موعود و منجی در آیین بودیسم (نقش میتریه)

English 6260 Views |

نقش میتریه در تحول بودایى چینى
هنگامى که آیین بودا به چین رسید (حدود قرن اول میلادى)، توجه زیادى به میتریه شد. علت این گرایش را تا حدى این باور دائویى دانسته اند که احتمال ظهور هر لحظه فرزانه اى را مى داد که قادر بود از میان جمع دوستداران خود، فرهیختگان را به رستگارى برساند. در اوائل حکومت خاندان چین شرقى (420-317) زندگى آیینى بودایى به سمت میتریه گرایید. در واقع، دائو ان، یکى از پرآوازه ترین رهروان چین، سوگند خورد که در آسمان توشیته زاده شود، تا هنگام نزول میتریه به جهان خاکى در کنار او و همراه با او باشد. در قرون بعدى، وى شمالى (535-386) دو مجموعه غار بزرگ ساخت؛ یکى در یون کانگ و دیگرى در لونگ من. در یون کانگ، که قدیمى تر است، تمثال هاى میتریه برجسته اند و حتى امروزه بازدید کنندگان مى توانند تصاویر او را که در حالات مختلف رسم شده است ببینند. در غارهاى لونگ من نیز بسیارى از تمثال هاى میتریه هست که تاریخ آن حداکثر به نیمه اول قرن ششم باز مى گردد. تسوکاموتو ذن ریو، که طرح شمارى از تندیس هاى ساخته شده در لونگ من را کشیده بود، ثابت کرده است که اگر چه شاکیه مونى و میتریه در آغاز الگوهاى هنرى اصلى به شمار مى رفتند، در قرن هفتم، امیتابه و اولوکیتشوره مورد توجه قرار گرفتند. دل بستگى به آموزه پاک بوم در طى قرن هفتم بالا گرفت و حمایت از آن در طى دوره تانگ (907-618) همچنان استمرار یافت؛ در نتیجه، تمثال میتریه را به ندرت مى کشیدند. اما با آن که میتریه دیگر، موضوع رایج شمایل نگارى ها یا طرح هاى غار نبود، او را از یاد نبردند. در این زمان، چینیان او را به خدایى عامیانه با منزلتى عظیم بدل کردند. اگر چه تندیس هاى باشکوه میتریه از مجموعه آثار هنرمندان محو شد، در دوره حکومت خاندان سونگ، شکل جدیدى از میتریه به شکل شخصى فربه، خندان، با شکم گنده پیدا شد. دلیلى هست براى این مدعا که چنین تصویرى از میتریه بر مبناى سیماى تاریخى مشهور، فرزانه اى خانه به دوش، بو داى استوار بود. مى گویند که او اهل جکیانگ بوده است و کیسه اى از کنف بر دوش داشته است. کودکان به ویژه شیفته او بودند، و اغلب تصویر او را در حالتى مى کشیدند که کودکان برگرد او حلقه زده اند.

داستان هاى درباره نیروى معجزه آساى میتریه
داستان هاى بسیارى درباره نیروى معجزه آساى او پیدا شد؛ از جمله داستانى که از پیداشدن یک چشم سوم در پشت سر او حکایت مى کرد. به خاطر این چشم، مردم او را بودا مى خواندند، و با این همه او از آنان مى خواست که درباره ویژگى هاى او سخن پراکنى نکنند. این داستان ها به این باور منجر شد که این خانه به دوش کسى نیست به جز خود میتریه، که به زمین پایین آمده، این شکل غریب را به خود گرفته است، تا مردم را از راه فرزانگى و شکیبایى و مهربانى جذب کند. امروزه این سیماى میتریه بدین شکل و قیافه را در ورودى اصلى دیرهاى چینى قرار مى دهند، تا همه غیر رهروانى که آرزوى سرنوشت نیک و نیکبختى را دارند او را حرمت نهند. از آنجا که او را بوداى آینده (موعود) مى دانستند، که در زمان فرمانروایى شاهى بزرگ (شاه جهان) مى آید، کسانى که به دنبال استوار ساختن پایه هاى قدرت سیاسى یا مشروعیت بخشیدن به حکومت خویش بودند، اغلب میتریه را دستاویز قرار مى دادند. در آغاز قرن هفتم، فرمانروایان و رهبران آینده چینى، خود را تجسم میتریه معرفى مى کردند یا ادعا مى کردند که برگزیده شده اند تا ملت را براى ظهور بوداى جدید آماده کنند. محض نمونه، در سال 613 میلادى، سونگ زه سیئن خود را میتریه خواند، و علیه خاندان (سوى) شورش کرد؛ بعدها در طى حکومت تانگ، امپراطور وو هنگامى که به قدرت رسید همین ادعا را کرد. دوران حکومت خاندان سونگ (1279-960) شاهد پیدا شدن گروه هاى مخفى با این عقیده بود که میتریه هم اکنون در جهان است، یا این که جهان باید تغییر کند تا با او هماهنگ شود. استفاده سیاسى از میتریه توسط کسانى که مرجعیت رسمى را به چالش کشیدند احتمالا یکى از دلایل کاهش حمایت دربار از آثار هنرى مربوط به این بوداسف بود. در زندگى آیینى چینى، میتریه با سه مرحله دوره کیهانى رابطه پیدا کرد. او منادى آخرین دوره است. درآثار ادبى بائو جیوان (طومارگران بها)، که نگرش ها وباورهاى دین عامیانه را نشان مى دهد، نظرى هست که مى گوید او پیامبرى است که در طى آخرین دوره به عنوان فرستاده اى از سوى «مام بزرگ» براى نجات گناهکاران به جهان خاکى قدم مى گذارد. متن بائو جیوان قرن هفدهم، میتریه را به منزله گرداننده آسمان ها در طى آخرین دوره، که نمادش رنگ سفید است، وصف مى کند. او بر اورنگ خویش، گل نیلوفر نه برگ، مى نشیند و در انتظارزمانى است که در آن صد و هشت هزار سال فرمانروایى مى کند. میتریه در تحول بودایى چینى نقش مهمى داشت، که تا حدى به خاطر بسیارى از نهضت هاى هزاره گرایى بود که بى آن که بیندیشند که او همه چیز بود مگر خدایى چینى، از او استفاده کاملى مى بردند؛ آنان خاستگاه بیگانه او را از یاد برده بودند. نمونه شیوه اى که در آن بن مایه ها از فرهنگى به فرهنگ دیگر راه مى یابد دوان مین هوین، رهبر فره مند ویتنامى است. او در مناطقى که شیوع بیمارى وبا در قرن نوزدهم آن را ویران کرده بود موعظه مى کرد. دوان از تأسیس گروه هاى مؤمنان که به پیروان تعلیم مى دهند و آنان را به کمال روحى مى رسانند هواخواهى کرد، و بدین طریق اطمینان داد که ازکشتار جمعى آینده در امان خواهند بود. به سخن دوان، میتریه از آسمان توشیته به کوه هاى نزدیک کامبوج نزول مى کند تا ریاست انجمن گل اژدها را به دست گیرد و دوره اى جدید را آغاز کند. در میان انجمن هاى دیرى و غیر دیرى، بوداییان به اندیش تر، دل بسته میتریه شدند، چون در آن دوره که مى اندیشیدند «آموزه حقیقى» در حال از میان رفتن است، زندگى را بى معنا یافتند. چینینان میتریه را خدایى مى دانستند که نیازهاشان را در سطوح مختلف برآورده مى کرد، و در پیشکش کردن انواع لباس ها، برگزارى مناسک دینى و آن چه در کف داشتند به او تردید نکردند.

