استغفار از نگاه روایات

English 4061 Views |

استغفار، جزئى از توبه و یکی از اجزاء آن است. توبه هم یعنى بازگشت به سوى خداوند متعال. یعنى خداوند مهربان و پوزش پذیر، باب توبه را به روى بندگان باز کرده است، تا آنها بتوانند در راه کمال پیش بروند و گناه زمینگیرشان نکند؛ چون گناه، انسان را از اوج اعتلاى انسانى ساقط مى کند. هر کدام از گناهان، ضربه اى به روح انسان، صفاى انسانى، معنویت و اعتزاز روحى وارد مى آورند و شفافیت روح انسان را از بین مى برند و آن را کدر مى کنند. گناه، جنبه معنویتى را که در انسان است و مایه تمایز انسان با بقیه موجودات این عالم ماده است، از شفافیت مى اندازد و او را به حیوانات و جمادات نزدیک مى کند. گناه، میان انسان و رحمت و تفضلات الهى، حجاب مى شود. استغفار، این حجاب را برمى دارد و راه رحمت و تفضل خدا به سوى انسان باز مى شود. این، فایده استغفار است. بنابراین در آیات قرآن و روایات متعددی، فواید دنیوى و اخروى، متعددی برای آن ذکر شده است. در این بحث، به برخی از روایات رسیده در مورد فضیلت استغفار، امر و توصیه به آن و بیان آثار و فوائد ارزشمند آن می پردازیم.
پیامبر خدا (ص) در مورد اهمیت استغفار فرمودند: «خیر العبادة الاستغفار؛ بهترین عبادت، استغفار کردن است.» بنابراین شخصی که قصد تقرب به خداوند را با عبادت او دارد، باید بداند که بهترین عبادتی که موجب خشنودی خداوند می شود، استغفار و طلب آمرزش از خداوند برای گناهان و کاستی ها در مقابل پروردگار است. همچنین امام علی (ع) فرمودند: «أفضل التوسل الاستغفار؛ بهترین توسل، استغفار است.» یعنی استغفار بهترین راهی است که انسان می تواند به وسیله آن به خداوند نزدیک شود و از آلودگی ها و انحرافات دور گردد. و فرمودند: «لا شفیع أنجح من الاستغفار؛ هیچ شفیعى، مؤثرتر از آمرزش خواهى نیست.»
البته باید توجه داشت که استغفار حقیقی تنها با گفتن کلمه «استغفر الله» حاصل نمی شود بلکه استغفار حقیقی باید همراه با قصد جدی برای عدم انجام مجدد گناه همراه باشد و شخص به جبران کوتاهی های گذشته خود بپردازد.
رسول اکرم (ص) فرمودند: «من أحب أن تسره صحیفته فلیکثر فیها من الاستغفار؛ هر کس دوست دارد که نامه اعمالش او را خوشحال کند، استغفار را در آن زیاد گرداند.»
و در روایت دیگری فرمودند: «طوبى لمن وجد فی صحیفة عمله یوم القیامة تحت کل ذنب: أستغفر الله؛ خوشا به حال کسى که روز قیامت در نامه اعمالش، زیر هر گناهى جمله "استغفر الله" یافت شود.»
خداوند متعال نسبت به بندگان خود بسیار مهربان و آمرزنده می باشد چنانچه حتی به خاطر نیت خوب بندگان به آنها ثواب می دهد اما تا وقتی که گناه را انجام نداده اند برای آنها گناه ثبت نمی کند؛ حتی از این هم فراتر رفته و پس از انجام گناه نیز مدتی به شخص فرصت می دهد تا شاید پشیمان شده و از گناه خویش باز گردد. در این زمینه حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: «بنده قصد مى کند کار خوبى انجام دهد؛ اگر آن کار را انجام نداد، خداوند به سبب نیت خوب او یک ثواب برایش مى نویسد و اگر آن را انجام داد، ده ثواب برایش رقم مى زند. و بنده قصد کار بد مى کند؛ اگر آن را انجام نداد، گناهى برایش نوشته نمى شود و اگر انجامش داد، هفت ساعت مهلت داده مى شود و فرشته مأمور ثبت خوبیها به فرشته بدیها (که فرشته دست