سنت عرفانی در چین (دیدگاه لائو تزو)

English 6193 Views |

شاید یکى از جذاب ترین جنبه هاى مطالعه دین آسیایى، سنت عرفانى و باطنی در چین است. از اولین متون تائویى لائو، تزو و چوانگ تزو (قرن پنجم تا چهارم قبل از میلاد)، تا انواع مراقبه چن (ذن) در اواخر سلسله مینگ (قرن شانزدهم میلادى)، که فنون تنفسى و نغمه هاى پاک بوم را با نشستن در کنار هم به کار مى برند، نویسندگان عارف چینى منشأ الهام بیش از دو میلیون عمل مرتاضانه و راهبانه بوده اند.

عناصر اصلى سنت عرفانى چین
سنت مرتاضانه تائویى (شیو، یانگ) عرفان را عبارت از عمل «امساک دل، ذهن» و «نشستن در حالت فراموشى» مى داند. این دو اصطلاح که از فصل چهارم و پنجم چوانگ تزو به نام «نئى، پی ای ین» برگرفته شده است، نام روش تخلیه ذهن از کلیه داورى ها و تخلیه قلب از تمام علاقه ها به عنوان پیش شرط لازم براى درک حضور دائوى متعالى است (وو وى جى دائو). اصطلاح غربى چنین عملى کنوسیس یعنى تخلیه ذهن از تصاویر ذهنى و داورى است. بر طبق کلمات چوانگ، تزو (ژوانگ زى)، ذهنى که داورى نمى کند توانایى دارد تا به موسیقى دائوى آسمانى گوش فرادهد.

تفاوت وو و عارف یا صوفی گزاره ای
«نئی پی ای ین» چوانگ تزو (هفت فصل اول کتاب چوانگ تزو) به وضوح بین «وو» «داستانی» در سنت مدیوم به تسخیر درآمده و عارف یا صوفی «گزاره ای» فرق می گذارد. چوانگ تزو، در آخرین سطرهاى فصل هفتم، توصیف مى کند که چگونه لیه زه، سالک مبتدى، به جستجوى استاد مى رود. او هو زه، «کدوى خالى» تائویى را بر بالاى تپه اى مى یابد و وو، چى سین واسطه، غیب گو، را وارد خلسه مى کند. چى سین یک شفا دهنده عمومى است، حال آنکه هو زه استاد نیایش کنوسیسى (تهى کردن)، است. لى زو، چى سین را در اختیار مى گیرد تا «کدوى خالى» عرفانى را ملاقات کند. سه مواجهه صورت مى گیرد؛ بعد از آن (در ملاقات چهارم)، چى سین فرار مى کند و هیچوقت باز نمى گردد. عرفان (خالى کردن تمام تفکرات و تصورات) و غیب گویى (انباشتن ذهن از تصورات که نتیجه تسخیر روح است)، دو روش کاملا متضاد هستند. شیوه نیایش سلبى یا تخلیه کننده که در نیایش عارفانه به آن متوسل مى شوند، فنى ساده بدون محتواى عقیدتى یا دیگر مضامین دینى است. این شیوه در هر سنت دینى قابل عمل است و در حقیقت، در بسیارى از نظام هاى عبادى غرب یافت مى شود. شیوه هاى عبادت سلبى یا تخلیه کننده در هر دو سنت چینى بودایى و تائویى گسترش بسیار زیادى یافته است. برخى از متون معروف، آنها را به آیینى که به راحتى مى توان از آن تبعیت کرد، توصیف کرده اند.

