نقش یهود در دوران ظهور

ظهور

اگر به جز آیات نخستین سوره «بنی اسرائیل»، پیرامون نقش یهودیان در آخرالزمان و عصر ظهور حضرت مهدی (ع)، چیز دیگری هم در اختیار نداشتیم، همان کافی بود؛ زیرا این آیات در عین کوتاهی، آیات وحی الهی و بسیار رسا و گویا هستند که خلاصه ای از تاریخ را بیان کرده و به شکل معجزه آسا و با دقت تمام، آینده را روشن ساخته است. در حالی که علاوه بر این آیه ها و آیات دیگر، روایات بسیاری وجود دارد که بعضی مربوط به تفسیر آیات، و برخی دیگر پیرامون وضع یهودیان در عصر ظهور و انقلاب حضرت مهدی (ع) است.

وعده الهی نسبت به نابودی یهودیان

خداوند در سوره بنی اسرائیل آیات 4 تا 8 می فرماید: «و قضینا إلی بنی اسرائیل فی الکتاب لتفسدن فی الأرض مرتین ولتعلن علوا کبیرا؛ ما در تورات به بنی اسرائیل حکم قطعی کردیم که شما در زمین دو بار فساد خواهید کرد و برتری طلبی و طغیان بزرگی خواهید نمود.» یعنی ما در توراتی که بر آنان فرستادیم حکم قطعی کردیم که شما به زودی از راه راست منحرف شده و دو بار در جامعه فساد و تبهکاری می کنید، همچنانکه به زودی بر دیگران برتری جویی و طغیان بزرگی خواهید نمود. «فإذا جاء وعد أولاهما بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید؛ چون وقت مجازات شما بر نخستین فساد و تبهکاریتان رسید، بندگانی که منسوب به ما هستند به سویتان می فرستیم، بندگانی با صلابت و سرسخت که بر سرتان فرود آیند.» «فجاسوا خلال الدیار وکان وعدا مفعولا؛ که در میان خانه ها به جستجوی [شما] بپردازند و این وعده ای قطعی و انجام شدنی است.» این جمله کنایه از سهولت فتح نخستین فلسطین به دست مسلمانان است، که سپاه مسلمانان به جستجوی خانه به خانه بقایای دشمنان یهودی خود می پردازند و این وعده ای، قطعی است. «ثم رددنا لکم الکرة علیهم و أمددناکم بأموال و بنین و جعلناکم أکثر نفیرا؛ سپس شما را بر مسلمانانی که علیه شما برانگیختیم، پیروز گردانیم و به شما ثروتها و فرزندانی عطا کنیم و از یاوران بیشتری برخوردار نماییم تا به کمک شما علیه آنان بستیزند.» و آنگاه وضع شما مدتی بدین گونه ادامه پیدا می کند و چنانچه توبه نموده و به واسطه نعمتهایی که از ثروتها و اولاد به شما بخشیدیم، نیک عمل نمودید به سود خودتان بوده و اگر به بدی و طغیان و خود بزرگ بینی پرداختید فرجام بد آن، مربوط به خودتان خواهد بود.
«فإذا جاء وعد الاخرة لیسؤوا وجوهکم ولیدخلوا المسجد کما دخلوه أول مرة و لیتبروا ما علوا تتبیرا؛ و چون وعده [کیفر طغیان] بار دوم فرا رسد، [مخالفانتان] چهره های شما را غمبار و سیاه گردانند و وارد مسجد [الاقصی] گردند همانگونه که نخستین بار داخل شدند و بر آنچه دست یافتند به کلی نابود کنند.» اما شما در آینده نه تنها عمل نیک انجام نمی دهید بلکه به اعمال بد دست می زنید، ما شما را مهلت می دهیم تا روزی که وقت مجازات و کیفر شما بر دومین فسادتان فرا