گرایش به زینت و جمال از منظر آیات قرآن

English 5222 Views |

یکی از گرایش ها در انسان، گرایش به زیبایی و جمال است. در انسان گرایش به جمال و زیبایی چه به معنی زیبایی دوستی و چه به معنی زیبایی آفرینی که نامش هنر است به معنی مطلق وجود دارد. این هم خود یک گرایشی است در انسان و هیچ کس نیست که از این حس فارغ و خالی باشد. انسان لباس هم که می پوشد کوشش می کند تا حدی که برایش ممکن باشد وضع زیباتری برای خودش به وجود بیاورد. اتاقش را زیبا می کند. در انسان در کنار گرایش ها و تمایلاتى که دارد، گرایش به زیبایى نیز وجود دارد که مستقل از نیازهاى دیگر انسان است، هر چند که غالبا با آنها توأم مى شود. مثلا غذایى که انسان مى خورد و نیاز مادى بدن خود را با غذا بر طرف مى سازد، اگر در عین حال خوش رنگ و بو باشد و در ظرف هایى تمیزتر و زیباتر و مرغوب تر به انسان عرضه شود به طور طبیعى از آن، لذت بیشترى خواهد برد ولى حیثیت نیاز به غذا غیر از حیثیت لذت برى از رنگ و بو و دیگر جهات آن خواهد بود. شخص نابینا که از همان غذا استفاده مى کند، نیاز غذایى او تأمین مى شود، ولى از آنجا که چشمش رنگ مطبوع و خوب غذا را نمى بیند از این نوع لذت محروم خواهد بود و کسانى که از حس بویایى برخوردار نیستند نیز همان استفاده مادى را از غذا مى برند و با قوه باصره نیز از رنگ مطبوع غذا لذت مى برند هر چند که بوى خوب و مطبوع غذا را درک نمى کنند و از این نوع لذت بى بهره هستند.

استفاده از بوى خوش و یا دیدن رنگ مطبوع و یا شکل زیبا و مناظر پر طراوت و یا درک جمال هاى معنوى و زیبایى هاى ادبى در شعر و نثر و... در زمره نیازهاى طبیعى انسان نیستند بدین معنا که اگر نباشد زندگى انسان به خطر نمى افتد، ولى به هر حال لذتى را براى انسان به ارمغان مى آورند که گاهى بر لذت هاى مادى و مورد نیاز حیاتى انسان نیز مى چربد. متعلق این گونه لذت ها مجموعا تحت عنوان زینت و تجمل مى گنجد و لفظ زینت و جمال شامل همه آنها مى شود. زینت یک تفاوت ظریفى با جمال دارد به این شکل که زینت صرفا به زیبایى عرضى و آرایش اطلاق خواهد شد که یک امر عارضى است و با ضمیمه کردن شى ء دیگرى از خارج حاصل مى شود در صورتى که جمال به زیبایى اصلى خود شى ء که خود به خود و به طور طبیعى در آن وجود دارد گفته مى شود. فى المثل به انسانى که ذاتا و خود به خود زیبا است «جمیل» گفته مى شود اما وقتى کسى خود را به وسیله آرایش و با برداشتن زیور آلات خارجى، بستن دستبند و سینه بند طلا و مروارید و برداشتن گوشواره و النگو خود را بیاراید، مى گویند او زینت کرده است. بنابراین، زینت یک امر عرضى است اما جمال ذاتى خود شى ء است، ولى ملاک در هر دو یکى است، به این معنا که زینت هم که یک امر عرضى است در اصل به جمال ذاتى زیور آلات بر مى گردد و آن زیور آلات خارجى، خودشان، ذاتا باید جمیل باشند تا وقتى به شى ء دیگرى اضافه مى شوند و در اعضا و جوارح انسانى آویخته مى گردند آن را هم زینت ببخشند. پس این جمال ذاتى اشیاء است که دو نوع جلوه دارد، جلوه اى در خود شى ء جمیل دارد و جلوه اى نیز در شى ء دیگرى که با آن تزیین مى شود، که دومین جلوه آن را زینت گویند در مقابل جلوه نخست که جمال نام دارد. جمال معمولا در دیدنی ها، اعم از اشیا یا انسان ها به کار مى رود، ولى در شنیدنی ها هم یک نوع جمال هست. ما در زبان فارسى از صداى خوب و لذت بخش با عنوان صداى زیبا نام مى بریم. البته، شاید بتوان گفت کلمه جمال در لغات مختلف در اصل براى دیدنی ها وضع شده و سپس به دیگر مظاهر آن اطلاق گردیده است. به هر حال منظور از زینت در اینجا چیزهایى است که انسان، در عین آن که به آنها نیاز مادى ندارد و از نبودن آنها خطرى متوجه او نخواهد شد، مع الوصف از درک آنها لذت مى برد.

