ایمان و انکار یهودیان

بعضى از مفسران پیشین نقل کرده اند که دوازده نفر از دانشمندان یهود خیبر و نقاط دیگر نقشه اى ماهرانه براى متزلزل ساختن بعضى از مؤمنان طرح نموده و با یکدیگر تبانى کردند که صبحگاهان خدمت پیامبر اکرم (ص) برسند و ظاهرا ایمان بیاورند و مسلمان شوند، ولى در آخر روز از این آئین برگردند و هنگامى که از آنها سؤال شود چرا چنین کرده اند بگویند: «ما صفات محمد (ص) را از نزدیک مشاهده کردیم و هنگامى که به کتب دینى خود مراجعه نموده و یا با دانشمندان دینى خود مشورت کردیم دیدیم صفات و روش او با آنچه در کتب ما است تطبیق نمى کند و لذا برگشتیم.» تا این موضوع سبب شود که عده اى بگویند اینها به کتب آسمانى از ما آگاهترند، لابد آنچه را مى گویند راست گفته اند و به این وسیله متزلزل مى گردند.
آنان از این طریق قصد داشتند تفهیم کنند که آیین اسلام را آیین استواری نیافتند از این جهت از ایمان خود بازگشتند، قرآن به این نقشه ی شیطانی که دامی در برابر افراد با ایمان بود، اشاره می کند و می فرماید: «و قالت طائفة من أهل الکتاب آمنوا بالذی أنزل على الذین آمنوا وجه النهار و اکفروا آخره لعلهم یرجعون؛ گروهى از اهل کتاب گفتند: (بروید و ظاهرا) به آنچه بر مؤمنان نازل شده در آغاز روز ایمان بیاورید و در پایان روز کافر شوید (و کفر خود را آشکار سازید) شاید آنها، مؤمنان، نیز متزلزل شده، باز گردند.» (آل عمران/ 72)
شاید منظور از آغاز و پایان روز این باشد که فاصله میان ایمان و کفر شما کوتاه باشد، این کوتاهى فاصله سبب خواهد شد که بگویند آنها اسلام را چیز مهمى خیال مى کردند، ولى از نزدیک چیز دیگرى یافتند و لذا به سرعت از آن بازگشتند. این توطئه در افراد ضعیف النفس اثر قابل ملاحظه اى خواهد داشت به خصوص اینکه عده مزبور از دانشمندان یهود بودند، و همه مى دانستند که آنها نسبت به کتب آسمانى و نشانه هاى آخرین پیامبر، آشنایى کامل دارند، و این امر لا اقل پایه هاى ایمان تازه مسلمانان را متزلزل مى سازد، جمله «لعلهم یرجعون» نشان مى دهد که آنها امیدوار به تاثیر این نقشه بودند. ولى براى اینکه پیروان خود را از دست ندهند تاکید کردند که ایمان شما باید تنها جنبه صورى داشته باشد «و لا تؤمنوا إلا لمن تبع دینکم؛ شما جز به کسى که از آئینتان پیروى مى کند (واقعا) ایمان نیاورید.» (آل عمران/ 73)
از بعضى از تفاسیر بر مى آید که "یهود خیبر" به "یهود مدینه" این توصیه را کردند مبادا آنها که نزدیک تر به پیامبرند، تحت تاثیر او قرار گرفته ایمان بیاورند، زیرا گروهى از آنها عقیده داشتند نبوت تنها در نژاد یهود خواهد بود، و اگر پیامبرى ظهور کند باید از یهود باشد. بعضى از مفسران، جمله "لا تؤمنوا" را از ماده "ایمان" به معنى اطمینان و اعتماد گرفته اند (این ماده به این معنى نیز آمده است) بنابراین منظور از جمله بالا این است که این توطئه باید کاملا محرمانه باشد و آن را جز به افراد یهود به دیگران (حتى مشرکان) بازگو نکنید، مبادا این سر فاش گردد و نقشه نقش بر آب شود، ولى خداوند عالم و آگاه پرده از رازشان برداشت و آنها را رسوا ساخت، تا درس عبرتى براى مؤمنان باشد و وسیله هدایتى براى کافران. سپس در یک جمله معترضه که از کلام خداوند است، مى فرماید: به آنها بگو: هدایت تنها هدایت الهى است، و این توطئه هاى شما در برابر آن بى اثر است «قل إن الهدى هدى الله؛ بگو هدايت هدايت‏ خداست.» (آل عمران/ 73)
در این جمله به اصطلاح معترضه که در لا به لاى سخنان یهود قرار گرفته، خداوند پاسخ پرمعنى و کوتاهى به آنها مى دهد که اولا هدایت از ناحیه خدا است و در انحصار نژاد و قوم خاصى نیست و هیچ لزومى ندارد که پیامبر (ص) تنها از یهود باشد، و ثانیا آنها که مشمول هدایت الهى شده اند با این توطئه ها متزلزل نخواهند شد. بار دیگر به ادامه سخنان یهود باز مى گردد، و مى فرماید، آنها گفتند: "هرگز باور نکنید به کسى همانند شما (کتاب آسمانى) داده شود، (بلکه نبوت مخصوص شما است) و همچنین تصور نکنید آنها مى توانند در پیشگاه پروردگارتان با شما بحث و گفتگو کنند" «أن یؤتى أحد مثل ما أوتیتم أو یحاجوکم عند ربکم؛ مبادا به كسى نظير آنچه به شما داده شده داده شود يا در پيشگاه پروردگارتان با شما محاجه كنند بگو [اين] تفضل به دست‏ خداست آن را به هر كس كه بخواهد مى ‏دهد.» (آل عمران/ 73) به این ترتیب روشن مى شود که آنها گرفتار خود برتربینى عجیبى بودند خود را بهترین نژادهاى جهان مى پنداشتند و نبوت و همچنین عقل و درایت و منطق و استدلال را از آن خود فکر مى کردند و با این منطق واهى مى خواستند در هر دو جنبه براى خود مزیتى بر دیگران قائل شوند.
در پایان آیه خداوند جواب محکمى به آنها مى دهد و با بى اعتنایى به آنها روى سخن را به پیامبر کرده، مى فرماید: "بگو: فضل و موهبت به دست خدا است و به هر کس بخواهد و شایسته ببیند مى دهد و خداوند واسع (داراى مواهب گسترده) و آگاه (از موارد شایسته) مى باشد" «قل إن الفضل بید الله یؤتیه من یشاء و الله واسع علیم؛ بگو [اين] تفضل به دست‏ خداست آن را به هر كس كه بخواهد مى‏ دهد و خداوند گشايشگر داناست.» (آل عمران/ 73) یعنى، بگو: مواهب الهى اعم از مقام والاى نبوت و همچنین موهبت عقل و منطق و افتخارات دیگر همه از ناحیه او است، و به شایستگان مى بخشد. هیچ کس عهد و پیمانى از او نگرفته و هیچ کس قرابت و خویشاوندى با او ندارد و هرگز مواهب خویش را در انحصار گروهى قرار نداده است. آیات فوق، پرده از روى یکى دیگر از نقشه هاى ویرانگر یهود بر مى دارد و نشان مى دهد که آنها براى متزلزل ساختن ایمان مسلمانان از هر وسیله اى استفاده مى کردند، تهاجم نظامى، سیاسى و اقتصادى و فرهنگى و آیات فوق، اشاره به بخشى از تهاجم فرهنگى آنها دارد.


منابع :

  1. جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 6 صفحه 297

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏2 صفحه 613

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/110218