چپ است) مى گوید: شتاب مکن، شاید به دنبال آن کار بد، کار خوبى انجام دهد که آن بدى را پاک گرداند؛ زیرا خداوند عز و جل مى فرماید: "إن الحسنات یذهبن السیئات؛ همانا خوبیها بدیها را از بین مى برند" (هود/ ١١٤) یا شاید آمرزش بخواهد. پس اگر گوید: "استغفر الله الذى لا اله الا هو عالم الغیب و الشهادة العزیز الحکیم الغفور الرحیم ذو الجلال و الاکرام و أتوب الیه" گناهى بر او نوشته نمى شود. ولى چنانچه هفت ساعت بگذرد و بعد از آن گناه ثوابى نکند و آمرزش هم نخواهد، فرشته مأمور خوبیها به فرشته مأمور بدیها و گناهان مى گوید: بنویس، بر ضد این شور بخت محروم!»
از امام صادق (ع) روایت شده که فرمودند: «وقتى آیه "و الذین إذا فعلوا فاحشة؛ آنان كه چون كار زشتى كنند." (آل عمران/ 135) نازل شد، ابلیس بر بالاى یکى از کوه هاى مکه رفت، که نامش را "ثور" مى گویند، و با بلندترین فریاد عفریت هاى (شاگردان) خود را صدا کرد، که همه دورش جمع شدند و گفتند: براى چه ما را خوانده اى اى بزرگ ما؟ گفت: این آیه نازل شده، خواستم ببینم کدام یک از شما حریف خنثى کردن آن هستید عفریتى از شیطانها برخاست و به ابلیس گفت: من حریف آن هستم و... آن را خنثى مى کنم، ابلیس گفت: نه تو حریف نیستى، دیگرى برخاست و سخنى نظیر او گفت، ابلیس به او نیز گفت که: تو هم حریف آن نیستى، تا آنکه (شخصى به نام) وسواس خناس برخاست و گفت: من حریف آنم، پرسید از چه راه؟ گفت: من به فرزندان آدم وعده مى دهم، و تشنه گناهان مى کنم تا مرتکب شوند، و بعد از ارتکاب توبه و استغفار را از یادشان مى برم، ابلیس گفت: حقا که تو حریف آن هستی و او را مامور به خنثى کردن اثر این آیه کرد، که تا روز قیامت به این کار بپردازد.»
پیامبر بزرگوار اسلام (ص) فرمودند: «قال إبلیس: و عزتک لا أبرح اغوی عبادک ما دامت أرواحهم فی أجسادهم، فقال: و عزتی و جلالی، لا أزال أغفر لهم ما استغفرونی؛ ابلیس گفت: به عزتت سوگند که تا بندگانت جان در بدن دارند، از گمراه کردنشان دست نمى کشم. خداوند فرمود: به عزت و جلالم سوگند، تا زمانى که از من آمرزش بطلبند، آنان را مى آمرزم.» و فرمودند: «أکثروا من الاستغفار فإن الله عز و جل لم یعلمکم الاستغفار إلا و هو یرید أن یغفر لکم؛ زیاد استغفار کنید؛ زیرا خداوند عز و جل آمرزش خواهى را به شما یاد نداد، مگر براى این که مى خواهد شما را بیامرزد.»
در روایت دیگری، به گناهکاران وعده دادند که: «إن الله تعالى یغفر للمذنبین إلا من لا یرید أن یغفر له! قالوا: یا رسول الله ، من الذی یرید أن لا یغفر له؟! قال: من لا یستغفر؛ خداوند متعال، گنهکاران را مى آمرزد مگر کسى را که خودش نخواهد آمرزیده شود. عرض کردند: اى پیامبر خدا! چه کسى خواهان آن است که آمرزیده نشود؟ فرمود: کسى که آمرزش نمى طلبد.»
امام علی (ع) نیز در این زمینه فرمودند: «عجبت لمن یقنط و معه الاستغفار؛ در شگفتم از کسى که آمرزش خواهى را دارد و با این حال نومید مى شود.»
گناه و نافرمانی خداوند موجب ایجاد غم و اندوه برای شخص گناهکار می شود. پیامبر خدا (ص) در این زمینه فرمودند: «من کثرت همومه فعلیه بالاستغفار؛ هر که غم و اندوهش بسیار شود، استغفار کند.» و فرمودند: «أ لا أدلکم على دائکم و دوائکم ؟! ألا إن داءکم الذنوب، و دواءکم الاستغفار؛ آیا شما را به دردتان و داروى دردتان راهنمایى نکنم؟ بدانید که درد شما گناهان است و دارویتان استغفار.»
