خداشناسی در دوره های مختلف آیین هندو (اوتاره های ویشنو)

English 8528 Views |

3. آیین باستانی هندو 
در دوره «اوپانیشادها»، با توجه به اینکه ممکن بود شخص در زندگی خود موفق نگردد به رهایی برسد و به اصطلاح مجبور باشد به همین زندگی باز گردد، توجه به خوب بودن زندگی بعدی نیز دارای اهمیت زیادی گردید. در این دوران، این تفکر که «اگر آدمی به مرحله «مکشه» نرسید، دست کم زندگی بعدی وی زندگی خوبی باشد» رواج پیدا کرد و دغدغه زندگی بعدی شدت گرفت. پس به تدریج، زندگی این جهان نیز به سهم خود، تا اندازه ای با اهمیت تلقی گردید؛ زیرا این زندگی مقدمه زندگی بعدی به شمار می رفت و چون زندگی بعدی آدمی نتیجه زندگی کنونی وی تلقی می گردید، برای داشتن زندگی خوب پس از مرگ، باید در جهان کنونی، درست زندگی کند و زندگی درست نیز به طور طبیعی زندگی ای است که تابع قانون بوده و با پیروی از قوانین، به انجام رسیده باشد. وقتی زندگی بر اساس قوانین، که موجب داشتن زندگی درست می گردید، اهمیت یافت، تعریف و تدوین این قوانین نیز دارای اهمیت و ارزش ویژه ای گردید و بر این اساس، قوانین اجتماعی و فردی خاصی تدوین شد. این قوانین به نام «درمه» شهرت یافتند. قوانین مذکور تحت دو نوع کلی قرار می گرفتند:
الف. قوانین عمومی درمه که بر تمام افراد و طبقات جاری می شد.
ب. قانون های اختصاصی که مخصوص طبقه خاصی به شمار می رفت. قوانین اختصاصی با عنوان «ورنه شرامه درمه» شناخته می شد.

طبقات اجتماعی هند در آن دوران
قابل ذکر است که طبقات اجتماعی در آن دوران، که در زمان های بعد نیز متداول بودند، عبارت بود از:
1. روحانیون (براهمنان)
2. نظامیان و حاکمان (کشتریه ها)
3. تجار و پیشه وران (ویشیه ها)
4. خدمتگزاران (شودره ها)
پایین تر از طبقه خدمت گزاران، که البته به عنوان طبقه محسوب نمی شدند، «نجس ها» قرار می گرفتند.

خداشناسی هندوها در دوره آیین باستانی هندو
در این دوره، توجه به خدایان شخصی و شخص وارها زیاد شد، به گونه ای که هندوها سعی داشتند با انجام اعمال خاص و نیز قربانی های مختص خدایان متعدد، رضایت خدایان را به دست آورند؛ و زمانی که به گمان خود، رضایت آنها را به دست می آوردند، احساس داشتن زندگی خوب، که نتیجه اش داشتن زندگی بعدی خوبی است، برای آنها حاصل می گردید. بنابراین، توجه به برهمن، یعنی خدای نامتشخص، کم شد و خدایان متشخص، که از لحاظ قابلیت برقراری ارتباط سهل الوصول بودند، اهمیت بیشتری پیدا کردند، هرچند برهمن از نظر اعتبار، بالاتر از آن خدایان قرار داشت.

خدایان و مکاتب مشهور دوره باستانی هندو:
سه خدای شخص وار در این دوره شهرت پیدا کردند: 1. «شیوا» 2. «ویشنو» 3. در یک زمان، «برهما» و در زمانی دیگر، «شکتی».

پیدایش سه مکتب عمده در ارتباط با پرستش خدایان سه گانه
تحولی که در دوره باستانی هندو پدید آمد، ایجاد نوعی شرک در خداپرستی بود به سبک Henotheism یا به عبارت کامل تر، به صورت Kathenotheism که در این شرک، هر فرد یا مستقلا یا به تبع قوم خود، یکی از این سه خدا را به عنوان خدای خود می گرفت و دیگر خدایان را به طور فرعی قبول می کرد. بر این اساس، سه مکتب عمده در ارتباط با پرستش خدایان مذکور، شکل گرفت که عبارتند از: شیوائیسم، ویشنوئیسم و شکتیئیسم یا برهمائیسم.

ویژگی های خدایان این دوره:
«برهما» به عنوان خالق کل عالم و رب الارباب است؛ خدای خدایان. او پس از خلق عالم، آن را رها کرده است و دیگر کاری با آن ندارد. از این رو، «برهما» کمتر مورد عبادت هندوها قرار می گیرد. شکل و شمایلی که از او به تصویر درمی آید به پادشاه شبیه است که چهار سر دارد که مشغول خواندن «وداها» است و اغلب سوار بر مرغابی سفید است که این نشانه بالا بودن شأن اوست. با وجود این، به اعتقاد هندوها، او به سبب نفرین همسرش «ساویتری»، از ارج و قرب ساقط شده و به این دلیل، افراد کمی به عبادت او می پردازند، به گونه ای که در سراسر سرزمین هند، معابد اندکی برای پرستش او وجود دارد. «شیوا» در نظر هندوها، در مظاهر متناقضی مجسم می گردد: گاهی به صورت یک خدای ریاضت کش، و گاه به صورت خدایی که دارای آلت تناسلی (لینگا) است. آلت تناسلی او مکان و حرم مقدس تمام معبدها و مکان های مقدس شیوایی است.
«شیوا» به اشکال گوناگونی روی زمین ظهور می کرده؛ مثل حیوان، انسان، سبزی و گیاه، و با این تجسدها، بسیاری از مکان های مقدس خودش را پایه ریزی کرده است. «شیوا» خدایی است که جلوه های مختلفی برایش در نظر می گیرند؛ از قبیل محبت به بندگان، خشم و نابودگری، بارورسازی و خلاقیت؛ یعنی این خدا هم جنبه مخرب دارد و هم جنبه سازندگی و نیروی مولد عالم. او از جنبه ویرانگری اش به تصویر کشیده شده است، در حالی که گردنبندی از جمجمه های آدمیان به گردن دارد و از جانب شیطان و اهریمنان احاطه شده است، او را از بعد زایش، با آلت تناسلی مردانه به تصویر کشیده اند، و یا به صورتی که یک تاج گل برسر دارد. هندوها خراب کاری های او را چنین توجیه می کنند که از پس آن همه خرابی، آبادانی خواهد بود. همچنین او را خدای هنر، به ویژه رقص، می دانند برای او همسرانی نیز قایلند که نام یکی از آنها «کالی» است. کالی، که الهه مادر تلقی می شود، اغلب به صورت یک عجوزه عریان و خندان و سیاه مجسم می شود که دندان های خون چکانش بیرون آمده و زبانش از دهانش بر آمده و تاجی از جمجمه های آدم بر سرگذاشته است و همیشه چهار دست دارد که در یکی از آنها شمشیر و در دیگری چند سر انسان و دست سوم او برای دور کردن ترس اختصاص یافته و دست چهارمش برای توزیع سعادت و برکت است. «کالی» در نظر پیروان شیوائیسم، قدرت مطلق و نامحدودی است که در همه جا حاضر و فراتر از ترس و وجود محدود است. او می تواند معتقدان خود را در برابر ترس محافظت کند و آنان را سلامتی بی حد و حصر دهد. در نهایت، او در حال بلعیدن تمام هستی و موجودات است. گاهی کالی بر روی جسد شیوا به تصویر کشیده می شود که خود نمایانگر قدرت اوست. در گذشته، خشم کالی، با قربانی انسان تسکین داده می شد؛ ولی امروزه با قربانی کردن پستانداری دیگر. هندوها نماد زایش را احلیلی می نامند که مذکر آن «لینگا» و مؤنثش «یونی» است. آنان رقص شیوا را نشانه حیات می دانند. چرخش در حال رقص، نشانه چرخه «سمساره» است. در وسط پیشانی او، یک چشم قرار دارد که نشان دهنده قدرت حیات است. بعضی از تمثال های او تا شش صورت دارد که هر یک از آنها نشان دهنده اوصافی است. این خدا همراهان و همسرانی دارد و هر صفتی که به شیوا نسبت می دهند، به همسران شیوا نیز می دهند. اسامی عام این همسران «شکتی» است. این اسم عام (شکتی) در مناطق گوناگون هند، اسم های متفاوتی پیدا می کند که عبارتند از: «پاراماتی=کوهنورد»، «اوما=نور»، «دورگاه = تصرف ناپذیر»، «چاندی=وحشی» و «کالی=سیاه». اینها هم خیر می رسانند و هم شر. یکی از مصاحب های شیوا، «گنیشه» است که سری شبیه فیل دارد. هرگاه هندوها ضعیف شوند (در امور اجتماعی و شخصی) و دچار مشکل شوند، به این خدا متوسل می شوند. این خدا یکی از دوته هاست. مصاحب دیگر و دوته دیگر او، «ناندی» نام دارد که به صورت گاوی سفید است. گاوهای سفید در عالم، نمایندگان این گاو هستند.
«ویشنو» به دلیل مهر و محبتی که به انسان و عالم دارد، هرگاه خطری این امور را تهدید کند، ظهور می نماید و آن خطر را برطرف می گرداند و آرامش و امنیت را دوباره به ارمغان می آورد. تاکنون این خدا نه بار در عالم تجلی کرده و آخرین تجلی او هنوز انجام نگرفته است. هر یک از چهره ها و تجلیات این خدای با مهر و محبت را «اوتاره» گویند.