کتاب تائو ته چینگ اولین کتاب مراقبه اى چینی
اولین مورد از این متون مراقبه اى، کتاب معروف «تائو ته چینگ» است که به عارف قرن پنجم، ششم قبل از میلاد لائو تزو (لائوزی دائود جینگ)، منسوب است. گاهى این کتاب را «کتاب پنج هزار خصلتى» مى نامند؛ زیرا هشتاد و یک فصل مختصر آن تقریبا حاوى بسیارى از خصلت هاى مکتوب چینى است. این کتاب به دو بخش تقسیم مى شود: تائو (دائو، متعالى، تکوین کننده بدون حرکت) و «تى» (دى، اولین محرک ازلى که به صورت مؤنث، «حیات» یا «انرژى اولیه»، مشاهده مى شود). نسخه اى مربوط به قرن دوم قبل از میلاد از این کتاب در سال 1974 م در ما وانگ دویى در ایالت هونان کشف شد. در این نسخه قدیمى، بخش «تى» از کتاب در ابتدا و «دائو» بعد از آن قرار گرفته است. این ترتیب، این عنوان را براى کتاب مطرح مى کند: «متن کلاسیک براى رسیدن به دائو (راه)، یعنى راه نیایش تخلیه کننده که به اتحاد با متعالى ازلى ختم مى شود».

نسبی بودن تجربه عرفانى از دیدگاه لائو تزو
لائو تزو در فصل اول دائو ده جینگ هشدار مى دهد که مفهوم سازى و بیان کردن تجربه عرفانى، اگر غیر ممکن نباشد، کاملا نسبى است. براى توصیف نامتناهى مى توان کلماتى نظیر «اسرارآمیز» و «راه ورود به تمام سرها» را به کار برد، لیکن خود تجربه امرى شهودى و فراتر از کلمات است. با این حال، دائو ده جینگ تلاش مى کند تا تجربه اتحاد با متعالى را بر حسب طبیعت توصیف کند. او سمبل هایى مثل آب، باد و توپى خالى چرخ را به کار مى برد تا چیزى را توصیف کند که کلمات پدید آمده از داورى عقلانى، قادر به انتقال آن نیستند. لائو تزو می گوید: آب بهترین چیز است؛ بدون ستیزه جویى، به هر چیزى خیر مى رساند. آن به پست ترین مکان ها مى رود که دیگر چیزها از رفتن به آن خوددارى مى کنند. از این رو، آن نزدیک ترین چیزها به دائو است. سادگى طریقت تائویى که هیچ تمایزى بین عالى و فرو دست نمى گذارد با تعریف و تمجید به وجد نمى آید و با انتقاد دلسرد نمى شود. دارایى و ثروت چیزهایى هستند که باید بخشید و به دنبال زندگى ساده بود؛ زیرا چنین روشى در زندگى به دائو نزدیک تر است. این امر تنها هنگامى تحقق مى یابد که ذهن و قلب از تصورات و تمایلات آزاد شوند که عارف بتواند به راستى با دائوى متعالى یکى شود. زمانى که امور نسبى مانع عقل و اراده نشده اند، عارف همانند توپى خالى لائو تزو می گوید: چرخ، بر دائو متمرکز است. چرخ سى پره اى فقط یک توپى دارد. زیرا مرکزش خالى است؛به همین خاطر است که مى توان آن را در گارى اى استفاده کرد. بزرگى با تمجید و تحسین ارزیابى نمى شود، بلکه با یافتن موقعیتى فرو دست، همانند آب، که به دائو نزدیک تر است. لائو تزو می آورد: رودخانه بزرگ و اقیانوس بزرگ ترین مخلوقات اند، زیرا آنها فرو دست ترند. از این رو، تمام چیزها به درون آنها سرازیر مى شوند.

عارف واقعى از نظر لائو تزو
لائو تزو تعلیم مى دهد که عارف واقعى از عزلت جامعه گریز دور است و براى تمام کسانى که به کمک نیاز دارند، سبب خیر و خوبى مى شود. موفقیت در فعالیت مراقبه اى با توانایى در بخشش و بهبود بخشیدن سنجیده مى شود. لائو تزو می گوید: همچون دائو باش؛ وو وى عمل متعالى چیزهاى کوچک را مهم گردان. کم را زیاد کن؛ خشم را با مهربانى پاسخ ده. در گذشته، تائویى ها نیکى را سرمشقشان قرار داده بودند؛ دائوى ظریف، شگرف و مرموز را لمس کرده بودند. همچون لرزیدن هنگام گذر از نهرى زمستانى، مراقب باش همسایه ها را اذیت نکنى. در میهمانى مؤدب و متفکر باش. همچون یخى که در حال ذوب شدن است، حساس باش؛ همچون تکه چوب نتراشیده اى، ساده و بى آلایش باش، همچون مرغزارهاى بکر دره ها، دست نخورده بمان؛ همچون برکه آرام از گل و لاى پاک باش. انسان تنها در صورتى مى تواند این نوع دائو را مراقبت کندکه زیاده روى نکند. همچون علف هاى در حال جوانه زدن، تازه و با طراوت باقى بمان».