نقش میتریه در آیین بودای کره
یکى دیگر از کشورهاى آسیاى شرقى، یعنى کره، نیز توجه زیادى به میتریه داشته است، که تا حدى به این خاطر بود که آیین بودا هنگامى وارد این شبه جزیره شد که اهمیت پرستش میتریه در چین به اوج رسیده بود. چون پرستش میتریه نخستین پرستش دینى اى بود که وارد کره مى شد، براى آن احترام زیادى قائل بودند و پس از آن که علاقه چینى به جنبه هاى سنتى میتریه از میان رفته بود، مدت ها استمرار یافت. عقیده به میتریه از وى شمالى و قلمروهاى وابسته به آن به کره رسید، که مى توانیم او را در ترکیب بندى هاى سه تایى از دوره هاى پائکجه و کوگوریو دید. برخى دانشمندان معتقدند که پرستش میتریه در کره به دو رویکرد متمایز قابل تقسیم است. در دوران حکومت پائکجه، این اندیشه در مؤمنان پیدا شد که پیش از نزول میتریه باید ملت را به شکل محیط دلخواه او آماده کرد. از سوى دیگر در قلمرو سیلا، مى اندیشند که حتى اگر محیط دلخواه او نباشد، میتریه به جهان خاکى نزول و در آن عمل مى کند. در طى دوره سه قلمرو (اواخر قرن چهارم تا 668)، یک سازمان نیمه نظامى از مردان جوان، مشهور به هوارانگ، رابطه خاصى با میتریه پیدا کرد. رابطه اینان با میتریه احتمالا از سرگذشت رهروى در قرن ششم ریشه مى گرفت، که آرزو داشت میتریه در جهان زاده شود تا بتواند او را ستایش کند. او در رؤیا مى بیند که میتریه پیش از این به جهان خاکى نزول کرده بود و شکل هوارانگ (پسر گل فروش) به خود گرفته بود. یکى دانستن هوارانگ با میتریه رایج بود، و احتمالا تندیس هاى بوداسف به شکل شاهزاده غرق در تفکر، که یک پا را بر زانوى پاى دیگر نهاده است، بازنمایى هاى بصرى این رابطه است. در طى دوره کوریو، علاقه زیادى به سه دوره آموزه نشان مى دادند و عده اى بر این باور بودند که دوره پایانى، که آموزه حقیقى در آن محو مى شود و آموزه ناشناخته اى جاى آن را مى گیرد، نزدیک شده بود. از آنجا که تعلیم سوتره ها این بود که این دوره هزاروپانصد سال پس از پرى نیروانه بودا است، این اندیشه در مردم کره پیدا شد که دوره شر از سال هزار و پنجاه و دو آغاز شده است. رخدادهاى قرون بعدى توجیه کننده این نظربود که دوره شر در واقع فرا رسیده بود، و در طى بى نظمى اجتماعى این دوره ها، عده اى آنچنان که انتظار مى رفت منتظر ظهور میتریه در نقش حامى بودند. حتى هم اکنون، مؤمنان از میتریه انتظار حمایت و یارى دارند. بومیان کره هنوز به نزدیک مجسمه میتریه مى آیند تا از او نیکبختى، تولد فرزند پسر، شفاى بیمار و حمایت در دوره هاى درد و رنج را طلب کنند. اکثر تندیس هاى خاص میتریه در کره، صفه بزرگى را که بر بالاى سر او چسبیده و یک شکل پلکانى یا کروى بر بالاى آن قرار گرفته است نشان مى دهد. این دستار، شکل استوپه را نشان مى دهد، که معمولا میتریه بر سر مى گذارد. نقش میتریه را در آیین هاى بارورى در پرستش دینى اى که اکنون در جزیره چجوى کره، در شمال شرق دریاى چین برگزار مى شود به ساده ترین وجه مى توان دید. در یکى از مناطق این جزیره، تندیسى از میتریه در کنار سنگى به شکل احلیل قرار گرفته است. زنان به این مکان مى آیند تا به این سنگ بچسبند؛ به این امید که با این عمل فرزندشان پسر شود. هنگامى که شخص، سیاهه اى از موضوعات را براى دعا براى پسران تهیه مى کند، میتریه را مى توان در کنار اژدهاشاه، روح کوه، و هفت ستاره یافت. از میان همه شخصیت ها در مجمع خدایان بودایى، تنها خدایى که در نظر آنها دعا، به ویژه دعا براى کودکان را اجابت مى کند، میتریه است. این اندیشه روشنگر آن فرزانه با شکم گنده و کودکان پیرامون او در سبک چینى است. میتریه همچنین به شکل یک عنصر مهم در گروه هاى منتظران که در کره پیدا شده اند ظاهر مى شود. یکى از این گروه ها یک دین جدید است؛ مشهور به چونگ سان گیو، که در اواخر قرن نوزدهم بنیاد نهاده شد. پیروان این دین معتقدند که هم اکنون در مناطق کون سان بیمارى اى وجود دارد که چنانچه مهار نشود، به سراسر جهان سرایت مى کند و نسل بشر را از میان مى برد. چونگ سان، بنیاد گذار این فرقه، تعلیم مى داد که او تنها کسى است که طلسم جادویى لازم را براى مهار این بیمارى دارد. پیروان او بر این باورند که او یکى از تجسم هاى میتریه بود که به زمین نزول کرده و مدت سى سال در یکى از تندیس هاى میتریه زندگى کرد. یک گروه جدیدتر، که در پیرامون یى یو سانگ پیدا شده بود، این را تعلیم مى داد که هانانیم، ایزد نخستین حماسه هاى کره اى و فرمانرواى آسمان، به شکل بودا میتریه به کره نزول مى کند. در قرن بیستم، بوداییان کره به دنبال شناسایى میتریه بودند و بیست و هفت تندیس اصلى او را در جایگاه هاى ثابت به شکل ایستاده باشکوه، ساختند. اگر چه انجمن رهروان چوگیه توجه اندکى به بوداسف دارد، مردم معمولى کره، مانند مردم معمولى چین اجازه نمى دهند که میتریه از اعمال دینى شان حذف شود.

میتریه در ژاپن
ژاپنى ها اطلاعات اولیه را درباره میتریه از کره گرفتند؛ این انتقال شامل تندیس هاى این بوداسف هم بود. اکثر دیرهایى را که مى گویند شوتوکو تایى شى (622-574) بنیاد نهاده است، داراى مجسمه هاى میتریه در حالت شاهزاده غرق در تفکر است. شاید ژاپنى ها به میتریه به شکل کامى، که آورنده زندگى طولانى و نیکبختى است، نگاه مى کنند و بنابراین او را محور همان مناسکى قرار داده اند که براى ارواح بومى برگزار مى کردند. در اواخر دوره هى آن (1184-794)، عده اى احساس کردند که دوره آموزه دروغین فرا رسیده است و آرامش را در این اندیشه یافتند که میتریه به زودى به زمین نزول مى کند و در زیر بوته گل اژدها سه موعظه مى کند. یکى از کسانى که شوق دیدار میتریه را داشت، کوکایى (835-774)، بنیادگذار فرقه شینگون بود. او پیش از مرگ خود اعلام کرد که در آسمان توشیته زاده مى شود و در آنجا هزاران سال در حضور بوداى آینده (موعود)، پیش از آن که با او به زمین نزول کند، زندگى مى کند. تحولات اخیر در باب پرستش میتریه هنوز در ژاپن مشاهده مى شود. محض نمونه، در کاشیما بر این باورند که روزى از بهشتى در دریا، کشتى انباشته از برنج میتریه از راه مى رسد. در دوره ادو (76) (1868-1600)، منطقه کاشیما، منطقه رقص هاى میتریه بود که در آن پریستاران زن ایزدکده، زن پیشگویى را مى آوردند که آمدن بهروزى سال را پیشگویى مى کرد. او با نیروى خود به جهان میتریه، یعنى بهشت سرشار از نعمت رسید. برخى گروه ها در ژاپن، منتظر ظهور میتریه اند؛ آن هم مکانى در بالاى کیم پوسان، که سرزمین طلایى در آنجا ساخته مى شود و میتریه در آن سه موعظه مى کند. در همه مناطق بودایى اصلى در آسیا، پیروان همواره این عقیده را مطرح مى کرده اند که میتریه در منطقه خودشان زاده مى شود و بنابراین او را نه تنها بیگانه نمى دانند، بلکه یکى از خودشان به شمار مى آورند.
بسیارى از کسانى که، به خاطر عضویتشان در گروه میتریه، خود را از فرهیختگان مى دانند، امیدوارند تا زمان نزول میتریه روى زمین باقى بمانند. در گروه هاى دیگر، هواخواهان بر این باورند که او هم اکنون ظهور کرده است. محض نمونه، در سال 1773 میلادى گروهى مشهور به فوجى کو ادعا کردند که میتریه روى کوه فوجى ظاهر شده است. رهبر این گروه، پریستارى به نام کاکوگیو، فرارسیدن جهان میتریه را اعلام کرد. بعدها، کاکوگیو خود را در حجره دیر حبس کرد و تا هنگام مرگ چیزى جز آب نخورد. شاگردانش معتقدند که این، فقط مرحله اى از انتظار، براى دوره جدید بوداى آینده (موعود) است. فوجى کو امیدها و آرزوهاى جامعه کشاورزى امروز را به خوبى بیان کرد. در طى شورش هاى دهقانان در دوره ادو، شمار زیادى از این گروه به سفرى زیارتى مشهور بهئجاناایکا رفتند و ایزدکده ایسه را کانون توجهشان قراردادند. زائران که با رقص سماع به جذبه فرو مى رفتند، اعلام کردند که میتریه با خود محصول فراوان مى آورد. قرن بیستم، دوره گرایش شدید به «دین هاى جدید» (شینکو سوکیو) بوده است، که در آن استمرار رشته باور به بوداى آینده (موعود) و ظهور او را در جهان مى بینیم. محض نمونه، ئوموتوکیو رابطه نزدیکى با میتریه دارد. در سال 1928 میلادى، دگوچى ئونیسابورو خود را یکى از تجسم هاى میتریه خواند. این را در سال اژدها، که یک پیشگو آن را سال وقوع تغییرات بزرگ خوانده بود، اعلام کرد. یک گروه جدید دیگر، رى یوکایى را کوبو کاکوتارو و خواهرزنش، کوتانى کیمى بنیاد نهادند. کوتانى کیمى جاى شفادهنده دینى نشسته بود و پیروانش اورا بوداى زنده خواندند. پس از مرگ او این فرقه یک مرکز آموزش کوهستانى تأسیس کرد، که آموزه هاى این زن محور آن است. علت یکى دانستن کوتانى با میتریه مى تواند این خلوت گاه، میروکوسان، یا کوه میتریه باشد.

