عوامل انعقاد شخصیت

English 2348 Views |

شخصیت را می توان به دو قسمت اساسی تقسیم کرد:
یکی- شخصیت خارجی، این قسم عبارتست از انعکاس وضع روانی یک فرد در اجتماع، مثلا می گوییم: شخصیت فلان فرد چنین است.
دوم- شخصیت واقعی فرد، شخصیت واقعی فرد، عبارتست از آن که انسان در سازمان روانی خود به توسط غرایز یا امور اکتسابی ایجاد نموده است.
این دو قسم شخصیت ممکن است از همدیگر کاملا تفکیک شود، زیرا مقاومت درونی که در انسان ها مشاهده می گردد. عامل بسیار مهمی برای دگرگون نشان دادن انسان «آنچنان که هست» می باشد، یعنی انسان می تواند روی انگیزه های اجتماعی، خود را با قیافه درونی خود متفاوت ساخته، مثلا چهره درونی اش با اینکه بسیار ناشایست است ولی قیافه بیرونی اش مردم پسند بوده باشد.
خصوصیت هایی که «من» انسانی را مشخص می نمایند و می توان آنها را عوامل انعقاد «شخصیت» نامید، به پنج قسمت عمده تقسیم می گردند:
1- خصوصیت هایی هستند که از خارج برای انسان عارض گشته و در «من» جای گیر می گردد. این پدیده ها بسیار گونا گون هستند. بعضی از آنها دارای اثر بسیار شدید و بعضی دیگر انعکاسات ضعیفی ایجاد می کنند، مانند پدیده های محیطی از قبیل آب و هوا و خصوصیت های جغرافیایی و آداب و رسوم و قرارداد های اجتماعی. این پدیده ها در رنگ آمیزی سطح ظاهر «من» انسان بسیار موثرند. در کاوش های روانی، واحد هایی که از این گونه پدیده ها اتخاذ شده اند فراوان دیده می شوند و کشف این اصل که انسان از عوامل پیرامون خود (خواه طبیعی و خواه قرار دادی) رنگ آمیزی می گردد بسیار مهم است.
2- پدیده هایی وجود دارند که به عنوان عوامل بیرون از ذات نبوده و مربوط به شخصیت اکتسابی هم نمی باشند، مانند پدیده های ارثی که به طور فراوان در «من» های انسانی مشاهده می شوند. تأثیر پدیده های ارثی در شخصیت هم، مسئله ای است که از دیر باز مورد توجه انسان ها بوده است. امروزه به جهت پیشرفت شناسایی های ما در پاره ای از موضوعات انسانی، مخصوصا پدیده های طبیعی موضوع وراثت در عده ای از پدیده ها، بسیار روشن و در روان پزشکی هم مورد استفاده شایان قرار می گیرد.
3- پدیده هایی هستند که فرد انسانی در دوران زندگانی خود اکتساب نموده و در شخصیت خود تثبیت کرده است، مانند عفت و دانش و تحمل در مقابل حوادث کنجکاوی و شجاعت و فضیلت ..غیر ذلک. هر فردی از انسان ها این پدیده های سه گانه را با کمیت های مختلف و کیفیت های گوناگون در شخصیت های خود جای گیر می سازد، نه به این معنی که در ایجاد تأثیر عوامل گذشته کاملا اختیار داشته و با کمال آزادی شخصیت خود را منعقد می سازد، بلکه دو قسم اول تقریبا جنبه انعکاس داشته و مانند یک معلول طبیعی از علت طبیعی ایجاد می گردد. در قسم سوم غالبا میل و رغبت و اراده و اختیار انسانی حکمفرما بوده و انسانی در این قسم تا اندازه ای خود را می سازد. البته شخصیت مطلوب هم تابع واحدهای همان قسم سوم است که اختیار در آن راهیابی دلرد. پدیده های قسم دوم که عبارتست از عوامل ارثی در انعقاد شخصیت ثابت تر بوده و از دو قسم دیگر اساسی تر می باشند، ولی با این حال پدیده های ارثی رفته رفته با گذشت نسل رو به کاهش