اوتاره های ویشنو:
1. تجلی ویشنو به صورت ماهی:

هنگامی که قرار بود باران سیل آسایی تمام جهان را فرا گیرد ویشنو به صورت ماهی کوچکی تجلی کرد و از «مانو»، که قانونگذار الهی و آورنده شریعت دوره کنونی عالم بود، تقاضا کرد کشتی بزرگی بسازد و موجودات را در آن قرار دهد تا از آسیب سیل نجات پیدا کنند. این ماهی کوچک به تدریج رشد کرد و به صورت ماهی غول پیکری درآمد و در نهایت، کشتی مذکور را از آن دریای متلاطم رهایی بخشید.

2. تجلی ویشنو به صورت لاک پشت:
پس از انهدام عالم توسط آبهای سیل آسا و مفقود شدن اشیای نفیس و گران بها، ویشنو به صورت لاک پشتی ظهور کرد و به قعر اقیانوس ها رفت تا نعم گم شده را بازیابد.

3. تجلی ویشنو به صورت گراز:
وقتی اهریمنی به نام «هیرانیاکشا» یا چشم طلایی، زمین را به قعر آب ها فرو افکنده بود، ویشنو به صورت گراز غول آسایی ظاهر شد و اهریمن را از پا درآورد. سپس با پوزه خود، زمین را از قعر آبها بر افراشت، بدان شکل بخشید و به کوه و دریا آراست و سپس آن را به کشورهای گوناگون تقسیم کرد.

4. تجلی ویشنو به صورت موجودی نیمه آدم و نیمه شیر:
در این تجلی، ویشنو برای نجات فرزند اهریمنی که به ویشنو مهر می ورزید و مورد آزار آن اهریمن بود، به صورت نیمه شیر و نیمه انسان تجلی کرد و شکم اهریمن را با ناخن خود درید و آن فرزند را نجات داد.