امام علی (ع) فرمودند: «من اعطی الاستغفار لم یحرم المغفرة؛ به هر کس [نعمت] استغفار داده شود از آمرزیده شدن محروم نشود.» و فرمودند: «الاستغفار یمحو الأوزار؛ آمرزش خواهى، گناهان را پاک مى کند. و در روایت دیگری فرمودند: «تعطروا بالاستغفار لا تفضحکم روائح الذنوب؛ با آمرزش خواهى، خود را معطر کنید تا بوى گناهان شما را رسوا نکند.»
امام رضا (ع) فرمودند: «مثل الاستغفار مثل ورق على شجرة تحرک فیتناثر؛ حکایت استغفار [و ریختن گناهان به سبب آن] حکایت برگ درخت است که با تکان خوردن درخت مى ریزد.»
امام علی (ع) فرمودند: «سلاح المذنب الاستغفار؛ حربه گنهکار آمرزش خواهى است.»
امام علی (ع): «ما کان الله لیفتح على عبد باب الشکر و یغلق عنه باب الزیادة ،و لا لیفتح على عبد باب الدعاء و یغلق عنه باب الإجابة، و لا لیفتح لعبد باب التوبة و یغلق عنه باب المغفرة؛ نشاید که خداوند در سپاسگزارى را به روى بنده اى بگشاید و در افزون شدن نعمت را به رویش ببندد و در دعا را به روى بنده اى باز کند و در اجابت را به رویش ببندد و در توبه را به روى بنده اى بگشاید و در آمرزیدن را به رویش ببندد.»
در فرهنگ دینی، دعا یعنی درخواست نیازها و آرزوهای خود از خداوند که بر انجام هر امری تواناست و برآورده کردن هر حاجتی در اختیار او می باشد. در تعالیم دین اسلام دعا کردن عبادت شمرده و توصیه شده است که برای برآورده شدن خواسته های خود چه خواسته های دنیوی و چه خواسته های اخروی به درگاه خداوند ابراز نیاز کرده و حاصل شدن نیازهایتان را از او بخواهید. اما ارزش و اهمیت دعا به موضوعی که از خداوند درخواست می شود بستگی دارد و هر چه آن مورد از اهمیت بیشتری برخوردار باشد، درخواست آن از خداوند نیز ارزش بیشتری دارد. بازگشت به خداوند و آمرزش خواهی از او از مهم ترین و اساسی ترین مراحل حرکت به سوی کمال که هدف از خلقت انسان است می باشد. بنابراین درخواست آمرزش از خداوند از مهم ترین دعاها می باشد. پیامبر خدا (ص) فرمودند: «خیر الدعاء الاستغفار؛ بهترین دعا، آمرزش خواهى است.» امام صادق (ع): «إن من أجمع الدعاء أن یقول العبد الاستغفار؛ یکى از جامعترین دعاها این است که بنده استغفار بگوید.»
چنانچه یکی از پیامدهای شوم گناه این است که موجب نزول بلاها،سختی ها و مصیبت ها می باشد؛ در نقطه مقابل یکی از آثار خوب استغفار، دفع بلاها می باشد. امام صادق (ع) در این مورد فرمودند: «ادفعوا أبواب البلاء بالاستغفار؛ درهاى بلا را با آمرزش خواهى ببندید.»
امیر مؤمنان علی (ع) نیز فرمودند: «بر روى زمین دو عامل ایمن کننده از عذاب خدا وجود داشت که یکى از آن دو از دست رفت. پس آن دیگرى را بگیرید و بدان چنگ زنید. اما آن ایمنى بخشى که از دست رفت، پیامبر خدا (ص) بود و آن که باقى است، استغفار است.» خداوند متعال مى فرماید: «و ما کان الله لیعذبهم و أنت فیهم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون؛ [اى محمد!] تا تو در میان آنان هستى، خدا عذابشان نمى کند و تا زمانى که آمرزش مى طلبند، خدا عذابشان نمی کند.» (أنفال/ ٣٣)

Sources

محمد محمدی ری شهری- میزان الحکمة- جلد 8- استغفار

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏4 صفحه 30- 36

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information