جمال دوستى در قرآن
الف) زینت هاى دنیوى
قرآن کریم روى این موضوع هم مکرر تکیه کرده و به این خواست و گرایش فطرى انسان توجه فرموده است. خداوند در بعضى از آیات، تمام آنچه را که در روى زمین آفریده است به عنوان زینت زمین معرفى کرده مى گوید: «انا جعلنا ما على الارض زینة لها لنبلوهم ایهم احسن عملا؛ ما آنچه را که بر روى زمین است زینت آن قرار دادیم تا آنان (انسان ها) را بیازماییم که کدامیک در عمل و رفتار خود نیکوترند» (کهف/7) و در بعضى دیگر از آیات به ویژه یادآورى مى کند که گیاهان را زینت قرار داده است تا باعث بهجت و شادابى بینندگان شود و در یک آیه چنین مى فرماید: «امن خلق السموات و الارض و انزل لکم من السماء ماء فانبتنا به حدائق ذات بهجة؛ کیست که آسمان و زمین را بیافرید و آب باران از آسمان فرو فرستاد پس ما به وسیله آن باغ هایى شاداب و بهجت آفرین رویاندیم.» (نمل/60)

چیزى که انسان از دیدن آن خوشحال و شادمان مى شود در آیاتى به سنگ ها یا فلزات قیمتى و چیزهایى که از دریا براى زینت استخراج مى شود اشاره شده از جمله در یک مورد مى فرماید: «و هو الذى سخر البحر لتأکلوا منه لحما طریا و تستخرجوا منه حلیة تلبسونها؛ و اوست آن که دریا را مسخر (شما) ساخت تا از آن گوشت تازه بخورید و از آن زیوری استخراج کنید که آن را می پوشید» (نحل/14) و مشابه همین تعبیر نیز «و تستخرجون حلیة تلبسونها؛ و وسایل زینتی پوشیدنی استخراج می کنید.» (فاطر/12) در آیه دیگرى آمده است. در بعضى دیگر از آیات ستارگان را زینت آسمان معرفى مى کند و مى فرماید :«و لقد زینا السماء الدنیا بمصابیح؛ محققا آسمان نزدیک را با چراغ هایى زینت بخشیدیم.» (ملک/5) ستارگان چراغ هایى هستند که با نور و درخشش آنها آسمان را زینت بخشیده ایم. در آیه دیگرى در این زمینه مى گوید: «و لقد جعلنا فى السماء بروجا و زیناها للناظرین؛ در آسمان کاخ هایى بلند بر افراشتیم و آنها را براى بینندگان بیاراستیم.» (حجر/16) در بعضى از آیات زینت هاى آسمانى و زمینى را یک جا جمع کرده مورد توجه قرار مى دهد و مى فرماید: «افلم ینظروا الى السماء فوقهم کیف بنیناها و زیناها و مالها من فروج *و الأرض مددناها و القینا فیها رواسى و انبتنا فیها من کل زوج بهیج؛ آیا آسمان را بالاى سرشان ندیده اند (و درباره آن نیندیشیده اند) که چگونه بنایش کرده ایم و زینتش بخشیده ایم و هیچ خللى در آن نیست و زمین را (ندیده اند) که چگونه آن را بگسترانیدیم و در آن کوه ها استوار ساخته و از هر نوع گیاهان بهجت زا و شادى آفرین در آن برویانیدیم.» (ق/6-7) که در آیه دیگرى جمله آخر این آیه به این صورت آمده که «فانبتنا فیها من کل زوج کریم؛ و از هر نوع گیاه پر بهره ی نیکو در آن رویانیدیم.» (لقمان/10) و منظور از «کریم» در این آیه «زیبا» است و در آیه سومى «و انبتنا فیها من کل شى ء موزون؛ و در آن از هر چیز متناسب (نیاز انسان) رویاندیم.» آمده که «موزون» در این آیه به معنى چیزى است که سنجیده و حساب شده باشد (حجر/19) کسانى که در «فلسفه جمال» حقیقت و چیستى جمال را مورد بحث و بررسى قرار مى دهند، شاید از این آیه بتوانند شاهدى براى این نظریه پیدا کنند که ملاک جمال یا یکى از ملاک هاى آن، موزون بودن و تناسب اجزاى شى ء جمیل، با یکدیگر است.

