند نفر را کشتم، چه شادیها نمودم؟ رفیق در پاسخ می گوید: هیچ، هیچ؛ بدنت روی زمین بدون حرکت افتاده و ابدا کاری و حرکتی و گفتاری از تو سر نزده است.
آری این کارها را بدن او نمی کرده است، خطبه ها را زبان گوشتی او نمی خوانده است، مناظر عجیب و غریب خواب را چشم ظاهری واقع در کاسه سر او نمی دیده است، این صداها و غرش ها را دو گوش گوشتی و استخوانی او نمی شنیده است. در عالم خواب روح او با بدن ملکوتی و مثالی او حرکت میکرده و این کارها را بدن مثالی و صورت انجام میداده است و ابدا به بدن مادی و گوشتی ربطی نداشته است. در حال بیداری هم کارهائی را که انسان انجام میدهد، روح با همان صورت ملکوتی بجای می آورد، منتهی چون عالم طبع قوی و عالم مثال ضعیف است، لذا روح نمی تواند تمام کارهائی را که میخواهد بکند با بدن انجام دهد، و غلبه عالم طبع مانع از بسیاری از خواسته های روح میگردد.
در حال بیداری بسیاری از کارها را روح با صورت مثالی انجام داده و پیکر و بدن را به تبعیت آن حرکت میدهد، مانند تمام کارهائی را که بدن انجام میدهد. ولی بسیاری از کارها را با بدن انجام نمی دهد و فقط با صورت مثالی بجای می آورد. مثل آنکه نشسته است ولی با قوای ذهینه خود حرکت می کند برای مکه مکرمه، در میقات احرام می بندد، وارد مکه می شود، طواف می کند، نماز طواف را میخواند، سعی بین صفا و مروه می کند، تقصیر می نماید، و اعمال حج را از احرام و وقوف به عرفات و مشعر و قربانی و رمی جمار و سرتراشی و بقیه مناسک آن انجام میدهد و مراجعت می کند. تمام این اعمال را با صورت ملکوتی خود در حال بیداری انجام داده و ابدا بدن او از جای خود حرکت نکرده است. چون در حال بیداری افراد انسان غالبا توجه واقعی خود را به بدن مصروف میدارند، نمی توانند تمام کارهای نفس را با بدن انجام دهند، ولی در عالم خواب که توجه به بدن ضعیف می شود و روح انسان حقیقت خود را به صورت مثالی ادراک می کند بدون ملاحظه و توجه به بدن مادی، تمام کارها را در قالب مثال و صورت انجام میدهد. در حال بیداری توجه به بدن غلبه دارد و لذا انسان حقیقت خودش را بدن می پندارد؛ و در حال خواب توجه به صورت و قالب مثالی غلبه دارد و لذا انسان حقیقت خود را همان صورت و بدن مثالی می پندارد. در بیداری هنگامیکه تصور رفتن به مکه را می کنید، خودتان اینجا هستید؛ تصور مکه و انجام مناسک آنرا نموده اید. در عالم خواب خودتان به مکه رفته اید؛ چون صورت مثالی در خواب حقیقت انسان است، نه آنکه خودتان اینجا هستید و تصور رفتن به مکه را در خارج از وجود خود نموده اید.
و بر این اساس انسان در عالم خواب میتواند کارهای مهمی انجام دهد که در عالم بیداری قادر بر آن نیست. چون در بیداری انسان میخواهد با بدن مادی خود کار کند و چنین قدرتی برای او نیست که هر چه را بخواهد انجام دهد؛ ولی در حال خواب بدن مادی را می اندازد و با بدن صوری و مثالی که قدرتش هزار مرتبه بیشتر است کار می کند، و کارهای عجیب می کند؛ به آسمان پرواز می کند، در یک لحظه از مشرق به مغرب میرود، در اقیانوس اطلس شنا می کند و عرض آن را می پیماید، از دیوار عبور می کند، از دریچه تنگ و کوچک که به اندازه وسعت یک ناخن اوست عبور می کند، در یک لحظه یک ختم قرآن می کند، و أمثال این امور که البته در حال بیداری از بجا آوردن آنها عاجز است.
در حال مرگ چون بدن را بکلی خلع می کند و در آن حال تجرد قوی تر است و روح آزادتر و قدرت بیشتر، لذا کارهایش عجیب تر است. در یک لحظه ممکن است علم به جمیع جهات از عوالم طبیعت و کیفیات آنها پیدا کند و به تمام اهل و عشیره خود مرور کرده و از حالات آنها مطلع شود و تمام هدیه هائی را که دوستان و ارحام برای او بصورت خیرات و مبرات میفرستند و بصورت رحمت و نور غذای معنوی اوست همه را قبول نموده و از آنها متمتع شود و به علوم کلیه الهیه فائز گردد و از حالات نفوس مردم و بهشتیها و جهنمیها و کیفیت وقوف و حساب و میزان آنها باخبر گردد. و نظیر این احاطه علمیه برای اولیای خدا در همین دنیا در حال زندگی و بیداری پیدا می شود و چه بسا ممکنست برای سالکین راه خدا که هنوز به مقام تجرد مطلق نرسیده اند در بیداری و یا در خواب بطور حال نه بعنوان ملکه و دوام پیدا شود.


Sources :

  1. سید محمد حسینی تهرانی - معادشناسی 1 - صفحه 179-175

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/25036