رسد، آنگاه بندگانی از سوی خراسان را که به مراتب سخت تر از مرحله اول رفتار می نمایند، بر شما مسط می کنیم تا آنچه را از آن بیمناک و گریزانید بر شما تحمیل کنند و چهره هایتان را غمبار و افسرده سازند. و فاتحانه وارد مسجدالاقصی گردند، همانطور که در زمان تعقیب خانه به خانه شما در مرحله اول، وارد گردیده و برتری جویی و فسادگرایی شما را به نابودی کشاندند. اگر توبه کنید امید است که پروردگارتان بر شما ترحم کند و اگر [به فساد] بازگردید ما نیز [به کیفر شما] باز می گردیم و جهنم را برای کافران زندانی تنگ قرار دادیم. شاید پروردگارتان شما را بعد از دومین کیفر با هدایت خویش مورد رحمت قرار دهند و چنانچه بعد از آن دوباره به انحراف و فساد روی آوردید، ما نیز مجازات شما را آغاز می کنیم و شما را در تنگنای دنیوی قرار داده و در آخرت دوزخ را زندان و حصار شما خواهیم ساخت.
نخستین نتیجه ای که از این آیات قرآن گرفته می شود آن است که تاریخ یهودیان بعد از حضرت موسی تا پایان زندگانیشان در ایجاد فتنه و فساد در جامعه خلاصه می شود، تا آنگاه که مجازاتشان فرا رسد و خداوند افرادی را برانگیزد که به سهولت بر آنان چیره شوند.
سپس خداوند بنابر حکمت و مصلحت خود، یهودیان را بر آنان پیروز گرداند، و به آنها مال و اولاد فراوان دهد و یاری کنندگان آنها را در دنیا افزایش دهد. اما یهودیان نه تنها از این اموال و یاران استفاده نمی کنند بلکه برای بار دوم در روی زمین به فساد و فتنه روی می آورند، البته این بار علاوه بر فساد، گرفتار خوی تکبر و برتری طلبی شده و خویش را بسیار بهتر و برتر از سایر مردم می پندارند. و زمانی که لحظه کیفرشان فرا رسد خداوند بار دیگر آن قوم را بر آنان چیره ساخته، و مجازات شدیدتری را در سه مرحله بر آنها فرو می فرستد.
نتیجه دوم این که، گروهی که خداوند بار اول بر ضد یهودیان برمی انگیزد، به آسانی بر آنها چیره می شوند، آنگاه داخل مسجدالاقصی شده و به تعقیب خانه به خانه یهودیان می پردازند، و نیروی نظامی آنها را متلاشی می کنند. آنگاه خداوند برای بار دوم آنها را به سراغ یهودیان می فرستد و با وجود غلبه یهودیان بر آنها و زیادی یاران و هوادارانشان ضربات شدیدتری را در سه نوبت از مسلمانان دریافت می کنند، که در اولین نوبت، چهره های پلید آنان را آشکار و آنها را رسوا ساخته و همانند نبرد سابق، فاتحانه وارد مسجدالاقصی می شوند. و سپس خوی تکبر و برتری جوئی آنان بر ملتها را، درهم می شکنند. سؤال اساسی که مفسران مطرح می کنند این است که آیا این دو نوع فساد که در یکی از آنها حس خودخواهی وجود دارد، تمام شده و آن دو کیفر وعده داده شده بر آنان به وقوع پیوسته یا هنوز چنین حوادثی واقع نشده است؟