نتیجه
هر جا که آیین بودا مورد حمایت قرار گرفته است، میتریه شخصیتى مهم در اندیشه بودایى به شمار آمده است. از نظر پیروان معمولى، پرستش میتریه روشى بود براى ایجاد کرمه نیک براى خودشان و تضمین این که در آینده رستگار خواهند بود. عنصر امید به آینده، بخش سرنوشت ساز آرمان میتریه است، که براى هدایت بشر به دوره اى بهتر ظهور کرده یا خواهد کرد. چون داستان میتریه هنوز ادامه دارد، او مى تواند در سناریوهاى متنوع بى شمارى، که هر یک را مى توان براى برآوردن نیازهاى زمان و مکان خاص ساخت، نقش داشته باشد.

Sources

هانس ولفانگ شومان- آیین بودا- ترجمه پاشایی

جان بی ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه حکمت

سیدحسن حسینی آصف- مجله انتظار موعود- شماره 15- مقاله موعود در ادیان

سیدرضا موسوی نژاد- مجله هفت اقلیم- پیش شماره 2- مقاله موعود پژوهی- منجی بودایی

لوئیس لَنکستر- فصلنامه هفت آسمان- شماره 21- مقاله میترِیه- موعود بودایى- ترجمه على‏رضا شجاعى

رضا موسوی نژاد- سایت باشگاه اندیشه- مقاله پنج هزار سال پس از آخرین بودا

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information