اصول و ارکان مذهب توتمیسم

معروفترین مذهبى که همه جامعه شناسان، مستقیم و غیر مستقیم، به آن معتقد می باشند، مذهب توتمیسم است. در ادیان ابتدایى توتم (Totem) قبیله عبارت است از نشانى که از قبیله حمایت مى کند. آن نشان ممکن است یک گونه حیوان، نبات یا جماد باشد. حیوانات گوناگونى میان اقوام مختلف احترام دارند و احیانا تصویر آنها را روى پرچم کشورها مى بینیم. توتمیسم معتقد است که قبیله هاى بدوى و قبایلى که امروز نیز در آفریقا، آمریکاى شمالى و استرالیا در بدویت زندگى مى کنند، هریک شیئى یا حیوانى (و بیشتر حیوان) را مى پرستند. حیوان یا پرنده خاصى مورد پرستش قبیله قرار مى گیرد. هر قبیله توتمى دارد و افراد قبیله در مراسم عبادى، در لباس پوشیدن و در آرایش و حرکاتشان مى کوشند تا اداى توتمشان را در بیاورند، بشکل او آرایش کنند، لباس بپوشند و... قبیله، خوردن گوشت توتم را براى خودش حرام مى داند ولى براى قبیله دیگر، نه. تقدسى که توتم پرست براى توتمش قائل است و همچنین خویشاوندیی که بین خود و توتم احساس ‍ مى کند، خویشاوندى است که فرد و افراد، خودشان را زائیده توتم مى دانند. پس توتم پرچم جاوید جامعه است که افراد مى آیند و مى روند، اما جمع و روح جمعى مى ماند و تقدسش به دلیل همین جاوید بودن است. مساله دیگر این است که توتم، براى افراد قبیله، منشأ زیبائى نیز هست. افراد قبیله همیشه حرکات او را در رفتار عبادى و دسته جمعیشان، و به شکل او را در آرایش خود، تقلید مى کنند. با مراجعه به تاریخ ملت ها و مشاهده پرستش شیر در آفریقا، ببر در هندوستان، عقاب و خرس و سگ آبى در آمریکاى شمالى، گاو نر در یونان و مصر، گاو ماده در هندوستان و آفریقا و اسکاندیناوى، گاومیش ‍ در جنوب هندوستان و کانگورو در استرالیا، در مى یابیم که حیوانات مذکور توتم آن اقوام بوده اند. هنوز هم مقدس شمردن کبوتر و مار نزد بسیارى از ملت ها ادامه دارد.
واژه توتم از زبان سرخ پوستان آمریکا آمده است. کلمه توتم در میان برخى از بومیان امریکاى شمالى چون انگونکین متداول بوده. و ج. لانگ نخستین کسى است که در شرح سیاحت ها و مطالعات علمى خود که در میان بومیان آمریکاى شمالى انجام مى داد، کلمه توتم را بکار برد. در قرن 19 جمعى از محققین مانند بالدوین اسپنسر و گلین و استرهلو به کاوش و تحقیق در معتقدات اقوام ابتدائى استرالیائى... عقایدى شبیه به عقاید توتمى بومیان آمریکا، با مناسک و اعمال در آنجا یافته، بلکه دیدند در استرالیا آئین توتمى به صورت ابتدائیش محفوظ تر مانده، و بالاخره این نوع آئین را چه در استرالیا و چه در آمریکا و چه در آفریقا و نقاط دیگر، آئین توتمى یا توتمیسم اصطلاح کردند. مبانى عمده ارکان این آئین ساده، در سه اصل خلاصه مى شود:
1 - توتم 2 - مانا 3- تابو

1- توتم
لفظ توتم به نوعى از موحودات و اشیاء، خاصه حیوانات مخصوصى که اعضاء کلان آن را مقدس شمرده و یا طبق نظر برخى از محققین آن را جد خویش نیز تصور مى نمایند، گفته مى شود. این موجودات از نوع جانوران مانند: گاومیش، عقاب، طوطى، کانگورا، شاهین، کرم درخت، و برخى موارد از نوع نباتات مانند: بوته هاى چاى و گاه بندرت از موجودات بیجان طبیعت چون: باران و دریا یا کواکب مى باشند. هر قوم و کلانى که مثلا عقاب توتم آنها است، تمام اصناف عقاب را مقدس و محترم شمرده و آن را تقدیس مى کنند! پیوستگان به یک توتم، همه با هم منسوب بشمار آمده و در حقیقت توتم نشانه قومى و علامت قبیلگى و همبستگى نیز بشمار مى رود. افراد این جامعه یا کلان از سایر کلانها تنها به واسطه توتم مورد تقدیس، مشخص و شناخته مى شوند. در آئین توتمى هریک از قواى طبیعت به توتمى خاص منسوب است! در یکى از قبائل استرالیا آفتاب خویشاوند مرغى به نام کاکائوس سفید است.