زیبایی از دیدگاه لائو تزو
براى عارف، زیبایى در عمل بخشش یافت مى شود، درست همانند دائو که از اولین عمل غیر متحرک ازلى، یک، دو، سه و تمام مخلوقات بى شمار را ایجاد کرد. عارف نه تنها از مشاجره و ستیزه جویى پرهیز مى کند، بلکه در همان کار تخلیه کردن و بخشش نیز شفاگیرندگان را تحقیر و اذیت نمى کند.
لائو- تزو می گوید: کلمات در قراردادها زیبا نیستند؛ کلمات زیبا در قراردادها یافت نمى شوند. انسان هاى خوب مشاجره نمى کنند؛ مشاجره نیکى به بار نمى آورد. علم همیشه عقلانى نیست. خردمندى آموختنى نیست. تائوئیست لذت را در بخشش به دیگران مى یابد. بخشش بیشتر، شادى بیشتر. تائوى آسمانى مى بخشد،بدون اذیت یا ناسازگارى». داستان هاى فکاهى و خرد چوانگ تزو عمق سخنان لائو تزو را بسط و توضیح مى دهد.

افعال نسبی از نظر لائو تزو
لائو تزو در فصل اول کتابش اثبات مى کند که عمل نسبى، چه بزرگ و چه کوچک، نباید مورد ارزیابى خوب و بد قرار گیرد. پرنده بزرگ (نمادى از آسمان، یانگ)، با یک بال زدن به مدت شش ماه پرواز مى کند. ماهى بزرگ، «آئو» (آب، یین)، با یک ضربه باله اش به مدت شش ماه شنا مى کند. پرنده اى کوچک با بال زدن هاى بسیار از زمین به شاخه درختى پرواز مى کند. موش کوچکى براى پرکردن شکمش به جرعه هاى آب بسیار نیاز دارد. ذهن انسان بر مبناى قضاوتى نسبى بر حسب مقدار یا دستاورد، یک چیز را خوب و دیگرى را بد مى داند. «لى یت زو» فرزانه تائویى، آموخت که بر باد سوار شود، حال آنکه فرزانه قله «گو یى» توانست با اژدهایى به ابرها برسد. موفقیت هاى یک شخص، خوبى شخص دیگر را کم نمى کند. خوبى حقیقى با موجب آرامش درونى و خوش بختى شدن براى همه کسانى که به رتبه ارتباط با دائو نایل شده اند، ارزیابى مى شود.