ب) زینت ها در جهان دیگر
مؤمنین در بهشت از زینت هاى خاصى استفاده مى کنند و در کنار لذتى که از خوردنی ها و نوشیدنی ها و پوشیدنی ها بهشتى و دیگر لذایذ مى برند، از این نوع لذت (استفاده از زینت ها) نیز بهره مند مى شوند. خداوند این حقیقت را با تعابیر مختلف در آیات قرآن کریم مورد تأکید قرار داده است، در یک جا مى فرماید: «جنات عدن یدخلونها یحلون فیها من اساور من ذهب و لؤلؤا و لباسهم فیها حریر * و قالوا الحمد لله الذى اذهب عنا الحزن ان ربنا لغفور شکور؛ باغ هایى اقامتى که در آنها داخل شوند در آنجا با دستبندهاى طلا و در و گهر آراسته و زینت شوند و لباس هاشان در آن باغ ها از ابریشم و حریر باشد و گویند ستایش خداوندى را شایسته است که حزن و اندوه از ما بزدود که خداى ما بخشایشگر و قدرشناس است.» (فاطر/33-34) در این آیه تصریح شده که بهشتیان به وسیله لباس ها و اشیاء و وسایل زینتى و طلا و جواهرات آرایش و زینت مى شوند. از این آیه استفاده مى شود که در بهشت، استفاده از طلا و لباس ابریشم و حریر اشکالى ندارد و مى توان گفت: منع استفاده از این گونه چیزها در دنیا براى مردان ریشه در تزاحم آن با مصالح مادى و اجتماعى انسان دارد. در آیه دیگرى مى فرماید: «متکئین على فرش بطائنها من استبرق و جنى الجنتین دان؛ بر بستر هایی که آستر آنها از دیبای سبز است تکیه می زنند و چیدن (میوه های) آن دو باغ (به آسانی) در دسترس است» (الرحمن/54) در این آیه خداوند از زینت هایى بهشتى خبر مى دهد که به جایگاه و تکیه گاه و سریر و مسکن و مأواى بهشتیان مربوط مى شود و در همین زمینه در آیه دیگرى نیز آمده است که: «متکئین على رفرف خضر و عبقرى حسان؛ بر پشتی های سبز و بسترهای زیبا تکیه زده اند» (الرحمن/76) در بین رنگ هاى متنوع و زیبا قرآن، روى رنگ سبز تکیه مى کند و در مورد بهشت هر جا که سخن از رنگ به میان مى آید، همانطور که در آیه اخیر مى بینیم، رنگ سبز را یادآورى مى کند. باز هم در همین رابطه آمده است که «على سرر موضونه* متکئین علیها متقابلین؛ بر سریرهاى زربفت مرصع رو به روى هم تکیه زنند.» (واقعه/15-16)

نیز در زمینه اشیاى زینتى و مناظر زیباى بهشت در آیات دیگرى مى فرماید: «فیها عین جاریة، فیها سرر مرفوعة، و اکواب موضوعة، و نمارق مصفوفة، و زرابى مبثوثة؛ در بهشت چشمه ها جارى است و تخت هایى بلند پایه نهاده اند قدح هاى بزرگ گذاشته اند و بالش هاى مرتب و فرش هاى گسترده (روى تخت ها) قرار داده اند.» (غاشیه/12-16) در این آیه نیز از جام ها و قدح ها که روى میز گذاشته شده و از تخت هاى بلند و خوش منظر و از فرش ها و بالش هاى منظم و مرتب و دیگر اشیاى زینتى و مناظر زیبا که در بهشت وجود دارد و بهشتیان از آن بهره مى برند سخن مى گوید. بنابراین، اصل لذت بردن از مناظر زیبا و اشیاى زینتى از غرایز فطرى انسان است و خود به خود بار ارزشى ندارد نه خوب است و نه بد. داشتن بار ارزشى و خوب و بد اخلاقى آن به امور عارضى و خارجى بستگى دارد. اگر در مواردى استفاده از اشیاى زینتى و مناظر زیبا در این عالم ارزش منفى داشته باشد، یا به لحاظ تزاحمى است که با دیگر مصالح شخصى انسان دارد و یا به واسطه این است که انسان بیش از حد به امور دنیوى تعلق پیدا مى کند در حدى که او را از آخرت غافل خواهد کرد و یا براى این نامطلوب است که با حق دیگران و مصالح اجتماعى دیگران در تعارض خواهد بود. اگر این گونه تزاحمات نبود، خود به خود استفاده از زینت و جمال فطرتا مطلوب انسان است و از نظر اخلاقى هم اشکالى در آن نیست.

جمال هاى انسانى در بهشت
در قرآن کریم در شمارش نعمت هاى بهشتى علاوه بر آنچه که گفتیم براى استفاده بهشتیان زیبایی ها و جمال هاى انسانى را نیز مطرح فرموده است و آن در زمره لذت هایى بر شمرده که بهشتیان از آن نیز برخوردارند. البته، غرایز انسان غالبا در هم آمیختگى دارند و با هم انسان را وادار به کار مشترکى مى کنند به شکلى که در انجام یک کار، گاهى ممکن است چند غریزه با هم و توأما مؤثر باشند. نمونه روشن آن، غریزه جنسى است که با زیبایى طلبى فرق مى کند و از دو مقوله است، مع الوصف، این دو گرایش غالبا همراه هم مؤثر واقع مى شوند. در قرآن کریم هم به زیبایى زن ها به عنوان یک انگیزه با تعبیر «و لو اعجبک حسنهن؛ هر چند جمال آنها تو را جلب کند.» (احزاب/52) اشاره شده است. در انتخاب همسر، موضوع زیبایى عامل بسیار مهم و تعیین کننده اى است هر چند که گرایش به زیبایى یک گرایش مستقل و با شهوت و غریزه جنسى کاملا متفاوت است.

قرآن کریم، در مقام ذکر نعمت هاى بهشتى، علاوه بر این که از همسران زیبا، با تعابیر بسیار جالب و ظریف سخن مى گوید مثل تعبیر به «کانهن بیض مکنون؛ (سیمین تن) گویی تخم ماکیانند که در پوشش نهاده اند.» (صافات/49) و مثل «حور مقصورات فى الخیام؛ حورانی پرده نشین در میان خیمه ها هستند.» (الرحمن/72) و نظایر آنها از غلمان هاى زیباى بهشتى نیز سخن به میان کشیده که مؤمنین از رؤیت آنها لذت مى برند.