5. تجلی ویشنو به صورت کوتوله:
اهریمنی به نام «بالی»، به ریاضت پرداخت و آنچنان زهد ورزید که نیروی فوق العاده ای به او بخشیده شد و فرمانروای سه عالم شد. خدایان سخت ترسیدند و از تدبیر کار عاجز ماندند. در این میان، از ویشنو کمک خواستند. او نیز به صورت کوتوله ای ظاهر شد و از بالی تقاضای قطعه زمینی کرد که در عرض آن، بتواند سه گام بردارد. بالی هم پذیرفت و در این هنگام، ویشنو رشد کرد و با برداشتن سریع دو گام، زمین و آسمان را طی کرد و گام سوم را بر سر بالی قرار داد و او را به قعر زمین، که عالم دوزخ است، فرستاد. به دلیل آنکه بالی بر اثر ریاضت، به مطالب خوبی دست یافته بود، ویشنو او را به عنوان مالک دوزخ قرار داد.

6. تجلی ویشنو به صورت رامای تیر به دست:
هنگامی که طبقه جنگاوران سر به شورش برداشته بودند، ویشنو ظهور کرد و در حمایت طبقه براهمنان، شورش آنان را سرکوب کرد.

7. تجلی ویشنو به صورت راما، قهرمان رامایانه:
این تجلی در حماسه نامه «رامایانه» مطرح شده است و در آن به یاری مردم می شتابد.

8. تجلی ویشنو به صورت کریشنا:
«کریشنا» یکی از مهم ترین تجلیات ویشنو است که مظهر محبت و خوشبختی و نابودکننده غم و اندوه و رنج است. مجسمه های کریشنا او را به صورت کودکی خوش خو و خوش صورت نشان می دهند.

9. تجلی ویشنو به صورت بودا:
این تجلی در واقع، نوعی همنوا شدن با پیروان بودا است که معتقدند یکی از تجلیات و اوتاره های ویشنو، شخص «بودا شاکیامونی» است.

10. تجلی ویشنو به صورت کالکی:
آخرین و دهمین تجلی ویشنو، اوتاره «کالکی» است که به شکل کسی است که سوار بر اسب سفید باشد. این تجلی در آخرالزمان پدید می آید و جهان را از ظلم و جور و ناپاکی نجات می دهد. «ویشنو» خدایی است که در لحظه های حساس، به کمک انسان می آید و بر خلاف شیوا که خدای مخرب و ویرانگر است، خدای خیراندیش است. در لحظه های حساس، تجسد و تجسم پیدا می کند و انسان را از مخمصه ها رهایی می بخشد. «شکتی» خدای مؤنث است. همسران هر یک از خدایان شیوا و ویشنو، «شکتی» نامیده می شوند. این خدا، خدای کشنده است؛ حتی در تصویری، «شکتی» شیوا را زیر پا له کرده است.

مکتب شکتیئسم:
در برخی مناطق هند، «شکتی» را بسیار بزرگ می دارند، به گونه ای که آن را به جای «برهما» قرار می دهند. این عده مکتب شکتیئسم را تشکیل دادند. این مکتب دو شعبه دارد: یک شعبه دست راست است که بیشتر به مباحث نظری (کرمه، سمساره و مانند آن) می پردازد، و شعبه دیگر شعبه دست چپ است که درباره مسائل عملی بحث می کند. این شعبه به شدت غیراخلاقی است. پیروان این فرقه نزد خود مجالسی دارند که در آن، زنان به صورت عریان و برهنه به رقص می پردازند و در همان حال، شراب مخلوط با خون می نوشند. همچنین حبوبات پخته شده و گوشت و سایر موادی را که در حال عادی حرام است، می خورند. پیروان این آیین در این مجالس، خیلی محرمانه، تمام محرمات را مرتکب می شوند.