برخی از مفسران بر این عقیده اند که هر دو پیش بینی عملی شده است، بدین ترتیب که کیفر فتنه و فساد نخستین به دست بخت النصر و مجازات دوم به دست «تیتوس» رومی عملی شده و بعضی دیگر معتقدند که هنوز آن دو کیفر رخ نداده است. اما نظریه درست این است که اولین کیفر در برابر نخستین فساد، در صدر اسلام، به دست مسلمانان انجام گرفت، اما وقتی مسلمانان از اسلام فاصله گرفتند، خداوند یهودیان را بر آنان چیره ساخت، اما یهودیان مجددا در زمین فساد و طغیان نمودند و هرگاه که مسلمانان دوباره به اسلام روی آورند زمان کیفر دوم فرا رسیده و به دست مسلمانان انجام خواهد شد.
بر اساس همین تفسیر، از امامان معصوم (ع) روایاتی رسیده که در آنها آن قوم که خداوند در مرحله دوم علیه یهودیان برمی انگیزد، به حضرت مهدی (ع) و یاران او و به اینکه آنان اهل قم و کسانی هستند که خداوند آنها را قبل از ظهور حضرت برمی انگیزد، تأویل شده است. در تفسیر عیاشی از امام باقر (ع) روایت شده که حضرت بعد از آنکه آیه شریفه «بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید» (اسراء/ 5) را قرائت نمود، فرمود: مراد از این آیه حضرت قائم (ع) و یاران اویند که نیرومند و با صلابت هستند. و در تفسیر نورالثقلین از امام صادق (ع) نقل شده که آن حضرت در تفسیر همین آیه شریفه فرمود: خداوند قومی را قبل از خروج حضرت قائم، برمی انگیزاند که دشمنی از دشمنان آل محمد (ص) را رها ننموده، مگر اینکه او را به هلاکت می رسانند.
به نظر می رسد که مقاومت یهودیان در مقابل پیروان حضرت در چند نوبت انجام می گیرد، تا آنکه امام مهدی (ع) ظهور کند و نابودی نهایی یهودیان به رهبری وی و به دست با کفایت او تحقق یابد. از جمله مطالبی که دلالت دارد دومین کیفر وعده داده شده یهودیان به دست مسلمانان انجام خواهد گرفت، این است که آن قومی که خداوند وعده فرموده، دو بار علیه یهودیان برمی انگیزد، یک امت بوده و صفاتی که برای آنان یاد شده و ویژگیهای جنگ آنان با یهودیان جز بر مسلمانان تطبیق نمی کند. پس پادشاهان مصر، بابل، یونان، ایران، روم و دیگران که در طول تاریخ بر یهودیان تسلط یافتند، هیچکدام با صفت «عبادا لنا» (بندگان ما) که در قرآن آمده، سازگاری ندارند، وانگهی بعد از کیفر اول حادثه ای هم پیش نیامده که یهودیان بر هیچ یک از آنان چیره گردند، در حالی که پس از مجازات اول یهودیان در صدر اسلام، بار دیگر یهودیان بر ما غلبه پیدا نمودند، و خداوند آنها را با اموال و فرزندان یاری کرد، و طرفداران آنها را نیز با حمایت ابرقدرتها بیش از ما قرار داد.
هم آنان هستند که در زمین فساد نموده، و بر ما و سایر ملتها، برتری طلبی می کنند و این مجاهدان و کفرستیزان اسلام هستند که ضربات خود را بر پیکر آنها وارد ساخته و چهره آنان را در غم و اندوه فرو می برند. با بررسی تاریخ یهود بعد از حضرت موسی (ع) روشن می گردد که فتنه گری و فسادانگیزی در گذشته و حال یهود وجود داشته است، اما برتری وعده داده شده آنها تنها در زمان ما به وجود آمده است. این مطلب برای تمام کسانی که از تاریخ یهود آگاهی دارند، کاملا واضح و آشکار است.