در یک جا مى فرماید: «و یطوف علیهم غلمان لهم کانهم لؤلؤ مکنون؛ و برای (خدمتشان) پسرانی خاص آنها چون مروارید درون (صدف) بر گردشان می چرخند.» (طور/24) و در یک جاى دیگر مى فرماید: «یطوف علیهم ولدان مخلدون * باکواب و أباریق و کأس من معین؛ پسرانى که حسن و جوانیشان ابدى و همیشگى است با پارچه اى بلورین و مشربه ها و جام هاى پر از شراب ناب بر گردشان مى چرخند.» (واقعه/17) پسرانى در اطراف آنان گردش و خدمت مى کنند که هیچ گاه پیر نمى شوند، بلکه، همیشه جوان و شاداب باقى خواهند ماند و در آیه سومى آمده است که: «و یطوف علیهم ولدان مخلدون اذا رأیتهم حسبتهم لؤلؤا منثورا؛ پسرانى که تا ابد جوان و زیبا هستند بر گردشان مى چرخند که هر گاه آنان را ببینى از فرط زیبایى گمان مى کنى که درهایى پراکنده شده (مروارید غلطان) هستند» (دهر/19) بنابراین، تماشاى انسان هاى زیبا یکى از لذت هاى اخروى است. کسانى که به این گرایش مستقل در انسان توجه ندارند گمان مى کنند این مسئله به شهوت جنسى مربوط مى شود و العیاذ بالله در بهشت تمایل به جنس موافق مطرح است. ولى قطعا، چنین گمانى باطل و بى اساس خواهد بود. نعمت هایى که مردم در بهشت از آنها استفاده مى کنند و لذت هایى که از آنها مى برند همان لذت هایى است که فطرت انسان در اصل اقتضا دارد.

تمایلاتى که انسان در این جهان مادى اظهار مى کند، در بعضى موارد تمایلاتى بدلى است که با انحراف از راه مستقیم فطرت در او خودنمایى مى کند. یعنى هنگامى که خواسته اى فطرى او به صورت طبیعى ارضا نمى شود، میلش به راه هاى بدلى تعلق خواهد گرفت. مقتضاى غریزه جنسى در این عالم، تمایل به جنس مخالف است. ولى در اثر محرومیت هایى که پیش مى آید و یا بعضى از عوامل دیگرى که موجب انحراف او مى شوند، این تمایل به جنس موافق هم تعلق پیدا مى کند و این خلاف فطرت اولیه انسان و انحرافى در مسیر فطرت او خواهد بود. قرآن در مورد این تمایل انحرافى به قوم لوط خطاب مى کند که «و تذرون ما خلق لکم ربکم؛ آنچه که خدا براى شما آفریده رها مى کنید.» (شعراء/166) و دنبال چیزى مى روید که شیطانى و انحرافى است.

میل هایى که در این عالم، در اثر انحراف در انسان پدید مى آید، در جهان آخرت وجود ندارند مثلا میل به مواد مخدر در این جهان، که در بعضى از افراد منحرف پیدا مى شود مثل میل به کشیدن سیگار یا تریاک و یا اعتیاد به هروئین و نظایر آنها یک میل فطرى نیست و بنا بر این، در بهشت چنین میل ها و گرایش هایى در انسان وجود ندارد. حال اگر مى گوییم در بهشت هر چه را که انسان بخواهد بدان دست خواهد یافت و همه میل هاى او در آنجا ارضا مى شود، لازمه این سخن آن نیست که در بهشت هم، مثل این دنیاى مادى، سیگار و چپق و قلیان و هروئین و حشیش و... وجود داشته باشد. در بهشت آنچه را که اصالتا، فطرت انسان بدان گرایش و تمایل دارد به او داده مى شود و میل هاى اصیل و فطرى و غیر انحرافى او هر آنچه که باشد اشباع خواهد شد. «فیها ما تشتهیه الأنفس و تلذ الأعین؛ در آن جا هر چه دلخواه آنهاست و مایه لذت دیدگان است وجود دارد.» (زخرف/71) ولى از تمایلاتى که انسان در این عالم، در اثر انحراف از فطرت و گمراهى و کجروى پیدا مى کند، در آنجا خبرى نیست.

