خادمان و خوراکهای بهشتی

در سوره مبارکه واقعه آیات 17-21 چنین آمده است: «یطوف علیهم ولدن مخلدون* بأ کواب و أباریق و کأس من معین * لا یصدعون عنها و لا ینزفون* وفــــکهه  مــــما یتخـــیرون* ولحم  طیر  مما یشتهون»، «پسری که هنوز به سن بلوغ نرسیده «ولید» گفته می شود و «مخلد» هم به معنای همیشگی است، پس ترجمه آیه شریفه این می شود: «می گردند اطراف مومنین، پسرهایی که همیشه جوان هستند (برای خدمتگزاری)، این خادمین زیبا در بهشت، جمالشان هم ماند جوانی شان همیشگی است.»

بعضی از مفسرین احتمال داده اند: «مخلد» از «خلد» به معنای گوشواره و زینت آمده باشد یعنی پسرانی که خادم اهل بهشتند، آرایش شدگان به گوشواره های زرین هستند. این خادمهای بهشتی کیستند؟ برخی احتمال داده اند از مخلوقات ابداعی بهشت باشند مانند حورالعین که از خود بهشت آفریده شده است. اما آنچه از مولا امیرالمومنین علیه السلام رسیده است این است که: «این خادمها و اولاد کفار و مشرکین هستند که قبل از بلوغ دنیا رفته اند.» اولاد مسلمانان که قبل از بلوغ  از دنیا می روند، شکی نیست که بهشتی هستند و اگر پدر و مادرشان بهشتی شدند با آنان محشورند. و بنا به روایتی که رسیده: «اگر کوچک و شیرخوار بودند و مردند، در تحت کفالت حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام هستند تا روز قیامت که به والدین خود می رسند.» البته قدر مسلم، اولاد شیعیان علی علیه السلام هستند که تحت تکفل حضرت ابراهیم و ساره علیهم السلام می باشند. اما اولاد کفار و مشرکینی که قبل از بلوغ در دنیا تابع پدر و مادرند، نجس هستند و اگر بمیرند، حکم آن بنا بر خبری که از عبدالله بن سلام از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم رسیده روشن می شود که پرسید: «آیا قومی را عذاب می کنند بدون این که حجت بر آنها تمام  شود؟ حضرت  فرمود: معاذ الله! نه چنین است. عبدالله گفت: بنابراین آیا اولاد کفار و مشرکین در بهشتند یا جهنم؟ اگر به بهشت بروند که شرایط در آنها نبوده و اگر به جهنم بروند که استحقاق عذاب نداشتند یعنی تکلیف بر آنها نبوده است.» حاصل روایت شریفه آن است که پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «خدای تعالی حجت را بر آنها تمام خواهد فرمود، همه را در محل واحد جمع می کنند. آنگاه ندا می رسد «ما دینکم و ما الهکم و ما تعبدون؟، چه دینی دارید و خدایتان کیست و چه کسی ما را می پرستید؟ گوید: پروردگارا! تو شاهدی که ما، قبل از بلوغ از دنیا رفتیم. ندا می رسد: آیا اگر فرمان من به شما می رسید اطاعت می کردید؟ گویند: بلی. ندا می رسد، هم اکنون به گوشه محشر بنگرید. فضایی از آتش ظاهر می شود. به آنها دستور داده می شود به آتش بروید. اینها بر دو دسته می شوند. گروهی وارد آتش می شوند و آتش ذره ای آنها را نمی سوزاند. این عده به بهشت درمی آیند. «ولدن مخلدون» هستند که خادم بهشتیان می باشند، از عهده امتحان بیرون آمدند. ولی آن عده ای که سرپیچی می کنند و به آتش نمی روند، مورد عتاب واقع می شوند، گویند: گناه ما چیست؟ ندا می رسد: این جا بلاواسطه امرکردیم اطاعت نکردید آیا در دنیا اطاعت می کردید؟»

مکان مستضعفین پس از مرگ

در روایات دیگر این است که اولاد مشرکین و کفار- که قبل از بلوغ مرده اند - مثل دیوانه ها و زنهایی که عقلشان کم است بلکه هر ضعیف العقل و سفیهی و هر جاهل قاصری که در دنیا اسم خدا و آخرت را نشنیده؛ مثلا میان جنگها و پشت کوهها زندگی می کرده و خلاصه هرکس حجت برایش تمام نشده، اینها «مستضعفین» هستند و در قیامت در اعراف، جایی میان بهشت و دوزخ، آنان را جا می دهند، نه معذبند و نه متنعم چون در بهشت حتما باید ایمان همراه باشد و جهنم جای اهل کفر و جرم است، لذا این عده، نه درکات دوزخ را دارند و نه درجات بهشت را. خدا عادل است، به هیچکس ستم روا نمی دارد ولی باید از او فضلش را مطالبه نمود: «اللهم عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک»، «خداوندا، با فضل تو خودت با ما رفتار کن و با عدالت با ما رفتار نکن.». بنابراین، معنای آیه شریفه واضح گردید که بهشتیان را پسران زیبایی که همیشه جوان و زیبایند- خدمت می کنند.

پذیرایی با ظرفهای بهشتی

«بأکواب و أباریق و کأس من معین»

ظرفهایی که دسته و لوله ندارد «کوب» نامیده می شود و جمع آن «اکواب» است و ظرفهایی که دسته و لوله دارد آن را «ابرایق» گویند و جمعش «اباریق» است. بعضی هم فرموده اند: «ابریق» معرب آبریز است یعنی اسم آن در عجمی آبریز بوده و به عربی آن را ابریق خوانده اند. و نیز در وجه مناسبتش گفته اند که: «براقیت آن موجب نامیدنش به ابریق شده است. «کأس» هم به معنای جام است. خادمهای بهشتی که در آیه قبل گذشت- این ظرفها را با جام نزد اهل ایمان می آورند، ابریق هم برای شستن دست است، آنگاه از «معین» شراب گوارا از بهشتیان پذیرایی می کنند. «معین» شراب ناب و پاک را گویند. شراب بهشتی که پاک محض و هوش و محبت آور است، با شراب دنیوی، اشتراک در اسم و تضاد در معناست. در حقیقت متباین است.

عدم درد و بیهوشی در شراب بهشتی

«لا یصدعون عنها و لا ینزفون»، «از آن شراب سردرد نمی گیرند و بی هوش  نیز نمی شوند.» در شراب دنیوی چهار مفسده موجود است:

اول:  کسی که شراب خورد، مبتلا به صداع یعنی سردرد می شود.

دوم: مست می گردد و عقلش ضایع می گردد.

سوم: مبتلا  به قی کردن می شود.

چهارم: ادار زیاد می گردد.

اینها نتیجه کثافت دنیوی است، اما در شراب بهشتی به عکس است نه سردردی دارد و نه بی هوشی و مستی بلکه شراب بهشتی هوش را زیاد می کند، ادراک وسعت می یابد و دوستی خدا را زیاد می کند لذا نشاطش بیشتر می شود. به خاطر همین می فرماید: «لا یصدعون عنها»، «بهشتیان از آب شراب، سردرد نمی گیرند.»، «و لا ینزفون»، «و نه عقلشان از کار می افتد که بی هوش شوند (بلکه مزید بر هوش و ادراک و محبت می گردد)». معنای دیگر برای «لا یصدعون» یعنی «لایمنعون» بهشتیان هرگز از آب شراب بازداشته نمی شوند، هر لحظه ای که اراده کنند و مایل باشند، برایشان آماده است و در اختیارشان گذاشته می شود.

میوه ها و گوشت مرغ بهشتی

«و فـــــکهه مـــما یتخــــیـــرون»، «و میوه ها از آنچه برمی گزینند.». خادمان بهشتی از میوه های بهشتی (هر چه را که بهشتیان مایل باشند) آماده می سازند. میوه بهشتی، سفل و ثقل ندارد، هر چه میل کند باز مزید بر میلش می شود. «ولحم طیر مما یشتهون»، «و گوشت مرغ از آنچه به آن مایلند».

در تفاسیر رسیده که «مرغ بهشتی سخن می گوید مثل سایر اجزای بهشت که همه دارای حیات و ادراکند. برگ درختان و پرنده ها و حتی خلخال پای حوریان نیز نطق دارند، فوق عالم طبع است و دستگاه دیگری است.»

باز در تفاسیر  است: «مرغی از مرغان بهشتی روی شاخه درخت، با لحن جالب با مومن سخن می گوید: ای ولی خدا! من مرغی هستم که خدا مرا در بهشت آفریده، نیست چشمه ای مگر اینکه من از آن آشامیده ام و نیست میوه ای در بهشت مگر اینکه از آن خورده ام. گوشت من از این آبها و میوه هاست. آیا به گوشت من مایل هستی؟ مومن گوید: آری. مرغ، خودش را جلو او می افکند، پر می زند، از هر پری قسمتی از گوشت بیرون می ریزد که هرکدام طعمی دارد و مومن میل می کند، آنگاه مرغ دوباره به پرواز درمی آید.» مروی است: «در بهشت، مومن دارای قصری است که در آن هفتاد خانه از یاقوت سرخ و در هر خانه ای سریر و روی هر سریری، هفتاد خوان طعام و هر خوان طعامی، هفتاد رنگ است و مومن از همه آنها استفاده می کند. و نیز  از تمام حورها که برایش آماده شده بهره مند می شود.» راستی به فرموده علی علیه السلام: «چقدر طالب بهشت کم است! ندیدم متاعی اینقدر گرانبها و کم مشتری  باشد.» چنین مقامی را باید شخص راغب باشد و عمرش را به امید آن صرف کند. کسی که بهشت را شناخت مشغولیات دنیا او را نمی فریبد.

سخنان علی علیه السلام درباره بهشت و طالبان آن

امیرالمومنین در نهج البلاغه می فرماید: «خداوندا! مهمانخانه ای تدارک فرمودی در حد عظمت  خودت و در آن انواع مأکولات و مشروبات و کاخها و نعمتها تدارک دیدی، آنگاه قاصد فرستادی تا مردمان را به آن مهمانخانه بخواند؛ اما وا سفا! که این خلق، نه خواننده الهی را  اجابت کردند و نه بر سر شوق آمدند. طلب بهشت نمی کنند اما طالب ملک نکبتبار دنیوی هستند. سگ صفتان، لاشخوروار روی جیفه عالم طبع  افتاده. مثل اینکه تنها برای اینجا آفریده شده اند.»


Sources :

  1. شهید آیت الله سیدعبدالحسین دستغیب (ره)- سرای دیگر – از صفحه 126 تا 133

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/402494