وعده خداوند نسبت به تسلط دائم بر یهودیان

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «آنگاه که پروردگارت اعلام نمود که حتما تا روز قیامت بر آنان (یهود) کسانی را خواهد انگیخت که پیوسته عذابی سخت بر آنها روا دارند، همانا پروردگار تو زود کیفر و [در عین حال] بسیار آمرزنده و مهربان است و آنها (یهود) را روی زمین به صورت گروههایی پراکنده کردیم، برخی از آنان نیکوکارند و برخی فروتر از آنها و آنان را با خوشی و ناخوشی آزمودیم، شاید که [به سوی حق] باز گردند.» (اعراف/ 167- 168) معنی دو آیه شریفه این است که خداوند اعلان و مقدر فرموده که در آینده، افرادی را بر یهود مسلط می گرداند که تا روز رستاخیز آنان را به عذابی سخت گرفتار سازد.
او خدایی است که به سرعت کیفر می دهد و بسیار آمرزنده و مهربان است. و از جمله مجازاتهای خداوند درباره یهودیان این است که آنها را در زمین پراکنده و دسته دسته می گرداند، گروهی از آنان نیکوکار و گروهی بدکارند و آنها را با خیر و شر آزمایش می کند شاید توبه نموده و هدایت شوند. ما اجرای این وعده الهی در کیفر یهود را، در تمام دورانهای تاریخی آنان به استثنای دوران حکومت پیامبرانی چون موسی، یوشع، داود و سلیمان (ع) مشاهده می کنیم و خداوند همواره اقوام و ملتهای مختلفی را بر آنها مسلط گردانیده که آنان را به عذابی دردناک گرفتار نموده اند. ممکن است گفته شود که پادشاهان مصر، بابل، یونان، فارس، روم و دیگران بودند که بر یهودیان تسلط یافته و آنان را مجازات سختی نمودند اما مسلمانان چنان رفتاری با آنها نکرده اند، بلکه تنها بر نیروهای نظامی آنها پیروز گشتند و سپس زندگی در سایه دولت اسلامی را از آنان پذیرفتند، تا با برخورداری از آزادی و حفظ حقوق خود در سایه قوانین اسلامی زندگی کرده و جزیه بپردازد.
اما پاسخ این است که معنی عذاب سخت این نیست که پیوسته آنها را کشته یا آواره و زندانی نمایند، آن چنانکه بیشتر حکومتهایی که پیش از اسلام بر آنان تسلط یافتند، اینگونه عمل کردند، بلکه به این معنی است که آنها از لحاظ نظامی، سیاسی، تسلیم آن حکومتی می گردند که خداوند بر آنان مسلط ساخته، اگرچه مسلمانان در کیفر دادن یهودیان، از دیگران ملایم تر بودند، اما همان سیطره مسلمانان، مصداق تسلط بر یهودیان، و کیفر نمودن آنان است. گاهی نیز گفته می شود تاریخ یهود تطبیق این وعده خدا را بر آنها گواهی می دهد ولی در یک و یا حداقل نیم قرن اخیر، کسی که آنان را مجازات و کیفر دهد بر آنان مسلط نشده، بلکه آنان از سال 1936 میلادی بدترین شکنجه ها را در فلسطین و دیگر مناطق به مسلمانان روا می دارند! این قضیه را چگونه می توان تحلیل نمود؟
پاسخ این است که این دوره از تاریخ زندگی یهودیان استثناست؛ زیرا این همان دوره بازگشت قدرت آنهاست که خداوند در سوره اسراء به آنان وعده فرموده است: «سپس پیروزی شما را بر کسانی که آنان را علیه شما برانگیختیم برگردانده و به شما اموال و فرزندانی عطا کرده، و شما را از یارانی بیش از تعداد آنان برخوردار سازیم تا با همکاری شما بر ضد آنها بستیزند.» (اسراء/ 6) بنابراین، این دوره خارج از وعده کلی تسلط بر آنهاست تا اینکه وقت کیفر و مجازات دوم به دست مسلمانان فرا رسد. در این زمینه روایاتی از ائمه (ع) رسیده که وعده الهی در سرکوب مجدد یهود نیز به دست مسلمانان انجام می پذیرد، مؤلف مجمع البیان، در ارتباط با سرکوب یهود در طغیان دوم آنان، اتفاق نظر مفسران را بیان کرده و فرموده مراد از آن نزد تمام مفسران، امت پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) است، و همین معنی از امام باقر (ع) نقل شده، و علی بن ابراهیم قمی، در تفسیر خود آن را از ابی الجارود، از امام باقر (ع) بیان کرده است.