تصویر کلی خدا در آیین هندو
وجود خدایان متعدد برای فرقه های گوناگون با عناوین خاص، مشکلی در آیین هندوست. آنان خدایان هندو را این گونه مرتب نموده اند: در رأس الهه های هندو، خدایی به نام «برهمن» (جان جهان) قرار دارد؛ خدایی که غیر شخصی است و در همه چیز، جاری و ساری است که شاید اگر عنوان «هستی و وجود» بر آن اطلاق گردد، شایسته تر باشد. پس از مرتبه برهمن، با مفهومی به نام «ایشوره» مواجه می شویم که در واقع، تجلی برهمن است و خدایی است شخص وار. در مرتبه بعد، دو مفهوم هم عرض وجود دارد: «ایشته دوه» (خدای برگزیده) که هر کس او را برای خود برمی گزیند؛ دیگری «بهگون» که شریف و بلند مرتبه است. خدا در مقام اتصافش به صفات کمالی (قادر مطلق، حکیم، عالم مطلق، حیات مطلق) را «بهگون» گویند. به عبارت دیگر، هندوان پس از برهمن، خدای دیگری برمی گزینند به نام «ایشته دوه». او ممکن است یکی از سه خدا به نام های «شیوا»، «ویشنو»، «شکتی» باشد وقتی یکی از اینها را انتخاب کردند، بدان صفات کمالی می دهند که در این حالت، به او «بهگون» گویند. بنابراین، «ایشته دوه» و «بهگون» در عرض هم هستند؛ یعنی در حقیقت، «بهگون» آنها، گاهی «شیوا» است که به صفات کمالی متصف شده، گاهی «ویشنو» است و گاهی «شکتی». در این صورت، هریک از این سه خدا را، که انتخاب کنند، دو خدای بعدی خدای فرعی می شوند و اصطلاح خدای فرعی را «دوه» می گویند. دوته خدای فرعی تر است که به مقام ویشنو، شیوا و شکتی نمی رسد. دوته ها خدایانی با کارکردهای خاص هستند؛ مثل، خدای بیماری مالاریا، خدای فلان کوه و یا خدای رودها. حتی بعضی اشخاص مقدس هم در این مرتبه قرار می گیرند. در نظر آنان، رودخانه ها مقدس هستند و جنبه خدایی دارند و در مواقع ضروری، برای آنان قربانی و کرنش می کنند: برهمن، ایشوره، ایشته دوه بهگون، شیوا ویشنو شکتی، دوه ها، دوته ها. به هر تقدیر، آیین هندو، آیینی شرک آمیز است که گاه رگه هایی از وحدت وجود در آن مشاهده می شود که آن هم در میان انبوهی از اعتقادات دیگر، ناپدید می گردد و معنای خاصی از آن به دست نمی آید. در این آیین، خدایان بسیاری در رده های گوناگون وجود دارند که برخی تعداد آنها را بالغ بر میلیاردها می دانند.

Sources

سید فتح الله مجتبائی- شهر زبیای افلاطون و شاهى آرمانى در ایران باستان- صفحه 77-76

ژان پیربایار- رمزپردازى آتش- ترجمه جلال ستارى- تهران- نشر مرکزى- صفحه 177-174

قدیر س. ا- تفکر فلسفى در هند پیش از اسلام- ترجمه دکتر سید فتح اللّه مجتبائى- تاریخ فلسفه در اسلام- تهران- 1373

فصلنامه برهان و عرفان- مقاله خداشناسی ودائی

سیداکبر حسینی- مجله معرفت، شماره 121- مقاله حقیقت غایی در آیین هندو

گزیده اوپانیشدها- ترجمه صادق رضازاده شفق- شرکت انتشارات علمى و فرهنگى- 1367

سید محمدرضا جلالى نائینى- هند در یک نگاه- شیرازه- 1375

ک. م. سن- هندوئیسم- ترجمه ع. پاشائى- فکر روز- 1375

امیرحسین ذکرگو- اسرار اساطیر هند خدایان ودائى- فکر روز- 1377

داریوش شایگان- ادیان و مکتب‌هاى فلسفى هند- امیرکبیر- 1362

یوسف اباذرى و دیگران- ادیان جهان باستان- مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى- 1372- جلد 1

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information