جمال دوستى و تمایل به دیدن اشیاء و انسان هاى زیبا، از جمله تمایلات اصیل و فطرى و همیشگى انسان است و به همین دلیل است که قرآن، آن را از جمله بهترین نعمت هاى بهشت و بالاترین لذت هاى بهشتیان به شمار آورده است. ولى باید توجه داشت که این میل، یک میل مستقل و جداگانه است و ربطى به میل جنسى ندارد. میل جنسى انسان به وسیله جنس مخالف ارضا مى شود ولى، دیدن انسان هاى زیبا مثل: پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار علیهم السلام، میل فطرى دیگرى است و در آخرت هم این میل در انسان هست و از آنجا که یک میل فطرى و اصیل است، زمینه ارضاى آن نیز فراهم خواهد بود. اگر در این جهان، انسان از تماشاى بعضى از انسان هاى زیبا منع شده، به لحاظ تزاحماتى است که به وجود می آورد یعنى، لذت تماشاى آنان با کمالات دیگر انسان تزاحم پیدا مى کند و انسان با دنبال کردن این میل در معرض انحراف و گمراهى قرار مى گیرد و علتش این است که ارضاى جنسى غالبا، با مسئله زیبایى تماس مستقیم دارد و زیبایى غالبا جزء عوامل تحریک کننده شهوت جنسى است. از اینجا است که در این عالم از یک سو، زن مکلف است که خود را از دید مرد اجنبى بپوشاند و از سوى دیگر نیز مرد هم مکلف است که از نگاه به زن نامحرم خوددارى کند. ولى، در عالم آخرت و در بهشت، هر کسى هر چه بخواهد از حور العین در اختیارش قرار خواهد گرفت و بر فرض که زیبایى یک زن که همسر شخص دیگرى است تمایل او را بر انگیزد خداوند عین همان زن، حوریه اى را براى او خلق مى کند و انسان درگیر مشکلات تعارضات و تزاحم هاى این عالم نخواهد بود. خلاصه آن که جمال دوستى و گرایش به زیبایى جزء گرایش هاى اصیل و فطرى انسان است که به وسیله دیدن مناظر زیبا و با مشاهده انسان هاى زیبا اشباع مى شود و لذت بردن از دیدن مناظر جالب و مشاهده انسان هاى زیبا، از نعمت هاى بزرگ بهشت و لذت هاى والاى بهشتیان خواهد بود و لزوم چشم پوشى از نامحرم و منع از لذت بردن از تماشاى زیبایی هاى انسانى در بعضى موارد در این عالم در مزاحمت با دیگر کمالات انسان ریشه دارد.