می گذارند و به همین جهت است که پدیده های ارثی کاملا نمی توانند معرف شخصیت انسانی باشند، زیرا اولا بطور فراوان دیده شده است که فررندانی از پدرانی متولد می گردند که دارای وضع روانی بالخصوص می باشند، ولی همان وضعیت روانی پدران بر فرزندان منتقل نمی گردد، یا بطور شدت و ضعف یا بکلی وضع روانی فرزند غیر از وضع روانی پدران می باشد،گاهی نه،گاهی هم فرزندان از یک پدر و مادر دارای اوصاف مختلف روانی می باشند. بهترین دلیل اینکه عوامل وراثت نمی توانند علت کامل انعقاد شخصیت مخصوص بوده باشند، اینست که تاکنون ما نتوانسته ایم با شناخت کامل وضع روانی پدر و مادر وضع روانی فرزندان آنها را ولو بطور گمان منطقی پیش بینی نماییم و از آن طرف، اثر عوامل محیط و تعلیم و تربیت کاملا با علیت صد در صد عوامل ارثی مخالف می باشد. زیرا اگر عوامل ارثی می توانستند بطور صد در صد جبری وضع روانی کودک و جوان را مشخص نمایند، مسئله تعلیم و تربیت لغو و پوچ می گشت. ولی با این حال، نقش عوامل ارثی از جهتی از عوامل دیگر قوی تر بوده و بایستی در انعقاد شخصیت جای محاسبه مهمی برای آن باز کرد.
4- پدیده های شخصی و غیر قابل پیش بینی، عوارض هستند که بر خلاف اقسام سه گانه گذشته تابع اصل و قانون نبوده و بطور محاسبه نشده در روان انسانی وارد گشته و در رنگ آمیزی «من» موثر واقع می گردند. این گونه پدیده ها به نوبه خود بر دو نوع تقسیم می گردند:
نوع اول: گروهی از عوارض شخصیت هستند که بطور محاسبه نشده به روان انسانی وارد می شوند و در ایجاد اعتدال در «شخصیت» بلکه در پیش برد آن موثر واقع می شوند، مثلا در یک موقع مخصوصی که موقعیت روانی انسان حالت گیرندگی دارد، نتیجه بسیار با ارزشی برای دانش یا خدمت به همنوعان برای او جلوه گر می شود که کاملا شخصیت خود را با آن رنگ آمیزی نموده و در زندگانی بعدی او کاملا دخالت می ورزد.
نوع دوم: دسته ای از عوارض شخضی هستند که بطور محاسبه نشده به روان انسانی وارد می شوند ولی بر خلاف گروه اول شخصیت او را جریحه دار می سازند، مانند اشتباه بزرگی که از یک انسان دارای شخصیت بروز می کند یا یک توهین زننده که به او وارد می شود. این دسته از عوامل بطور فراوان در طول زندگانی به انسان رو می آورد و در تغییر کیفیت شخصیت از عوامل اساسی می باشند. در بازرسی از بیماران روانی، این قسم از عوامل کاملا مورد توجه قرار می گیرد. تأثیر این عوامل هم از دوران های قدیم در شخصیت انسانی مورد مشاهده و درک دانایان بوده است. این اقسام چهارگانه را از واحدهای روانی «شخصیت» معرفی می کنیم.
5- پدیده ای مربوط به عوارض جسمانی است، مانند صدمات وارده بر کودک در موقع تولد یا در سایر دوران های زندگی. این عوارض نیز از سطح عضوی به روان انسانی نفوذ نموده و در ساختن «من» موثر واقع می شوند و برای اختلالات روانی از عوامل بسیار اساسی شمرده می شوند. این اقسام را که درباره عناصر تشکیل دهنده «شخصیت» متذکر شدیم، از نظر اصول کلی است و ممکن است هر یک از اقسام مزبور به گروه های گوناگون دسته بندی شوند.

Sources

محمدتقی جعفری- وجدان- صفحه 116-119

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites