نگاهی به سیره عمومی ائمه اطهار علیهم السلام

English 3936 Views |

سیرت عمومی ائمه (ع)
به استثنای پنج سال زمان خلافت ظاهری حضرت امیرالمومنین (ع) و شش ماه که امام حسن (ع) پس از پدر بزرگوار خود متصدی امر خلافت بود، سایر ائمه هرگز نتوانستند به طور کامل، مردم را رهبری کنند و در تمام مدتی که پس از رحلت پیغمبر اکرم (ص) در میان مردم بودند هیچ گونه آزادی عمل نداشتند و زیر فشار و تحت مراقبت شدید خلفای معاصر خود قرار داشتند، خودشان و شیعیانشان از هیچ گونه شکنجه و آزار دشمنان آسوده و ایمن نبودند و گاهی این شکنجه ها در زندان های تنگ و تاریک انجام می گرفت. با این همه، در انجام وظیفه امامت و پیشوایی خود کوتاهی نکرده، از هدایت مردم و دستگیری پیروان خود دمی آرام نگرفتند و در نشر معارف اسلام و بیان حقایق احکام دین خدا لحظه ای غفلت نورزیدند.

امیرالمومنین علی (ع)
امیرالمومنین در بیست و پنج سال خلافت خلفای سه گانه که گوشه نشین بود و پنج سال بعد آن را که متصدی خلافت ظاهری و گرفتار جنگ های داخلی بود، با بیانات شیوای خود، جهان اسلام را از حقایق و معارف پر کرد و گروهی از رجال علم -مانند کمیل و میثم و مالک و ابن عباس و غیر آن ها- را پرورش داد و اساس تشیع و واقع بینی را به طوری استوار کرد که خلفای بنی امیه و بنی عباس در مدت ششصد سال حکمرانی و فرمانروایی خود، با نهایت کوشش و جدیتی که برای از بین بردن آن نمودند، نتوانستند بنیاد آن را واژگون سازند.
سال ها به امر معاویه و سایر خلفای بنی امبه (تا زمان عمربن عبدالعزیز) در منابر، از آن حضرت بدگویی کرده، ناسزا می گفتند ولی طولی نکشید که ذکر مناقب و خدمات دینی وی جای سب و دشنام را گرفت و حتی دشمنان آن حضرت، ناگزیر، به فضایل وی اعتراف نمودند.

امام حسن و امام حسین (ع)
امام حسن (ع) و امام حسین (ع) با این که بعد از پدر بزرگوار خود، گرفتار معاویه بودند و در تاریک ترین روزگاری که به اهل بیت و شیعیانشان گذشته، زندگی می کردند و توانایی نشر حقایق دین را نداشتند ولی با رفتار پاک و اخلاق و اعمال شایسته خود، مردم را به راه راست هدایت می کردند. امام حسن (ع) بیست و پنج بار پیاده به زیارت خانه خدا رفت و دوبار، تمام مال خود را با فقرا قسمت نمود، حتی از کفش های خود، جفتی به فقرا داد و جفتی برای خود نگاه داشت. آن حضرت حلم و عفو و صبری داشت که حیرت انگیز بود، اگر کسی به او ناسزا می گفت، او را می بخشید و در مقابل، نسبت به او لطف و مهربانی می کرد. وقتی که آن حضرت در بستر مرگ بود و بر اثر سمی که همسرش به تحریک معاویه به وی داده بود، آخرین لحظات زندگانی را می گذرانید، از وی تقاضا کردند که قاتل خود را معرفی فرماید ولی آن حضرت خودداری فرمود.
امام حسین (ع) در دستگیری از فقرا و سر و سرمان دادن به کار مستمندان به اندازه ای توجه داشت که از هیچ کوششی دریغ نمی فرمود و با این که معادل صدها دینار طلا به مستمندی می داد، عطای خود را کم شمرده، روی خود را از او می پوشانید. او مانند پدر و برادر خود شب ها شخصا به در خانه مستمندان می رفت و به آن ها کمک می کرد.

امام سجاد (ع)
در واقعه جان گداز کربلا، حضرت سید الشهدا (ع) و هفتاد و دو تن از خویشان و یارانش را با دل خراش ترین وضعی شهید کردند و خاندان آن حضرت را -که امام سجاد (ع) نیز در میان آنان بود- اسیر کرده، با سرهای شهدا به شام بردند. از این رو (که) بنی امیه چیره شده (بودند)، در حق اهل بیت از هیچ ستمی باک نداشتند، کم ترین بهانه ای به آنان حق می داد که خون امام چهارم (ع) را بریزند و حتی یک تن از خاندان پیغمبر را باقی نگذارند. از این جهت، حضرت سجاد پس از مراجعت از کربلا به طوری در مدینه رفتار می کرد که کوچک ترین بهانه ای به دست بنی امیه ندهد و در عین حال،‌ در نهایت تقیه و احتیاط، به وظیفه امامت خود و هدایت مردم قیام می فرمود. آن حضرت، مانند ائمه سابق، نمونه کاملی از اخلاق پسندیده اسلامی بود، با افتادگان می نشست و شب ها شخصا به در خانه مستمندان رفته، غذا و مایحتاج برای آنان می برد.

امام محمد باقر و اما جعفر صادق (ع)
در زمان امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) کشمکش ها و جنگ های داخلی، حکومت های معاصر را به خود مشغول نموده بود. این دو امام فرصت کافی برای نشر معارف اسلامی پیدا کرده، کوشش فراوانی در تعلیم و تربیت مردم بذل فرمودند و گروه انبوهی را پرورش دادند و در بخش های مختلف معارف اسلامی سخن گفتند، به طوری که مذهب شیعه مذهب جعفری نامیده شد.

امام کاظم (ع)
حضرت موسی بن جعفر (ع) پس از پدر بزرگوار خود با چهار تن از خلفای عباسی، معاصر بود و در دوران زندگی خود -مخصوصا در قسمت اخیر آن- پیوسته زیر فشار و شکنجه سخت زندگی می کرد و با آن که سال های متمادی به امر هارون الرشید زندانی بود و از زندانی به زندانی منتقل می شد، در هیچ حال از نشر معارف دین و تعلیم و تربیت مردم کوتاهی نمی کرد و در هر محیط و با هر شرایطی که زندگی می کرد عده ای را هدایت می فرمود. آن حضرت به اندازه ای آرام و بردبار و خطاپوش بود که مردمی را که به وی بدی می کردند و برای قتلش می کوشیدند، نزد خود می خواند و به آنان مال فراوان می بخشید. آن حضرت از کثرت عفو و اغماض و آرامش نفس، به کاظم (فرو برنده خشم) معروف شد.

امام رضا (ع)
امام رضا (ع) بعد از پدر بزرگوارش چندی با هارون، خلیفه عباسی و پس از آن با مأمون، پسر وی که دانشمندترین و باهوش ترین خلیفه عباسی شمرده می شد، معاصر بود و به همین جهت، گرفتار یک سیاست شوم و خطرناکی گردید که هیچ کدام از پدران بزرگوارش گرفتار چنین سیاستی نشده بودند و آن این بود که مأمون به فکر افتاد سیاست خلفای پیشین را در مورد اهل بیت -که سیاست فشار و اختناق بود- به مهر و محبت ظاهری تبدیل کند و آن حضرت را به خود نزدیک کرده، دامن پاکش را با خلافت ننگین آن روز آلوده سازد تا بدین وسیله اولا، آن حضرت را کاملا تحت مراقبت در آورد و ثانیا، دل های پیروان اهل بیت را از آن حضرت برگرداند. البته پس از وصول به این غرض، از بین بردن امام (ع) برای مأمون اشکالی نداشت. از این رو امام را خواه ناخواه به پذیرفتن ولایت عهدی وادار کرد.
آن حضرت، چنان که شرط کرده بود، در امور خلافت و عزل و نصب دولتی هیچ گونه مداخله نکرد، بلکه به واسطه بسط نفوذی که پیدا کرده بود بیش تر به درد دردمندان رسیده، در رفع حوایج مستمندان قیام می نمود و در مجالس علمی که خلیفه برپا می کرد و ارباب ملل و ادیان مختلف و دانشمندان جهان را در آن ها جمع می کرد، معارف اسلام و حقایق دین را با بیانی بسیار عالی، روشن می ساخت، به سادگی با مردم آمیزش می کرد و بسیار متواضع بود. وقتی که غذا میل می نمود، همه زیردستان و غلامان خود را در سر سفره پهلوی خود می نشاند. از این جهت، مأمون به خطای سیاست خود پی برده، نقشه قتل آن حضرت را کشیده،‌ مسمومش نمود.

امام جواد (ع)
پس از شهادت امام رضا (ع)، پسر ارجمندش امام جواد (ع) -با وجود کمی سن- به امامت نایل شد. آن حضرت با این که تحت مراقبت شدید خلفای وقت می زیست، به نشر معارف دین و مباحثه، با ارباب مذاهب مختلفه پرداخت و ذخایر دینی زیادی به دست پیروان خود سپرد. آن حضرت در جود و بذل، معروف بود و به همین سبب به جواد شهرت یافت.

امام هادی و امام عسکری (ع)
پس از حضرت امام جواد (ع)، فرزند ارجمندش امام هادی (ع) و پس از او، فرزند گرامی اش امام حسن عسگری (ع) به امر امامت قیام فرمودند. این دو بزرگوار در سامره امامت داشتند و به واسطه تعلیم و تربیت ایشان، جمعیت زیادی از علمای شیعه به وجود آمدند و کتب و مولفات زیادی که مشتمل بر ذخایر علوم اهل بیت است نوشته شد و چهار بزرگوار که بعد از غیبت حضرت امام عصر، نواب خاص آن حضرت بودند، از اصحاب این دو امامند.

خلاصه بحث
آنچه تاریخ از خصوصیات زندگی دوازده امام (ع) ثبت کرده است، در جملات زیر می توان خلاصه کرد: حضرت ائمه (ع) هدفی جز نگهداری و تقویت شریعت اسلام که از جانب خدا نازل شده نداشتند و به گفتار و کردار خود، اصول معارف و اخلاق عالیه و احکام دین (را) نشر می نمودند و مردم مستعد را تعلیم و تربیت می فرمودند.

Sources

سید محمدحسین طباطبایی- اصول عقاید و دستورات دینی 1-4- صفحه 52-56

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information