زیربنای ارکان کعبه

مردی یهودی از پیامبر گرامی اسلام (ص) پرسید: «چرا کعبه چهار دیوار دارد؟» حضرت رسول (ص) فرمود: «چون کلمات اساسی چهارتاست کعبه هم چهار دیوار دارد و آن کلمات، تسبحات اربعه است.» از باب تشبیه معقول به محسوس و یا تمثل معقول به صورت محسوس، کعبه از آن رو دارای چهار پایه و دیوار است که کلماتی که بنای اسلام بر آنهاست، چهار اصل می باشد.
این چهار کلمه، یکی تسبیح است: "سبحان الله"، یعنی خدا از هر نقصی منزه است، و دیگری تحمید: "و الحمد لله"، یعنی نه تنها خدا از هر نقصی منزه است بلکه با افاضه نعمت، نقص ناقصان را هم ترمیم و جبران می کند، چون هر جبران و مرمتی به عنایت الهی است و چون منعم محمود است، پس باید خدا را حمد کرد، از این رو بعد از تسبیح سخن از تحمید ذات خداوند مطرح است. در هیچ نشئه ای، هیچ موجودی غیر خدا را حمد نمی کند، چون حمد در برابر نعمت است و منعمی جز خدا نیست، حتی هستی حمد کننده و زبان و معرفت او نیز نعمت حق است. پس سراسر عالم حامد است: «إن من شیء إلا یسبح بحمده؛ هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش تسبيح او مى‏ گويد.» (إسراء/ 44) چنانکه در سراسر عالم، محمودی غیر از خدای سبحان نیست.
در قرآن کریم، خداوند به عنوان حمید ستوده شده است: «إلی صراط العزیز الحمید؛ به سوى راه آن شكست ناپذير ستوده.» (ابراهیم/ 1) «و هو الولی الحمید؛ هم اوست ‏سرپرست‏ ستوده.» (شوری/ 28)
حمید به معنای حامد باشد یا محمود، منحصر به خداست، زیرا اگر حمید به معنای حامد باشد، جز خدا احدی حامد نیست، زیرا سراسر عالم که حمد خدا را به عهده دارند، مظاهر فیض حق هستند در حقیقت خدا به زبان آیات خود بر خودش حمد روا می دارد. و اگر حمید به معنای محمود باشد، باز هم احدی جز خدای سبحان محمود نخواهد بود. بعد از تحمید، سخن از تهلیل است: "لاإله إلا الله"؛ یعنی معبودی جز خدای سبحان نیست. و چون توحید بهترین معرفت است، کلمه ای افضل از "لاإله إلا الله" نیست: "أفضل الکلام قول لا إله إلا الله".
بعد از تهلیل نوبت به تکبیر می رسد: "الله أکبر". بازگشت تکبیر، به تسبیح است، زیرا معنای "الله أکبر" این است که خداوند بزرگتر و منزه از وصف واصفان و نعت ناعتان است. از آن جا که جلال آمیخته ی با جمال است، تسبیح به صورت تکبیر بیان شده است. بر این اساس، آنها که هنگام عبادت به کعبه رو می آورند، در حقیقت به تسبیحات اربعه توجه می کنند، چنانکه طواف در اطراف کعبه نیز در حقیقت طواف پیرامون همین کلمات است. گرچه خدای سبحان فرمود: «و لله المشرق و المغرب فأینما تولوا فثم وجه الله؛ شرق و غرب عالم از آن خداست و به هر سمتی رو کنید در آن جا چهره غیبی خداوند متجلی است.» (بقره/ 115)
با این حال فرمود: هر جا هستید به طرف مسجدالحرام روی آورید: «و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره؛ پس روى خود را به سوى مسجدالحرام كن و هر جا بوديد روى خود را به سوى آن بگردانيد.» (بقره/ 144) و بین این دو بیان، فرق بسیار است. در بیان اول فرمود: به هر سمتی روی بیاورید، وجه الله است و در بیان دیگر فرمود: هر جای عالم هستید، به طرف مسجدالحرام روی بیاورید؛ معلوم می شود مسجدالحرام برای وجه الله، مرکزیت دارد؛ آن جا محور توحید، تکبیر، تحمید و تسبیح است و مرکز و محور این کلمات در سراسر عالم، قبله مسلمانان و مطاف زائران بیت الله است. این خلاصه جواب رسول اکرم (ص) به آن عالم یهودی بود.
رسول گرامی (ص) بعد از جواب مختصری که به آن عالم یهودی درباره تسبیحات اربعه داد، به تشریح این کلمات چهارگانه پرداخت و فرمود اما تسبیح (سبحان الله) به معنای اعلام انزجار از طرز فکر مشرکان است: «سبحان الله عما یشرکون؛ پاك است‏ خدا از آنچه [با او] شريك مى‏ گردانند.»(حشر/ 23) و «سبحان الله عما یصفون؛ خدا منزه است از آنچه در وصف مى‏ آورند.» (صافات/ 159) در حقیقت، "سبحان الله" تبری عمومی از همه کسانی است که نسبت به خدای سبحان دارای بینش شرک آلودند. اما تحمید (الحمد لله) یعنی حمد مخصوص خداوند است و چون خدا می دانست که بندگان، شکر او را به طور شایسته ادا نمی کنند، خودش بر خود، حمد روا داشت. یعنی او خود را چنین حمد کرده است، تا دیگران آگاه شوند.
اما تهلیل (لا إله إلا الله) برای نفی هر گونه آلهه باطل و اثبات الوهیت خداوند هستی است. "لا إله إلا الله" کلمه توحید است و هیچ عملی بدون آن مقبول نیست: "لا یقبل الله الأعمال إلا بها و هی کلمة التقوی". حتی خیرات کافر نیز مورد قبول نیست، زیرا اگر کسی اهل "لا إله إلا الله" نبود، ترازوی اعمالش سبک است و کسی که میزان اعمال او سبک و تهی باشد اهل دوزخ است: «و أما من خفت موازینه* فأمه هاویة* و ما أدریک ماهیة* نار حامیة؛ و اما هر كه سنجيده‏ هايش سبك بر آيد پس جايش هاويه باشد و تو چه دانى كه آن چيست آتشى است‏ سوزنده.» (قارعه/ 8- 11)
از این رو تهلیل، کلمه ی تقواست و کلمه ای است که ترازوی اعمال انسان را سنگین می کند: «یثقل الله بها الموازین یوم القیامة» و وقتی ترازو سنگین شد، صاحب عمل در "عیشة راضیة" به سرمی برد: «فأما من ثقلت موازینه* فهو فی عیشة راضیة؛ اما هر كه سنجيده ‏هايش سنگين برآيد پس وى در زندگى خوشى خواهد بود.» (قارعه/ 6- 7)
آنگاه در تفسیر تکبیر (الله اکبر) فرمود: «فهی کلمة أعلی الکلمات و أحبها إلی الله عز و جل؛ کلمه تکبیر از سایر کلمات، برجسته تر و نزد خداوند محبوبتر است.» "الله اکبر"، یعنی چیزی از خدای سبحان بزرگتر نیست. گرچه در تفسیر "الله أکبر" گفته شد: "إنه أکبر من أن یوصف"، لیکن آیات «سبحان الله عما یصفون» در سوره ی صافات آیه 159 و «سبحان الله عما یشرکون» در سوره ی حشر آیه 23، این مفهوم تنزیهی را تبیین می کند. "الله اکبر" یعنی خدا از هر چیزی بزرگتر است و در نتیجه، بزرگتر از آن است که وصف شود. غرض آن که عمومیت "شیء" شامل وصف کردن نیز می شود، یعنی خداوند از وصف شدن هم بزرگتر است. سپس رسول گرامی (ص) فرمود: «لا تفتتح الصلاة إلا بها لکرامتها علی الله وهو الإسم الأعز الأکرم؛ در عظمت این کلمه (الله أکبر) همین بس که نماز، یعنی ستون دین و مناجات نمازگزار با خدا، بدون آن شروع نمی شود.»


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 9 صفحه 160

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/110186