زینت و ارزش اخلاقى
ملاک حسن استفاده از زینت ها چنانکه قبلا هم گفته ایم این است که به شکلى با خدا و مبدأ و معاد انسان ارتباط پیدا کند. استفاده از زینت به دو صورت مختلف مورد نظر خواهد بود: یکى به معنى التذاذ و بهره مندى از رؤیت آنها و دیدن مناظر زیباى طبیعت است. دوم به معنى زینت کردن و رسیدن به سر و وضع و لباس و موى سر و صورت و منظم کردن و مرتب کردن و نظیف و تمیز نمودن آنها خواهد بود. طبیعى است ارتباط این دو نوع استفاده از زینت ها، با خداوند نیز به دو شکل مختلف تصور مى شود: «ارتباط در نتیجه» و «ارتباط در انگیزه عمل». منظور از ارتباط با خدا در نتیجه عمل، آن است که تحت تأثیر این نعمت ها به نحوى در حالات و معنویات انسان و رابطه اى که با خدا دارد تغییرى مثبت حاصل شود. فى المثل، اگر استفاده از این نعمت ها، انسان را متوجه خدا و ارزش والاى نعمت هاى او کند و روح تقدیر و شکر و سپاس را در وى برانگیزد و یا بر علم و معرفت و خداشناسى وى بیفزاید و علم و قدرت و حکمت خدا را در نظر او بیش از پیش روشن و نمایان سازد، در این صورت استفاده از زینت ها مى تواند داراى ارزش مثبت باشد. اولیاى خدا که در دل تاریک شب ـهنگامى که همه در بستر آرمیده اند و خواب چشم و گوششان را بسته و عقل و هوششان را ربوده است- به یاد خدا و براى عبادت بر مى خیزند به آسمان و ماه ستارگان پرنور و کهکشان هاى درخشان و زینت ها و زیبایی هاى موجودات آسمانى خیره مى شوند به یاد خدا و قدرت و عظمت و جلال او مى افتند و رفته رفته غرق در یاد او مى شوند و آنچنان حواس و ادراکاتشان در هیبت و عظمت الهى متمرکز مى شود که دیگر هیچ چیز جز او نمى بینند و یا با رؤیت و تأمل و اندیشه در این عالم آینده جهان را مشاهده مى کنند، چنین رؤیت و مشاهده اى و اینگونه استفاده از زینت ها از بالاترین ارزش اخلاقى برخوردار خواهد بود. منظور از ارتباط در انگیزه این است که انگیزه انسان در استفاده از زینت ها پیروى از دستورات الهى و آداب اخلاقى باشد. در این بخش بطور عمده نظر ما این است که اسلام در بعض موارد توصیه و تأکید دارد که مؤمن از زینت ها به طرز ویژه استفاده کند و در این صورت است که مؤمن با چنین انگیزه اگر با استفاده از زینت ها به آرایش خود بپردازد و به سر و وضع خود برسد کار او ارزش مثبت دارد و کارى عبادى خواهد بود به طور مثال، اسلام به اجتماعات مؤمنین اهمیت زیادى مى دهد و به منظور انس گرفتن مؤمنین با هم دستورات زیادى دارد و از آنجا که یکى از چیزهایى که موجب انس افراد مى شود ظواهر مطلوب و آراستگى و پاکیزگى ظاهرى است، به ویژه بر تزیین مؤمنین براى یکدیگر اهتمام مى ورزد تا از این رهگذر رغبت آنان را براى معاشرت با هم افزایش دهد.

کسى که وضع آشفته و ژولیده اى داشته باشد، دیگران علاقه اى ندارند که با او معاشرت کنند و با او انس بگیرند. اگر مؤمنین اینگونه به ظاهر خود بى اعتنا باشند، این وضع آشفته خود کم کم موجب پراکندگى آنها خواهد شد و بنابراین، با هدفى که اسلام در تألف و تعاطف مؤمنین با همدیگر دارد سازشى ندارد. از اینجا است که در اسلام زینت کردن مؤمنین به هنگام شرکت در اجتماعات مطلوب و داراى ارزش اخلاقى مثبت است. به این آیه شریفه قرآن بنگریم که مى فرماید: «یا بنى آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد؛ اى فرزندان آدم، به هنگام حضور در مساجد (و شرکت در اجتماعات مسلمین) زینت خود را برگیرید.» (اعراف/31) مؤمنین وقتى که در مجامع اسلامى که معمولا در مسجد تشکیل مى شود شرکت مى کنند مى بایست ظاهر آراسته اى داشته باشند که دیگران میل و رغبت مصاحبت و گفتگو با آنها را داشته باشند. «زینت» که در اینجا مورد بحث است هم شامل لباس مى شود و هم موى سر و صورت. لباس تمیز و سر و روى آراسته هم مشمول زینت است و به همین ملاک در سایر مجالسى هم که مؤمنین دارند حتى دو نفر مؤمنى که با هم مواجه مى شوند مى بایست این دستور اسلامى را رعایت کنند. در روایات زیادى آمده است که پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم هنگامى که در مجامع مسلمان ها حضور پیدا مى کردند و یا حتى براى ملاقات یک نفر مى رفتند، سر و وضع خودشان را آرایش مى دادند و حتى اگر آینه اى در دسترس نبود در آب صاف و زلال نگاه مى کردند تا متوجه وضع سر و صورت خود بشوند و در ملاقات خود سر و صورتشان آشفته و ژولیده نباشد. احادیث فراوانى داریم حاکى از آن که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم علاقه فراوانى به عطر و بوى خوش داشتند و در بعضى از آنها آمده است که یک سوم از مخارج سالانه آن حضرت براى تهیه عطر هزینه مى شد و این به خاطر رعایت همین نکته بود که لازم است مؤمن وضع خود را به شکلى سامان دهد که مطلوب باشد و دیگران از معاشرت با او لذت ببرند و در نتیجه این گونه معاشرت ها اهداف اسلام تأمین شود.

