اطاعت در قلمرو مسائل سیاسی

یکی از مسائل حساس به هنگام جنگ، اخبار جبهه ها و گزارشهای مربوط به پیروزی و شکست است تصمیم گیری در پخش و عدم پخش این گونه گزارشها، نیاز به تفکر و اندیشه و رعایت مصالح عمومی دارد از این جهت قرآن شخص پیامبر را معرفی می کند آنجا که می فرماید: «آنها کسانى هستند که هنگامى که اخبارى مربوط به پیروزى و یا شکست مسلمانان به آنان برسد، بدون تحقیق، آن را همه جا پخش مى کنند» و بسیار مى شود که این اخبار، بى اساس بوده و از طرف دشمنان به منظورهاى خاصى جعل شده و اشاعه آن به زیان مسلمانان تمام مى گردد. «و إذا جاءهم أمر من الأمن أو الخوف أذاعوا به؛ و چون خبرى [حاكى] از ايمنى يا وحشت به آنان برسد انتشارش دهند.» (نساء/ 83) در حالى که وظیفه دارند اینگونه اخبار را قبل از هر کس با رهبران و پیشوایانشان در میان بگذارند و از اطلاعات وسیع و فکر عمیق آنها استفاده کنند و بدون جهت نه مسلمانان را گرفتار عواقب غرور ناشى از پیروزیهایى خیالى کنند، و نه روحیه آنها را به خاطر شایعات دروغین مربوط به شکست تضعیف نمایند. «و لو ردوه إلى الرسول و إلى أولی الأمر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم؛ و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند قطعا از ميان آنان كسانیند كه [مى‏ توانند درست و نادرست] آن را دريابند.» (نساء/ 83)
در اینجا برگرداندن به خداى تعالى را ذکر نکرد، با اینکه در آیات قبل آن را ذکر کرده و فرموده بود: «فإن تنازعتم فی شی ء فردوه إلى الله و الرسول؛ پس هر گاه در امرى [دينى] اختلاف نظر يافتيد اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد آن را به [كتاب] خدا و [سنت] پيامبر [او] عرضه بداريد.» (نساء/ 59) و این بدان جهت بوده که "رد" مذکور در آنجا رد حکم شرعى مورد اختلاف است، که غیر از خدا و رسول، کسى در آن دست ندارد. و اما "رد" مذکور در اینجا "رد" آن خبرى است که به وسیله شایعه سازان در بین مسلمانان منتشر مى شد (که حال یا مربوط با منیت بود و یا مربوط به ترس) و معنا ندارد که "رد" در این جا نیز همان "رد" در آن جا باشد (یعنى منظور "رد" به خداى تعالى و کتاب او باشد)، چون مساله شایعه مربوط به رسول و به اولى الامر است که اگر مردم این مساله را به آنان برگردانند، آن حضرات مى توانند استنباط نموده و به مردمى که مساله را به ایشان "رد" کرده اند، بفرمایند: که این شایعه، صحیح یا باطل است و راست یا دروغ است.
پس مراد از علم در این جا تمیز و تشخیص است یعنى تشخیص حق از باطل و راست از دروغ، نظیر علم در جمله: «لیعلم الله من یخافه بالغیب؛ تا معلوم دارد چه كسى در نهان از او مى‏ ترسد.» (مائده/ 94) و در جمله: «و لیعلمن الله الذین آمنوا و لیعلمن المنافقین؛ تا خداى تعالى مشخص کند، چه کسانى ایمان دارند و چه کسانى منافق هستند.» (عنکبوت/ 11) کلمه: "استنباط" به معناى استخراج نظریه و رأى از حال ابهام به مرحله تمیز و شناسایى است و اصل این کلمه از "نبط" گرفته شده، چون کلمه "نبط" با فتح نون و با به معناى اولین دلو آبى است که از چاه بیرون مى آید و بنابراین ممکن است کلمه: "استنباط" وصف باشد براى رسول و أولى الامر: به این معنا که آن حضرات پیرامون شایعه تحقیق مى کنند و آنچه حق و صدق است، از چاه ابهام بیرون مى کشند و نیز ممکن است وصف باشد براى همین هایى که خبر را به آن حضرات "رد" مى کنند، چون خود آنان نیز با این عمل خود حق و صدق را استنباط کرده و به آن پى برده اند.
پس برگشت معناى آیه بنابر احتمال اول به این است که: "اگر مردم، آن شایعه را به رسول و أولى الامر که از جنس خود آنان هستند برگردانند، آن رسول و آن ولى امرى که مردم استنباط را از او خواسته اند، حقیقت مطلب را مى فهمد یعنى صواب و موافق صلاح بودن آن را تشخیص مى دهد" و اگر مراد، احتمال دوم باشد، معنایش این مى شود که: "اگر مردم آن شایعه را به رسول و به أولى الامر رد کنند، خود این مردم که حقیقت مطلب را استفسار کرده، و در به دست آوردن ریشه آن شایعه مبالغه دارند، حقیقت را خواهند فهمید".
سپس در پایان آیه اشاره به این حقیقت مى کند که "اگر فضل و رحمت الهى شامل حال شما نمى شد و به وسیله راهنماییهاى پروردگار از چنگال اینگونه شایعات و عواقب وخیم آن نجات نمى یافتید، بسیارى از شما در راههاى شیطانى گام مى نهادید و تنها عده کمى بودند که مى توانستند خود را از پیروى شیطان بر کنار دارند". «و لو لا فضل الله علیکم و رحمته لاتبعتم الشیطان؛ و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود مسلما جز [شمار] اندكى از شيطان پيروى مى‏ كرديد.» (نساء/ 83) یعنى تنها پیامبر (ص) و صاحبنظران و دانشمندان موشکاف و باریک بینند که مى توانند خود را از وساوس شایعات و شایعه سازان برکنار دارند، و اما اکثریت اجتماع اگر از رهبرى صحیحى محروم بمانند گرفتار عواقب دردناک شایعه سازى ها و نشر شایعات خواهند شد.
پخش بی موقع خبر پیروزی چه بسا مایه ی غرور می گردد، همچنانکه اشاعه ی خبر شکست موجب تضعیف روحیه ها می گردد و لذا وظیفه ی مسلمانان جز این نیست که اخبار رسیده را دراختیار پیامبر گرامی (ص) و صاحبان فرمان از خود (که به فرمان پیامبر دارای مقاماتی شده اند) بگذارند تا آنان پس از ریشه یابی و تحقیق، دیگر مسلمانان را از حقیقت امر آگاه سازند، البته این آیه مربوط به رهبری سیاسی پیامبر گرامی (ص) است و اگر از«اولی الأمر» نام می برد منافاتی با رهبری سیاسی رسول خدا ندارد زیرا «اولوا الآمر» به فرمان او «صاحبان فرمان» و «پیشوایان مردم» می گردند بالأخص که ازنظر روایات، مقصود از آن «پیشوایان معصوم» است که پس از پیامبر گرامی (ص) مرجع سیاسی می باشند.


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏5 صفحه 30

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏4 صفحه 30

  3. جعفر سبحانی- منشور جاوید- جلد 7 صفحه 382

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/110520