شرک بودن شفاعت پیغمبر اکرم

بعضى از مفسرین خواسته اند قائلین به جواز شفاعت پیغمبر و معصومین از ذریه آن جناب و یا اولیاى کرام از امتش را نیز مشرک بدانند، و گفته اند: علاوه بر بت پرستان معتقدین به شفاعت نیز مشرکند و هر کس این حضرات را درباره حاجتى از حوائج دنیا و آخرت خود شفیع درگاه خدا قرار دهد نیز مشرک است. و گویا از این معنا غفلت ورزیده اند که پروردگار متعال، خودش شفاعت را در صورتى که به اذن او باشد در کلام مجیدش بدون تقیید به دنیا و آخرت اثبات کرده و فرموده است: «من ذا الذی یشفع عنده إلا بإذنه؛ کیست آن کسى که بدون اذن او در درگاه او شفاعت کند.» (بقره/ 255) علاوه بر اینکه فرموده: «و لا یملک الذین یدعون من دونه الشفاعة إلا من شهد بالحق و هم یعلمون؛ چیزهایى که مشرکین آنها را به جاى خدا معبود خود گرفته اند مالک شفاعت نیستند، مگر علمایى که به حق شهادت داده باشند.» (زخرف/ 86) و به طورى که مى بینید شفاعت را حق علمایى دانسته که به حق شهادت مى دهند، و قدر متیقن از اینگونه علما، انبیا (ع) هستند که از جمله آنان نبى محترم ما است.
پس اگر در شفاعت اولیاى کرام از امت هم بتوان تشکیک نمود، شفاعت این برگزیدگان خلق به هیچ وجه قابل تشکیک نیست، مخصوصا رسول الله (ص) که خود خدا هم شاهد به حق بودن وى را تصدیق کرده و فرموده: «و جئنا بک على هؤلاء شهیدا؛ و تو را به منظور شهادت بر اینان بیاوریم.» (نساء/ 40) و هم درباره علمش فرموده: «و نزلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شی ء؛ و ما کتاب را که هر مشکل دینى را بیان مى کند بر تو نازل کردیم.» (نحل/ 89)  و نیز فرموده: «نزل به الروح الأمین على قلبک؛ روح الامین آن را بر قلب تو نازل کرد.» (شعراء/ 194) و معلوم است وقتى قرآن که بیان کننده هر چیزى است بر قلب کسى نازل شود صاحب آن قلب عالم به قرآن خواهد بود، و معقول نیست چنین کسى عالم به آن نباشد، هم چنان که معقول نیست خداى تعالى کسى را براى شهادت مبعوث کرده باشد و او خود شهادت به حق ندهد.
در آیه «لتکونوا شهداء على الناس؛ تا آنکه شما گواهانى بر مردم بوده باشید.» (بقره/ 143) و آیه: «و یتخذ منکم شهداء؛ و از شما گواهانى بگیرد.» (آل عمران/ 140) و آیه «و تلک الأمثال نضربها للناس و ما یعقلها إلا العالمون؛ و این مثلها را براى مردم مى زنیم ولیکن جز علما آن را تعقل نمى کنند.» (عنکبوت/ 43) علاوه بر انبیا و خاتم النبیین، شهدا و علماى دیگرى را در امت اسلام اثبات مى کند، و معلوم است که خداى تعالى جز حق اثبات نمى فرماید، پس در امت اسلام هم شهداى به حقى هست.
در خصوص اهل بیت پیغمبر (ص) مى فرماید: «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛ جز این نیست که خدا می خواهد از شما اهل بیت، پلیدى را بر طرف ساخته و به نحو مخصوصى تطهیرتان کند.» (احزاب/ 33) این آیه بیان مى کند که اهل بیت پیغمبر (ع) به تطهیر خود پروردگار طهارت یافته اند، آیه «إنه لقرآن کریم فی کتاب مکنون لا یمسه إلا المطهرون؛ به درستى که آن قرآنى است کریم که در لوح محفوظ نوشته شده و جز پاکان آن را مس نمى کنند.» (واقعه/ 79) هم بیان مى کند که قرآن را جز مطهرون (پاکان) نمى فهمند، در نتیجه اثبات مى شود که اهل بیت پیغمبر (ع) پاکان و علماى به قرآنى هستند که تبیان هر چیز است، همانها در مساله شهادت به حقى که در آن لغو و تاثیم راه نداشته باشد قدر متیقن از افراد امتند. پس نباید گفت: توسل به این بزرگواران و آنان را در درگاه خدا شفیع قرار دادن شرک است.

 


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏7 صفحه 62

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/110456