مطابقت رهاورد پیامبر اکرم با فطرت

ولایت، جامع بین نبوت و امامت است که گاهی به صورت نبوت و زمانی به صورت امامت تجلی می کند و با ولادت نبی اکرم (ص) و یا هر یک از ائمه (ع)، ظهور تازه ای از ولایت الهی، نصیب جهانیان می شود. نعمت ولایت از عالیترین مرحله تکوینی آن تا نازلترین مرتبه تشریعیش که اداره ی امور جامعه ی انسانی است، سودمند می باشد، از این رو از آن به منت تعبیر شده است. ظهور ولایت در کسوت نبوت، نعمت سنگینی است و تنها مؤمنان توان پذیرش نعمت عظیم نبوت را داشته، توفیق پیروی از پیامبر نصیب آنان می گردد.
خدای سبحان قرآن را هم به عنوان کلام وزین و سنگین الهی معرفی کرد: «إنا سنلقی علیک قولا ثقیلا؛ ما بر تو سخن پرمحتوا و وزینی را القا می کنیم.» (مزمل/ 5) اما چون احکام و حکم قرآن با فطرت انسانی سازگار است، شناخت و تحمل آن آسان است. یعنی همان طور که قرآن جامع همه کمالات وجودی است، جامع این دو صفت خاص هم هست: یکی آن که وزین و سنگین است، دیگر آن که فهم و پذیرش و پیروی از آن آسان است: «ولقد یسرنا القران للذکر فهل من مدکر؛ و قطعا قرآن را براى پند آموزى آسان کردیم، پس آیا پند گیرنده اى هست؟» (قمر/ 17)
هرگز معارف و دستورهای قرآن تحمیل بر فطرت آدمی نیست تا فهم و پذیرش آن دشوار باشد، بلکه مطابق با خواسته های فطری است. بنابراین کسی از پذیرش وحی الهی، معذور نخواهد بود، زیرا توان تحمل آن در نهاد و نهان هر انسانی تعبیه شده است. البته جمع بین وزین و آسان بودن، معجزه است، زیرا لازمه ی عادی ثقل و وزن، دشواری است همان طور که لازمه ی عادی آسان بودن، خفت و سستی است لیکن قرآن ثقیل است اما صعب و دشوار نیست و آسان است ولی سست و خفیف نمی باشد.
رسول گرامی اسلام (ص) همانند قرآن کریم، جامع این دو صفت برجسته است؛ هم رسالت و نبوتش سنگین است، چون امری است پربار و پرمحتوا، و هم پذیرش رسالت و نبوت آن حضرت آسان است، زیرا مطابق با فطرت انسانی است و تحمیل بر آن نخواهد بود. هدف رسالت پیامبر گرامی (ص) این است که انسانها را از بندگی آز و شهوت و غضب و جهل درون و نیز بردگی طاغیان بیرون آزاد کند. چنین رهاوردی مطابق با فطرت آدمی است نه تحمیل بر آن. از این رو گرچه خدای سبحان نماز را (مثلا) سنگین شمرد، لیکن فرمود: بر اهل خشوع که مؤمنان راستین هستند، آسان است: «و إنها لکبیرة إلا علی الخاشعین؛ به راستى اين [كار] گران است مگر بر فروتنان.» (بقره/ 45)


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 9 صفحه 185

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/110439