تقسیم بندی انواع معلم و مربی

English 3015 Views |

برای فهم شرایط اساسی معلم و مربی، نخست باید میان تعلیم و تربیت برای توجیه بعد ماشینی بشر و بعد معنوی قابل رشد و کمال او تفکیک قایل شویم.
در حقیقت، ما سه نوع معلم و مربی داریم:
1- توجیه کنندگان بعد ماشینی بشر به آن چه که از وی می خواهند، مانند سرباز و کارگر -با انواع بسیار گوناگونی که دارد- و تدریس و تحقیق و مدیریت و هنرمندی امثال این ها. معلم و مربی، در این توجیه، کاری مانند آهنگر یا ریخته گر و دیگر صنعتگرانی که مشغول ایجاد تغییر در فلزات و در آوردن آن ها به شکل های مختلف برای استفاده در زندگی هستند، انجام می دهد. شرایط این گونه معلمان و مربیان، بسیار محدود، مشخص و ساده است؛ نیاز آنان چیزی جز آگاهی به هدفی که دنبال می کنند و به شناخت ابزار مورد احتیاج و شناخت بعد ماشینی انسان، نیست. شرط اساسی به ثمر رساندن این نوع تعلیم و تربیت، تنها خشکاندن ریشه احساس آزادی در متعلم و متربی در انتخاب هدف ها و وسیله هاست و اگر هم نشاط و رضایت متعلم و متربی برای استفاده از وجود او ضروری باشد -که بدون احساس آزادی امکان ندارد- در این صورت، یا اراده او را چنان توجیه می کنند که تا حدودی احساس آزادی کند و افسرده نشود، یا یک احساس دروغین در او به وجود می آورند تا از آن چه از روی جبر فرا می گیرد و یا به آن شکلی که دگرگون می شود، رضایت خاطر داشته باشد و از نشاط نیز برخوردار شود.
می توان گفت: معلمان و مربیانی که تنها بعد ماشینی انسان را تحت تعلیم و تربیت قرار می دهند، با انسان به معنای واقعی آن سر و کاری ندارند، بلکه با هدفی که درباره وجود او در جامعه منظور می نمایند، او را ابزار و وسیله ای تلقی می کنند که مورد نیاز ماشین جامعه یا قدرتمندان در اجرای خواسته هایشان است.
2- کسانی از معلمان و مربیان، با انسانی سر و کار دارند که تاریخ و محیط، او را در برابرشان نهاده است و کاری با این ندارند که آیا انسان می تواند از آموزش های عالی برخوردار بوده و از «گردیدن» هایی والاتر بهره مند شود یا نه؟ آن ها موجوداتی را در برابر خود می بینند که نیازهای معین دارند و با رفع آن نیازها، زندگی خویش را صحیح و مورد رضایت خود می دانند و هیچ توجهی به این ندارند که آیا این نیازهای معین، واقعا نیازهای حقیقی هستند یا مقداری از آن ها، کم یا بیش مصنوعی اند؟
هم چنین، کاری به این ندارند که این انسان ها که مانند لوح های پاک در برابر آن ها نهاده شده اند تا تعلیم و تربیتی که می خواهند درباره آنان انجام بدهند و نقشه هایی را روی آن ها ترسیم کنند، نیاز یا نیازهای دیگری هم دارند یا نه؟ می توان گفت: متأسفانه اکثریت قریب به اتفاق تعلیم و تربیت های جوامع -به ویژه در دوران متأخر- از نوع دوم بهبود بوده است که اساسی ترین عامل رکود انسان ها و بازماندن آنان از ترقی و اعتلا به شمار می رود.
3- کسانی از معلمان و مربیان، با انسانی سر و کار دارند که دارای بعد ماشینی و بعد فوق ماشینی است که جان، روان، من، روح نامیده می شود. اینان می کوشند -یا باید بکوشند- بذرهای کاشته شده در نهاد انسان ها را آبیاری کنند و از حیوانات انسان نما که جز خور و خواب و خشم و شهوت هیچ چیز دیگر نمی فهمند، انسان هایی که نه تنها بتوانند به زندگی خود معنایی ببخشند و یا معنایی ببخشند و یا معنای آن را واقعا درک کنند، بلکه قادر باشند معنی دارا بودن جهان هستی را نیز به اثبات برسانند:
بگذر از باغ جهان یک سحر ای رشک بهار *** تا ز گلزار جهان رسم خزان برخیزد
(مولوی)

Sources

محمدتقی جعفری- ارکان تعلیم و تربیت- صفحه 130-132

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites