حضور ائمه معصومین بر بالین محتضر با توجه به روایات

نمونه ای از روایات راجع به حضور اهل بیت اطهار علیهم السلام مخصوصا امام امیرالمومنین علی علیه السلام در بالین «محتضر» آورده شده است که روح امید را در جان دوستانشان می دمد، در ادامه بعضی از این روایات استفاده می کنیم:

«از عمار بن مروان نقل شده است که گفت: حدیث کرد برای من کسی که از امام صادق علیه السلام شنیده بود که می فرمود: به خدا سوگند، تنها  از شما ]شیعه[ قبول می شود ]حسنات[ و تنها از شما آمرزیده می گردد ]سیئات[. حقیقت آنکه بین هریک از شما و رسیدنش به حال خودش و سرور فرح، فاصله ای نمی باشد جز اینکه جانش به اینجا برسد ]و با دست اشاره به حلق خود نمود[. آنگاه فرمود: در آن لحظه که این حال پیش آید و او محتضر گردد، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و علی علیه السلام و جبرئیل و ملک الموت علیهم السلام در نزد وی حاضر شوند. سپس علی علیه السلام به او نزدیک گشته و می گوید: یا رسول الله، این ]محتضر[، ما خاندان نبوت را دوست می داشت، او را دوست بدار. رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم می فرماید: ای جبرئیل، این به راستی خدا و رسول خدا و اهل بیت رسول خدا را دوست می داشت، او را دوست بدار. پس جبرئیل می گوید: ای ملک الموت، این شخص چنین بود که خدا و رسول خدا و اهل بیت رسول خدا را دوست می داشت، پس ]تو هم[ او را دوست بدار و با وی مدارا نما. آنگاه ملک الموت به او نزدیک می شود و می گوید: ای بنده ی خدا، آیا برات آزادی از عذاب و امان از شدائد این عالم را به دست آورده ای؟ آیا در زندگی دنیا تمسک به عصمت کبری داشته ای ]که از مرز این جهان به سلامت بگذری[. در آن موقع توفیق خدا شامل حالش شده و می گوید: بلی ]من نامه ی امان و برائت از عذاب آورده ام[. ملک الموت می پرسد، آن چیست و کدام است؟ جواب می دهد: ]آن[ ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام است! فرشته ی مرگ می گوید: راست گفتی! حال، از آنچه که می ترسیدی خدا امانت داد و به آنچه که آرزومند آن بودی رسیدی! بشارت باد تو را به ]دیدار[ پیشینیان شایسته، همنشینی با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و علی و فاطمه علیهما السلام. پس در این هنگام ملک الموت به قبض روح وی می پردازد و او را با رفقی تمام از بدن منقطعش می سازد».

«از عقبه اسم راوی است [ نقل شده است که از امام صادق علیه السلام شنید که می فرمود: انسان، وقتی جان به سینه اش رسید، گفتم: قربانت شوم چه می بیند. فرمود رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را می بیند و آن حضرت به او می گوید: من، رسول خدا هستم، دل خوشدار. سپس علی بن ابیطالب علیه السلام را می بیند و آن حضرت به او می گوید: من علی بن ابیطاب هستم، همان کسی که دوستش می داشتی، امروز دوست داری که نافع به حالت باشم؟ راوی می گوید: به امام عرض کردم آیا می شود کسی از مردم این جریان را ببیند و آنگاه به دنیا برگردد؟ فرمود: نه، همین که این را دید می میرد و آن را بزرگ می شمارد ]و رجوع به دنیا را در جنب آن نعمت عظمی کوچک می یابد[. فرمود: این در قرآن است ]و[ گفتار خداوند عزوجل ]است[: کسانی که ایمان آورده و جانب تقوا را رعایت کرده اند، برای آنان در زندگی و آخرت، بشارت ]و مژده ی سعادت[ است. در کلمات خدا هیچ تغییری نمی باشد ]اشاره به حتمیت رستگاری اهل ایمان است[. (یونس/64-63).

«از سدیر صیرفی منقول است که خدمت امام صادق علیه السلام عرض کردم: قربانت شوم یا بن رسول الله، آیا مومن را با کراهت و بی میلی قبض روحش می کنند؟ فرمود: نه به خدا قسم! وقتی ملک الموت برای قبض روح مومن می آید، او در آن حال اظهار بی تابی می نماید. فرشته ی مرگ می گوید: ای دوست خدا جزع مکن. سوگند به کسی که محمد صلی الله علیه وآله وسلم را برانگیخته است، من به تو از پدری مهربان که در کنارت باشد، دلسوزتر و مهربانتر می باشم! چشم باز کن و بنگر! ]امام علیه السلام[ فرمود: در آن موقع، رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و امیرالمومنین و فاطمه و حسن و حسین و امامان از ذریه ی آنان علیهم السلام برای او ممثل می شوند. پس به او گفته می شود: این رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و امیرالمومنین و فاطمه و حسن و حسین و امامان علیهم السلام که رفقای تو هستند! او چشم باز کرده و می نگرد، در آن لحظه منادی از جانب ]رب العزه[ ندا کرده و به روح محتضر می گوید: ای روح آرام گرفته ] به دیدار محمد صلی الله علیه وآله وسلم و اهل بیت وی[ باز گرد به سوی پروردگارت، در حالتی که هم، راضی ]به ولایت[ بوده و هم مرضی ]به ثواب[ گشته ای. پس در زمره ی بندگانم ]محمد صلی الله علیه وآله وسلم و اهل بیت او[ در آی و در بهشت من داخل شو و لذا در آن حال، برای او ]شخص محتضر[ هیچ چیز محبوبتر از قبض روح و محلق شدنش به منادی نخواهد بود».

حدیث حارث همدانی

حدیث «حارث همدانی» از احادیث معروف و مشهور است و ضمن آن حدیث، امام امیرالمومنین علیه السلام به حارث که مقام و منزلتی بس عظیم در نزد امام علیه السلام داشته است می فرماید: «بشارت دهم به تو ای حارث- قسم به کسی که دانه را شکافته و انسان را آفریده است- دوست و دشمن من، مرا در مواطن چندی خواهد شناخت: دم مرگ و نزد صراط و هنگام مقاسمه و تقسیم. راوی گفت: مقاسمه چیست ای مولای من؟ فرمود:  تقسیم نمودن آتش است ]در میان افراد بشر[. من آن را به گونه ای صحیح و درست تقسیم می نمایم! می گویم: این، دوست من است و این، دشمن من ]یعنی بهره ی هر فردی از افراد آدمیان را از آتش دوزخ، من تعیین می کنم و دوزخیان را از بهشتیان، من جدا می سازم و ملاک جهنمی بودن و بهشتی بودن نیز، عداوت و محبت من می باشد[».

و همین مضمون را «سید حمیری» به نظم آورده است و می گوید:

قول علی علیه السلام لحاث عجب                            کم ثم اعجوبه له حملا

یا حار همدان من یمت یرنی                                     من مومن او منافق قبلا

یغرفنی طرفه واغرفه                                               بنعته واسمه وما فعلا

وانت عند الصراط تعرفنی                                         فلا تخفعثره ولا زللا

اشقیک من بارد علی ظما                                         تخاله فی الحلاوه العسلا

اقول للنار حین تعرض للعرض                                   دعیه لا تقبلی  الرجلا

دعیه  لا    تقربیه   ان    له                                         حبلا بحبل الوصی متصلا

خلاصه ی مضمون این بیات آنکه: «از امام امیرالمومنین علی علیه السلام به حارث همدانی گفتاری عجیب القاء شده و فرموده است: ای حارث همدان، موقع مردن هر که هست از منافق و مومن مرا خواهد دید، آنچنان که هم او مرا بشناسد و هم من او را به اسم و وصف و عمل می شناسم ]در روایات آمده است که درباره ی مومن دستور رفق و مدارا صادر نموده و درباره ی منافق و کافر امر به اخذ شدید و خشونت در رفتار می فرمایند. تو مرا در کنار صراط دیده و خواهی شناخت و از دست من شربتی خنک که در حلاوت همچون عسل است خواهی نوشید، بنابراین ترس از سقوط و لغزش از صراط به دل خویش راه مده. من، به هنگام عرض آدمیان به آتش خواهم گفت: ای آتش، رها کن این مرد را و نزدیکش مشو، چه آنکه او رشته ی ایمان و محبتش به علی علیه السلام متصل است».

ای که گفتی «فمن یمت یرنی»                                جان فدای کلام دلجویت

کاش روزی هزاز مرتبه من                                      مردمی تا بدیدمی رویت

خوشحال می شوند: رفت بیرون رفتن جانشان و تو آنجا شاهد آنان می باشی و هنگام پرسش در قبرها و تو آنجا به آنان تلقین] عقاید[ می نمایی و موقع عرض بر خدا تو آنجا آنها را معرفی می کنی».


Sources :

  1. سیدمحمد ضیاء آبادی – تفسیر سوره قیامت – از صفحه 676 تا 682

https://tahoor.com/en/Article/PrintView/402639