علل وجود طبقات مختلف مردم در جامعه

English 2058 Views |

اگر به طور صحیح دقت کنیم، خواهیم دید اختلاف طبقات به معنای عام آن که عبارت است از تنوع اعضای تشکیل دهنده جامعه در تاثیری که در جامعه می گذارند، به عللی است که آن را مانند یک پدیده ضروری اجتماعی از دوران های بسیار قدیم تاکنون به وجود آورده است، این علل را به طور اجمال در اینجا مطرح می کنیم:
علت یکم، اختلاف در اصل خلقت: مقصود از این اختلاف آن نیست که افراد بشر با یکدیگر اختلاف اساسی در ماهیت دارند، زیرا ماهیت و مختصات بنیادین آن، در همه انسان هائی که با خلقت معتدل چشم به این دنیا باز می کنند یکی است. آنچه که آنان را در خلقت با یکدیگر مختلف می سازد، عده ای از خصوصیات مربوط به محیط جغرافیائی است که قطعا در فعالیت های فیزیولوژیک و کیفیت های زیستی بیولوژیک تاثیر می کند، و همچنین عوامل ارثی و غیرذلک است که زمینه های مختلفی را در خلقت آدمیان به وجود می آورد. البته این خصوصیات بدان جهت که زمینه اختلافات را در انسان ها به وجود می آورد، نه یک عده عناصر را کد و غیر قابل تغییر، لذا این زمینه ها ممکن است به وسیله عوامل فرهنگی جامعه و عوامل تعلیم و تربیت در معرض دگرگونی قرار بگیرد، و با این حال همان زمینه ها یا بذری های قابل پیوند با مواد دیگر به وسیله دو نوع عوامل مزبور به طور مقتضی، نه علت تامه جبری، در انتخاب کیفیت های زندگی اثری می گذارد. اختلاف در خصوصیات خلقت در بعضی از آیات شریفه قرآنی آمده است: از آن جمله «یا ایها الناس انا خلقنا کم من ذکر و انثی و جعلنا کم شعوبا و قبائل لتعارفواان اکرمکم عندالله اتقا کم»؛ «ای مردم ما شما را ازمردی وزنی آفریده ایم وشما را شعبه ها وقبیله ها قراردادیم تابا یکدیگر آشنا وهماهنگ شوید، قطعا باکرامت ترین شمانزد خدابا تقوی ترین شما است» (حجرات/ 13). و در روایتی بسیار معروف از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه»، «مردم معادنی هستند مانند طلاو نقره» البته این اختلاف منشا ومسئولیت ها نیست، زیرا یک پدیده جبری است، ارزش ها ومسئولیت ها مربوط به انتخاب است که به بکار بردن سرمایه خدادادی انجام می گیرد.
علت دوم، فرهنگ ها و عوامل تاریخی: که تاثیرات مناسبی را در افراد و گروه ها و جوامع به وجود می آورد، این علت هم مانند علت یکم فقط زمینه و بذر خصوصیات معینی را در وضع روانی مردم به وجود می آورد، بدون اینکه علت تامه جبری برای سرنوشت انسان های معتدل بوده باشد. مهم ترین و روشن ترین دلیل اینکه این دو عامل نمی توانند علت جبری و سازنده قطعی سرنوشت برای انسان های معتدل بوده باشند، تاثیر قطعی تغییر محیط های جغرافیائی و ورود دگرگونی بر فرهنگ ها و بالاتر از همه این ها تاثیر بسیار شدید تعلیم و تربیت است که می تواند حتی در مدتی کم به وسیله تلقینات و گفتار و فعالیت های ماهرانه معلمان و مربیان از یک انسان دارای صدها نیرو و استعداد و ابعاد، یک حیوان برای عضویت در بازی سیرک پدید آورد و یا یک انسان کمال یافته ای را بسازد که همه یا اغلب استعدادها و نیروها و ابعاد او به فعلیت برسد، در عین حال آن خصوصیات ناشی از علت اول و دوم مانند رگه های بسیار ظریف در پدیده های زندگی تاثیر می گذارد.
علت سوم، نیازهای متنوع: بشری که برای برآوردن آنها، انسان ها به طور ضروری تقسیمات گوناگونی پیدا می کنند، جریان تاریخ از نظر علم و معرفت و صنعت و سیاست و غیرذلک چنین بوده است که بشر در صدد تنظیم و تفسیر نیازهای خود برآمده و با تعلیم و تربیت ها آنها را مورد دقت قرار بدهد و آنگاه با توجه به کمیت و کیفیت و بالقوه و بالفعل و هدف یا وسیله بودن آن نیازها، حیات خود را تنظیم نماید. بنابراین، نیازهای متنوع، چه به طور مستقیم و چه با دخالت تعلیم و تربیت موجب اختلاف طبقات مردم در جامعه می گردد، حتما یک عده باید به عنوان دانشمند حقوقی تعلیم و تربیت شوند و عده ای دیگر برای کشاورزی، سیاست، معلمان و مربیان و اقتصادیون، رهبران دینی اخلاقی و هنری و ارتشی، و پزشکی، مهندسان گوناگون و غیرذلک. زیرا این امور مورد نیاز قطعی انسان های جامعه می باشند، و بدیهی است که هر یک از امور فوق با نظر به اهمیت و حساسیت و احتیاج بیشتر به انرژی مغزی و عضلانی و نبوغ و دیگر امتیازات، موقعیت صاحبش را ممتاز و موجب برخورداری او از مزایای مادی عینی و اعتباری بیشتری می گردد، این سه علت برای اختلاف انسان ها در زندگی و تنوع و اختلاف طبقات به هیچ وجه قابل تردید نیست.

Sources

محمدتقی جعفری- حکمت اصول سیاسی اسلام- صفحه 417-416

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites