مجلای وحی

در سوره ی «واقعه» درباره ی حقیقت قرآن می فرماید: «لایمسه إلا المطهرون؛ که جز پاکان بر آن دست نیازند.» (واقعه/ 79) ما بدون استناد به آیه ی تطهیر می توانیم بگوییم رسول خدا مطهر است زیرا قرآن را جز مطهر کسی دست نمی زند و همین قرآن بر قلب پیامبر نازل شده پس قلبش نیز مطهر است یعنی آن حضرت نه تنها از طهارت ظاهری، که چندان مهم نیست، برخوردار است بلکه مهمتر، واجد طهارت درونی نیز، هست.
خداوند می فرماید: قرآن بر قلب تو نازل شد «نزل به الروح الأمین* علی قلبک؛ روح الامين آن را بر دلت نازل كرد.» (شعراء/ 193- 194) و سراسر آن حق است، از نقطه ی آغازین آن از حق شروع شد، از مسیر حق عبور کرد و به دست حق رسید و با دست حق در قلب تو جای گرفت، خداوند که مبدأ فاعلی قرآن است با حق سخن گفت، جبرئیل امین و سایر فرشتگان نیز به حق، قرآن را آوردند، نه در اصل آن باطل راه دارد و نه در مسیر با باطل برخورد کرده است. «بالحق أنزلناه و بالحق نزل؛ آن [قرآن] را به حق فرود آورديم و به حق فرود آمد.» (اسراء/ 105) حرف «باء» در ”بالحق …“ به این معناست که قرآن در مصاحبت حق نازل شد یا آنکه در همه ی مراحل، لباس حق در بر کرده، هیچ باطلی به حرم امن او راه پیدا نکرده است و همان حق در قلب پیامبر جای گرفت و اگر حق آمد، مجالی برای باطل نیست چون باطل، چیزی در مقابل حق نیست، بلکه هر جا حق نباشد باطل است، حق و باطل عدم و ملکه اند نه ضد، تقابل حق و باطل مانند تقابل سواد و بیاض، حرارت و برودت نیست بلکه حق و باطل مانند کوری و بینایی، سلامت و مرض است جایی که سلامت باشد مجالی برای مرض نیست، آنجا که بصر هست کوری نیست.
خداوند می فرماید: قرآن حق که باطل در آن راه ندارد، در قلب تو فرود آمد، پس در قلبت جای باطل نیست، هر جا حق نبود باطل پیدا می شود یعنی از نبود آن باطل را انتزاع می کنیم مثل اینکه از نبود بینایی، نابینایی انتزاع می شود نابینایی زوال بینایی است و باطل زوال حق. پس در قلب مطهر و حقیق آن حضرت جایی برای باطل نیست و چون تمام سنت ها و سیره های انسانی از قلب وی سرچشمه می گیرد همه ی سنتها و سیرتهای پیغمبر اکرم از حق خواهد بود زیرا همه ناشی از قلب وی و قلب او مجلای کامل حق است. خداوند می فرماید: جبرئیل این کتاب را بر قلب تو فرود آورد، البته با گوش جان صوت او را شنیدی و با چشم دل شخص او را دیدی، و فرودگاه معارف و معانی وحی، قلب تو بود، اگر «روح الأمین» آمد بر قلب تو آمد، روح امینی که او را خداوند بر قلب پیغمبر نازل کرده چنانکه همان فرشته ی معروف باشد از وسعت وجودی خاصی برخوردار است، با این حال قلب مشروح رسول اکرم (ص) ظرفیت نزول چنین فرشته وسیع الخلقة را داشته است.
حضرت امیرالمؤمنین (ع) بعضی از فرشتگان را چنین معرفی می کند: «الثابتة فی الأرضین السفلی أقدامهم والمارقة من السماء العلیا أعناقهم؛ پاهای آنان در اعماق زمین استوار و گردنهایشان از آسمانها فراتر است.» یعنی فرشتگان حقیقتی مجردند، لذا به نظام جهان محیط هستند و سراسر عالم را زیر پوشش خود قرار می دهند، همان حقیقت مجرد، در جان طاهر پیامبر گرامی (ص) تجلی کرده و چون حقیقت قرآن در قلب رسول خدا (ص) ظهور کرده چیزی جز حق از او نشأت نمی گیرد زیرا انسان نه دارای دو قلب است، که یکی جای حق و دیگری جای باطل باشد، و نه حق و باطل در یک قلب می گنجد چون باطل امری وجودی نیست که کنار حق باشد و با آن بجنگد. پس رسول خدا جز حق چیزی نگفته و انجام نمی دهد و این حقیقت را می توان از بررسی آیات مربوطه به سنت آن حضرت (ص) استنباط کرد.
قرآن که هدایتگر جهانیان است، قلب مطهر آن حضرت نیز چنین است و قرآن که «رحمة للعالمین» است قلب مطهر پیغمبر نیز «رحمة للعالمین» است و چون قرآن بشارت جهان اسلام است قلب پاک رسول خدا نیز بشارت جهان اسلام است، هر وصفی را که خدا برای قرآن اثبات فرموده، چون قرآن در قلب پیامبر تنزل کرده، همه ی آن اوصاف برای قلب مطهر رسول ثابت بوده و در سراسر حیات رسول خدا متجلی است لذا به او فرمود: «فاستمسک بالذی اوحی إلیک إنک علی صراط مستقیم؛ پیامبرا! آنچه داری محکم بگیر تو همان صراط مستقیمی هستی، که در کمال استقامت، به مقصد راه داری.» (زخرف/ 43)


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 8 صفحه 234

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/110295