2 - مانا
کلمه مانا اساسا لغت بومى ملانزى (شمال شرق استرالیا) است، و مقصود از آن یک قوه و نیروى بى تعین است که در همه جا پراکنده و منتشر، و بین همه موجودات بى جان و جاندار، مقدس و غیر مقدس، مشترک است. بومیان آمریکاى شمالى نیز به مفهوم مانا اعتقاد دارند. اغلب طوایف و قبائل استرالیائى هاوائى، پولینزى، نوول هبرید، میکرونزى، رایاک، ایگوروت و تائیتى از این قدرت جهانى و مبدأ واحد معمولا به شورپنگا تعبیر مى کنند.

3 - تابو
تابو نیز اساسا کلمه اى پولینزى است و از سال 1886 در مباحث تاریخ عقاید و ادیان به صورت یک اصطلاح در آمده است. مراد از این کلمه اصول و مقرراتى است که به موجب آن بعضى از اعمال و یا اشیاء حرام و ممنوع شمرده مى شود و خون آن اعمال محرمه را نیز تابو مى گویند. گاه تابو در مجموع براى مناسک و شرعیات آئین توتمى بکار می رود. این مناسک بر دو قسم اند: 1 - سلبى یا محرمات 2- ایجابى یا فرائض.

مهمترین مناسک سلبى یا محرمات آئین توتمی
مهمترین مناسک سلبى یا محرمات، کشتن و خوردن و بى احترامى و لمس ‍ کردن و حتى نگاه کردن حیوانات یا گیاهان یا اشیأ دیگرى است که توتم کلانى محسوب مى شوند. کسانى که گاومیش توتم آنهاست، از خوردن گاومیش ممنوع اند. مگر در ضمن مناسک خاصى که باید همه اعضأ کلان به عنوان اتصال با توتم خود با تشریفاتى از گوشت آن بخورند. دیگر از امور ممنوعه کار کردن و حتى غذا خوردن در برخى ایام است که اعیاد دینى آئین توتمى محسوب است. ازدواج با اعضأ یک توتم حرام است؛ یعنى هر فردى موظف است با کلان دیگرى که داراى توتم جداگانه هستند، ازدواج کند. دیگر از مراسم سلبى آئین توتمى آنکه: در استرالیا چون بخواهند نوبالغى را عضو کلان سازند و به آئین توتمى خود وارد کنند، نخست او را وامى دارند تا مدتى عزلت گزیند و از دیدار زنان و کسانى که هنوز به جمع اهل دین در نیامده اند، خوددارى کند و بهتر آنکه در جنگل ها بسر برد. در این حال، اکثر خوراکی ها بر وى حرام است، و آنهائى نیز که حلال است، خود نباید به آن دست برد؛ بلکه مربى مخصوص به مقدارى ضرورى در دهانش مى نهد تا سد رمقش شود. گاه سخت ترین امسکاکها بر نو بالغ تحمیل مى شود. و بالاخره پس از طى این دوره عزلت و ریاضت. به عقیده آنها یک نوع صفا و روحانیتى در نو بالغ پدید مى آید که حق شرکت در مجامع دینى را پیدا کرده و عضو کلان توتم معینى مى شود. دیگر از محرمات آن است که گروههائى که آدم خوارى میان آنها رواج دارد، از خوردن کسى که عضو کلان توتم است اجتناب مى کنند؛ و به عبارت دیگر، خوردن عضو کلان یک توتم، بر اعضأ دیگر حرام است.

فرائض و واجبات آئین توتمى
از جمله منعقد ساختن جشن بزرگى در اوائل فصل بهار و مقارن شروع باران مى باشد که اینتى شیوما نام دارد. در این جشن تمام افراد کلان باید برهنه و عریان شده، در نقطه اى که پر از سنگ و کلوخ است، گرد آیند و به اعمال مختلف از جمله به جستن ها، پایکوبى ها، آوازها و افشاندن غبار گل ها که در نظر آنها موجب افزایش برکت و نسل است. مشغول شده و پس از انجام این مقدمات، همگى براى خوردن حیوان مقدسى که در غیر این موقع، لمس آن نیز حرام است، جمع شده و از آن تناول کنند تا با آن، اتحاد و اتصال حاصل کنند. در آئین توتمى، اعضأ کلان، همه یکسان نیستند، بلکه مردان از زنان برتر و ارجمندترند و پیران بر جوانان فضیلت دارند. آداب و عقاید کوچک دیگرى نیز در قبائل گوناگون آئین پیروان توتمى وجود دارد. مثلا قبیله پورو معتقدند: اگر کودکى مریض شود؛ باید پدرش داروى لازم را بخورد و با این کار، فرزندش معالجه مى شود، و یا براى موى سر و ناخن و گیسوان و خون، یک نوع قداست مذهبى قائلند.