وعده خداوند در فرونشاندن آتش جنگ یهودیان

خدای متعال در قرآن مجید می فرماید: «یهودیان گفتند دست خدا بسته است، دستهای خودشان بسته باد، و به سبب این گفته از رحمت خدا دور باشند. بلکه دستهای [قدرت] خدا گشوده است و هرگونه بخواهد انفاق می کند... آنچه از ناحیه پروردگار بر تو فرود آمده، بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می افزاید و ما میان آنان تا روز رستاخیز، کینه و دشمنی انداختیم، و هر وقت آتش جنگی را برافروختند، خداوند آن را خاموش گردانید، آنان سعی در ایجاد فساد در زمین دارند و خداوند فساد کنندگان را دوست ندارد.» (اسراء/ 104)
این وعده الهی بر فرو نشاندن آتش جنگهایی است که یهودیان می افروزند. خواه مستقیما خود آنان جنگ افروزی نمایند و یا اینکه دیگران را به جنگ تحریک کنند و این وعده الهی به دلیل لفظ «کلما أوقدوا» یعنی هر وقت آتش افروزی نمایند، بدون استثناء است. تاریخ گذشته و حال یهود گواهی می دهد که آنها همواره در پشت پرده بسیاری از آشوبها و جنگها بوده اند، اما خداوند با لطف و عنایت خویش وعده خود را نسبت به مسلمانان و بشریت تحقق بخشیده، و مکر و حیله یهود را باطل و نقشه هایشان را خنثی و آتش جنگ آنان را فرو نشانده است. از آیه شریفه یادشده چنین استفاده می شود که دشمنی و درگیری داخلی آنها، خود یکی از اسباب لطف الهی جهت فرو نشاندن آتش جنگ آنها خواهد بود. و ما میان آنان تا روز قیامت دشمنی و کینه توزی افکندیم و هرگاه آتش جنگی را برافروختند، خداوند آن را فرو نشاند.

