موقعیت استراتژیک دو سپاه در بدر

مشرکین برای رویارویی با یاران پیامبر (ص) حرکت کردند، و به خاطر ریزش باران شدید در حاشیه ی بیابان پشت تپه ای فرود آمدند، و مسلمانان پس از تصمیم در شورای نظامی به پیشروی در حاشیه ی همان بیابان، در این سوی تپه، پیاده شدند، و تنها مانع از دید دشمن همان تپه بود، قرآن در سوره ی انفال نقطه ی فرود هر سه کاروان را ترسیم می کند و نکاتی را یادآور می شود و می فرماید: «إذ أنتم بالعدوة الدنیا و هم بالعدوة القصوى و الرکب أسفل منکم و لو تواعدتم لاختلفتم فی المیعاد و لکن لیقضی الله أمرا کان مفعولا لیهلک من هلک عن بینة و یحیى من حی عن بینة و إن الله لسمیع علیم؛ به خاطر آورید، لحظه ای را که شما در طرف پایین، و کاروان مسلح در بخش بالای بیابان و کاروان بازرگانی قریش پایین تر از شما بود، اگر با یکدیگر وعده می گذاشتید، در انجام وعده اختلاف می کردید (یک چنین توافق قهری) برای آن بود که خداوند کاری که می بایست انجام شود، تحقق بخشد تا آنها که هلاک می شوند (گمراه می گردند) پس از اتمام حجت باشد، و آنها که زنده می شوند (هدایت می یابند) از روی دلیل روشن باشد خدا شنوا و بینا است.» (انفال/ 42)
دقت در الفاظ آیه موقعیت نظامی هر دو گروه را ترسیم می کند اینک بیان این قسمت: «عدو» در لغت عرب به معنی تجاوز است و عرب به حاشیه ی بیابان از آن نظر «عدو» می گوید که از نیمه آن تجاوز می کند، و در گوشه ای از آن قرار می گیرد، آیه حاکی است که هر دو گروه در حاشیه ی بیابان فرود امده بودند، چیزی که هست «مشرکان» در نقظه ی بلندتر فرود آمده، سپاهیان اسلام در قسمت پایین بیابان قرار گرفته بودند از این جهت قرآن در تبیین این دو موقعیت می فرماید: «إذ انتم بالعدوه الدنیا؛ شما در حاشیه ی پایین» و «و هم بالعدوه القصوی؛ آنها در ناحیه ی بالای بیابان» و این خود یک نوع امتیازی برای دشمن محسوب می شد زیرا علاوه بر اینکه لشگرگاه مسلمانان را در چشم انداز خود داشتند مسئله ی هجوم را بر آنان آسان و بر مسلمانان مشکل می ساخت.
ولی کاروان بازرگانی در نقطه ی پایین تر از محل تجمع مسلمانان قرار داشت. وقتی ابوسفیان از تعقییب مسلمانان آگاه شد با تغییر مسیر، از بیراهه از کنار دریای احمر خود را به مکه رسانید و از چنگ مسلمانان بیرون رفت چنانکه می فرماید: «والرکب اسفل منکم» نکته ی دیگری که آیه متذکر است این است که اگر مسلمانان از برتری دشمن آگاه می شدند در مسئله ی رویارویی وحدت نظر پیدا نمی کردند برخی طرفداران پیشروی و برخی دیگر از انصراف و عقب نشینی سخن می گفتند چنانکه می فرماید: «و لو تواعدتم لاختلفتم فی المیعاد؛ اگر با یکدیگر وعده می کردید که در نبرد حاضر شوید در عمل به آن اختلاف می کردید.»
از آنجا که مشیت الهی بر این تعلق گرفته بود که این نبرد صورت پذیرد و پیروزی چشم گیری نصیب مسلمانان گردد، آنها را در برابر عمل انجام شده قرار داد تا کاری که باید انجام گیرد، تحقق پذیرد، چنانکه می فرماید: «و لکن لیقضی الله امرا کان مفعولا» علت اینکه مشیت الهی بر چنین نبردی که نتیجه ی آن، پیروزی توحید بر شرک بود، تعلق گرفته بود این است که این نبرد، مایه ی شناسایی حق از باطل بود زیرا پیروزی گروهی که از نظر نفرات و ساز و برگ نظامی نسبت به دشمن در شرایط بسیار نامتعادل قرار داشتند و تنها سلاح برنده ی آنان ایمان به خدا و عشق به لقاء الله، و شهادت در راه حق بود، حجت را بر گمراهان تمام می نمود چنانکه می فرماید: «لیهلک من هلک عن بینه و یحیی من حی عن بینه


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏9 صفحه 32

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/110083