از بعضى دیگر از آیات قرآن نیز که لفظ طهارت در آنها به کار رفته مثل آیه 4 سوره مدثر «و ثیابک فطهر؛ و لباست را پاکیزه ساز.» و آیه 222 سوره بقره «ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین؛ خداوند توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست مى دارد.» مى توان استظهار کرد که زینت مطلوب است. در همین رابطه، از آنجا که اسلام به اجتماعات مؤمنین زیاد اهمیت مى دهد، به منظور انس گرفتن آنان با هم و تشکیل چنین اجتماعاتى، آداب و دستوراتى دارد و به ویژه، بر تزیین آنان براى یکدیگر و آراستگى لباس و سر و وضع و نظافت و پاکیزگى به شدت اهتمام مى ورزد. کسى که ظاهرى آشفته و سر و وضعى ژولیده دارد و نظیف و معطر نیست، دیگران علاقه اى به معاشرت و انس گرفتن با او را ندارند و اگر مؤمنین به ظاهر خود بى اعتنا باشند، به تدریج جمع آنها به پراکندگى گرایش پیدا خواهد کرد و این با تعاطف و انس گیرى مؤمنین و نزدیک شدن و برادرى مسلمانان که از اهداف عمده اسلام است، سازش ندارد.

خداوند در یکى از آیات قرآن مى گوید: «یا بنى آدم خذوا زینتکم عند کل مسجد؛ اى فرزندان آدم به هنگام حضور در مساجد (و شرکت در اجتماعات مسلمین) زینت خود برگیرید.» (اعراف/31) مؤمنین وقتى در مجامع اسلامى، که معمولا در مساجد تشکیل مى شود، شرکت مى کنند، مى بایست ظاهرى آراسته داشته باشند تا دیگران به مصاحبت و گفتگوى با آنها رغبت کنند. این یک دستور اخلاقى است و ارزش مثبت دارد. زینت، در آیه بالا مطلق است و شامل آراستگى و نظافت لباس و بدن و موى سر و صورت و غیره مى شود. در سایر مجالسى که مؤمنین در غیر مسجد هم دارند، هر چند که مجلسى از دو نفر از مؤمنین باشد، این ملاک وجود دارد.

در بسیارى از روایات، وارد شده است که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم هنگامى که در مجامع مسلمان ها حاضر مى شدند و حتى اگر براى ملاقات با یک نفر مى رفتند، سر و وضع خود را آرایش مى دادند و حتى اگر آینه اى در دسترس نبود در آب صاف، سر و وضع خود را نگاه مى کرد که آشفته و ژولیده نباشد. در روایات دیگرى آمده است که آن حضرت، عطر را زیاد دوست مى داشت؛ تا آنجا که از بعضى روایات استفاده مى شود، یک سوم از مخارج سالانه ایشان براى فراهم کردن عطر هزینه مى شد، اینها همه گویاى آن است که اسلام به زینت و آراستگى ظاهرى اهتمام مى ورزد تا زمینه انس و الفت و معاشرت مؤمنین با هم زیاد و اهداف اسلام، به کمک اجتماعات و ارتباطات آنان، پیاده شود. مطلوب بودن زینت را، از برخى آیات دیگر قرآن نیز، مثل آیات مربوط به طهارت که اطلاق آنها، هر نوع نظافت و آراستگى و تزیین را شامل مى شود مى توان استفاده کرد. مثل آیه اى که در آن مى فرماید: «و ثیابک فطهر و الرجز فاهجر؛ و لباست را پاکیزه کن و از هر ناپاکى دورى گزین.» (مدثر/4-5) و آیه دیگرى که در آن مى فرماید: «ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین؛ خداوند توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست مى دارد.» (بقره/222)

Sources

محمدتقى مصباح یزدى- اخلاق در قرآن جلد 2- صفحه 287

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information