خوددارى از مجادله در مورد اشیاء
فصل دوم کتاب لائو تزو با عنوان «خوددارى از مجادله در مورد اشیا» با داستان فرزانه نان گو تزوچی (نان گوزی گی)، آغاز مى شود که قادر بود با خوددارى از هرگونه داورى «بدن را مانند چوب خشک و ذهن را مانند خاکستر مرده» یعنى متحد با دائو بسازد. اصل ساده براى مراقبه اتحاد، خوددارى از هر نوع داورى است که شامل داورى خوب و بد، هر دو، مى شود. آنگاه که فعل در کنار اسم قرار نمى گیرد و قلب، ذهن آرام است، شخص به مراقبه نشسته مى تواند «موسیقى آسمان را بشنود». داورى ها در هر سطحى نسبى هستند. در باغ وحشى میمون ها عصبانى شدند؛ زیرا نگهبان باغ وحش، صبح، تنها سه موز، و چهار موز بعد از ظهر، به آنها داد. بنابراین نگهبان باغ وحش، صبح، چهار موز و بعد از ظهر، سه موز به آنها داد. آن هنگام، میمون ها کاملا خرسند شدند. پیروزى یا شکست در بحث و مجادله، برنده را بر حق، یا بازنده را بر باطل نمى گرداند. روزگارى، شاه، یعنى پدر شاهزاده خانمى چینى، او را به ازدواج شاهزاده اى درآورد که در سرزمینى دورافتاده زندگى مى کرد. او در هنگام ترک خانه مرتب گریه مى کرد؛ اما زمانى که به قلمرو سلطنتى جدید خویش رسید، از اشک هایش احساس پشیمانى کرد. زندگى جدیدش مملو از آرامش و شادى بود. تمام عالم خانه تائوئیست است. جاودانى هم اکنون آغاز شده و مرگ تنها تغییر اقامتگاه است.

روش مراقبه تائویى از دیدگاه لائو تزو
لائو تزو در فصل چهارم کتابش روش مراقبه تائویى را تعلیم مى دهد که آن را «امساک دل، ذهن» مى نامند، یعنى حفظ تمرکز دل و ذهن بر حضور دائو در طبیعت و در درون شخص به مراقبه نشسته، نه بر افکار و داورى هاى ذهنى. با تمرکز آگاهى بر منطقه شنگرف پایینى، یعنى مرکز فیزیکى بدن، نه بر افکار ذهنى یا خواسته قلبى، به این فن ساده مى توان نایل شد. حضور دائو در مرکز فیزیکى بدن تجربه مى شود. عمل تکوین دائمى دائو با قدرت هاى شهودى شکم دیده، شنیده و احساس مى شود، نه با قواى منطقى ذهن یا قدرت هاى منفعت طلبانه اراده قلبى. قلب، آنگاه که بر دائو متمرکز شود، از توجه کردن به گوش ها یا ذهن باز مى ایستد. فقط دائو (تائو)، در تهى و خلأ اقامت مى کند. امساک قلبى به این معناست که دل، ذهن خالى شده است؛ بنابراین فقط دائو مى تواند در آنجا اقامت کند. گوش ها و چشم ها را در درون بر دائو متمرکز نگهدار، تا ذهن به تقلاى انسانى براى شهرت نپردازد. جلوى تمام علوم و داورى هاى دنیوى را بگیرید؛ بنابراین ارواح و شیاطین نمى آیند و در درون اقامت نمى کنند. این باور براى عارف تائویى ضرورى است که داورى ها ونیروهاى درونى و برونى ذهن و بدن انسان، نیروهایى روحى هستند که براى آگاهى از حضور دائو باید آنها را دور کرد. تا قرن چهارم میلادى، خانم وى هواسون تائویى را مؤلف واقعى فصل هاى میانى کاخ زرد (هوانگ ـ تینگ نى ـ جینگ)، مى دانستند. در این متن سنت رهبانى متأخر آیین تائوى تخلیه کننده، اسامى صدها روح و نیروهاى آنها به شخصى که به مراقبه مى پردازد، ارائه مى شود که در هر رخنه و قسمتى از بدن عالم صغیر سکونت مى کنند و نیروهاى روحانى عالم بیرون را بازتاب مى کنند. همانند سنت تنترهاى بودایى، شخص مراقبه کننده آموزش مى بیند تا هر روح را تجسم، و آن را از بدن بیرون کند؛ بنابراین قبل از مراقبه اتحاد با دائو، درون تخلیه مى شود.
(ادامه دارد...).

Sources

مایکل ساسو- ادیان چین و ژاپن، دیوید رِید ادیان ژاپن- مترجم محمدعلى رستمیان- ناشر مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- تاریخ نشر 1385

جان ر. هینلز- راهنمای ادیان زنده- ترجمه عبدالرحیم گواهی- ج 2- صفحه 897-876

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information