تحلیل فلسفى انسانى توتمیسم
از ویژگیهاى مذهب توتم پرستى و مذاهب بدوى مثل فتیشیسم و آنى میسم یا پرستش ارواح بى شمارى که سراسر جهان را پر کرده و در همه اشیأ و پدیده هاى طبیعت جا دارند، یکى این است که بر حسب رابطه انسان با توتم (در توتمیسم) و رابطه انسان با فتیش (در فتیشیسم) و رابطه اشیأ با آدمها و با روج (در آنى میسم) دنیا و همه اشیأ را تقسیم مى کردند به ساکره یعنى چیزى که مقدس و متبرک است و پروفان یعنى چیزى که مقدس و متبرک نیست. بنابراین اصل اعتقاد به نیروى مقدس و شوم و آثار بد و خوبى که در ذات و زندگى انسان دارد، انسان را به یک سلسله اصول و اعمال و احکام خاصى وامى داشت؛ بدین معنا که ترس و گریز یا امید و حرمت را در آنان بر مى انگیخت و کوشش ها و مقدماتى را که براى آمادگى و پذیرش خود و جلب یا تسخیر آن قوا و اثرات غیبى ضرورت داشت، موجب مى شد. و از اینجاست که مسأله عبادت و مراسم و اعمال دینى، نظام خاص و تعلیمات روحى و فکرى و اخلاقى و اجتماعى و مذهبى و بالاخره ریاضت، لازمه اش تحریم یک سلسله اعمال یا استعمال برخى چیزها و پرهیز از بعضى محرمات است که نامشان تابو است.تمام اشیأ عالم داراى روح خاصى است که نامش مانا است.
اسپنسر مى گوید: از یک بدوى پرسیدم این فتیشها را چرا این قدر نگاه داشته اى و با حرمت بر روى آنها دست مى کشى و به چشمت مى مالى و از آنها تبرک مى جوئى، مگر این چیست؟ چرا به این جادوگر یا به این فرد مقدس جامعه تان دست مى کشى و لباس یا زانوى او را مى بوسى و به او احترام مى گذارى و..؟ مى گوید: توى اینها مانا است. مى بینم که وقتى ملت ها کوچک مى شوند، شخصیت هاى بزرگ هم ارزشهاى خود را در ذهن آنها از دست مى دهند و ارزشهاى متعالى آنها مجهول مى ماند و چون ملت این ارزشها را نمى شناسد، ارزشهائى را که مى شناسد، مى تراشد و به آنها نسبت مى دهد. در جامعه هاى فتیشیسم، آنى میسم و توتمیسم، نیرویى هست به نام شورینگا که فقط عده خاصى در جامعه آن را دارند و اینها روحانیون اندکه به کمک این نیرو مى توانند در ارواح و قواى مرموز نفوذ کنند و اعمال و مراسم و اوراد مذهبى را انجام دهند و مردم را را مذهب مرتبط کنند و در آخر، مراسم عبادى و ریاضتهاى مختلف و مراسم دسته جمعى دینى و نذرها و وقفها را انجام دهند. پس اینها واسطه هاى مقدس میان عوام مردم و قواى غیبى و مظاهر دینى هستند و علت این امتیاز طبقاتى و نقش اختصاصى و انحصارى شان خصوصیت ذاتى شان است که صاحب قوه شورینگا هستند و حامل روح مقدس. به نظر مى رسد چنین باورى بدوى در تاریخ حیات انسان باعث شده تا در کنار دو ضلع زور و زر، ضلع تزویر هم شکل بگیرد و عامل استبداد سیاسى، دینى و مایه جهل و جور در تاریخ بگردد.


منابع :

  1. عبدالله مبلغى آبادانى- تاريخ اديان و مذاهب جهان- جلد اول- بخش مذاهب ابتدایی

  2. حسين توفيقى- آشنايى با اديان بزرگ- بخش ادیان ابتدایی

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/112041