نقش یهود در عصر ظهور از دیدگاه روایات

برخی از روایات عصر ظهور، مربوط به گرد آمدن یهودیان در فلسطین قبل از جنگی است که نابودی آنها را در پی دارد که تفسیری بر این آیه شریفه است: «به بنی اسرائیل گفتیم در زمین ساکن شوید و زمانی که قیامت فرا رسد شما را با همدیگر [به صحنه محشر] می آوریم.» (اسراء/ 45) یعنی شما را از هر ناحیه ای گردهم می آوریم، چنانکه در تفسیر نورالثقلین آمده است. حدیث دیگر درباره اجتماع و کارزار یهودیان در عکا است، از پیامبر (ص) روایت شده که فرمود: «آیا شنیده اید نام شهری را که بخشی از آن درون دریاست؟ عرض کردند: آری، فرمود: قیامت به پا نمی شود مگر آنکه هفتاد هزار تن از فرزندان اسحاق به این شهر یورش برند.»
از امیر مؤمنان (ع) روایت شده است که فرمود: «در مصر منبری را بنا نموده و دمشق را قطعا تخریب خواهم کرد و یهودیان را از شهرهای عربی بیرون می رانم و با عصایم عربها را به پیش خواهم راند.» راوی این حدیث (عبایه اسدی) می گوید: «پرسیدم ای امیر مؤمنان، شما به گونه ای خبر می دهید که به یقین پس از مردن زنده خواهید شد؟» فرمود: «هیهات ای عبایه که متوجه نشدی! مردی از تبار من؛ یعنی مهدی (ع) این کارها را انجام می دهد.»
روایت این نکته را می فهماند که یهودیان بر بسیاری از شهرهای عرب تسلط و یا در آن حضور مؤثر دارند. دسته ای دیگر از احادیث، روایاتی است که به معرفی افرادی می پردازد که خداوند بعد از فسادآفرینی و تکبرجویی یهودیان بر آنان مسلط می گرداند، و برخی دیگر درباره ایران و شخصیتهای ایرانی در زمان ظهور است، مانند حدیث «پرچمهای سیاه» که توسط راویان متعدد نقل شده و در آن چنین آمده است. درفشهای سیاه، از خراسان ظهور می کنند که هیچ چیز قادر به بازگرداندن آنها نیست، تا سرانجام در قدس برافراشته شوند. روایات مربوط به بیرون آوردن تورات اصلی از غاری در انطاکیه و کوهی در شام و فلسطین و دریاچه طبریه، توسط حضرت مهدی (ع) و استدلال آن حضرت بر یهودیان، به وسیله تورات نیز از جمله همین روایات است.
از پیامبر اسلام (ص) روایت شده که فرمود: «صندوق مقدس از دریاچه طبریه به وسیله او آشکار می شود و آن را در پیشگاه او در بیت المقدس قرار می دهند و چون یهودیان آن را مشاهده می نمایند، به جز اندکی بقیه ایمان می آورند.» تابوت سکینه (صندوق مقدس) همان است که در فرموده خدای متعال آمده است پیامبرشان گفت: دلیل و نشانه بر پادشاهی او این است که آن تابوت (صندوق عهدی که موسی را در داخل آن به آب افکندند) به سوی شما می آید که در آن سکینه و آرامشی از ناحیه پروردگارتان وجود دارد و از آنچه آل موسی و آل هارون باقی گذاشته اند، که آن را فرشتگان حمل می کنند، به راستی در آن نشانه ای [از صداقت حاکمیت طالوت] برای شماست چنانکه مؤمن باشید.
در تفسیر آیه آمده است که این صندوق که در آن میراث پیامبران وجود دارد، دلیل و نشانه ای برای بنی اسرائیل است مبنی بر اینکه چه کسی شایستگی فرمانروایی را دارد، از این رو فرشتگان آن را آورده و از میان جمعیت بنی اسرائیل عبور داده و آنگاه در پیش روی طالوت (ع) قرار می دهند، سپس طالوت (ع) آن را به داود و او به سلیمان و او به وصی خود آصف بن برخیا تسلیم می کند، اما بنی اسرائیل بعد از وصی حضرت سلیمان چون از دیگری اطاعت می کنند آن صندوق را از دست می دهند. و مراد از جمله «فیسلم کثیر منهم؛ بسیاری از آنان ایمان می آورند.» و یا «أسلمت إلا قلیلا منهم؛ به جز اندکی از آنان بقیه ایمان می آورند.» ممکن است کسانی باشند که صندوق مقدس را می بینند و یا کسانی که حضرت مهدی (ع) به وسیله تورات اصلی با آنان استدلال می نماید و یا افرادی که حضرت آنان را پس از آزاد سازی فلسطین در آنجا باقی می گذارد.
در روایتی دیگر آمده که تعداد سی هزار نفر از یهودیان به حضرت ایمان می آورند که نسبت به کل جمعیت آنان، رقم اندکی است. از جمله روایتهای مربوط به یهود، روایتهای درگیری حضرت و یارانش با یهودیان است. همچون حدیث بیرون راندن آنان از جزیرة العرب توسط آن حضرت. این اقدام حضرت با پیروزی بر یهودیان و بیرون راندن آنان از فلسطین به پایان می رسد، علمای شیعه و سنی روایات مربوط به نبرد بزرگ حضرت مهدی (ع) با سفیانی را نقل کرده اند، نبردی که از پشتیبانی یهودیان و رومیان برخوردار است. این نبرد در جبهه ای از انطاکیه تا عکا امتداد دارد؛ یعنی در طول ساحل سوریه، لبنان و فلسطین و از آنجا تا طبرستان، دمشق و قدس ادامه می یابد. شکست بزرگ وعده داده شده یهود در آنجا اتفاق می افتد به گونه ای که سنگ و درخت به سخن می آیند که ای مسلمان! این شخص یهودی است، او را بکش.


منابع :

  1. على كورانى- عصر ظهور- مترجم مهدى حقى

  2. على كورانى- مقاله نقش يهود در دوران ظهور- مترجم مهدى حقى- مجله موعود- شماره 43

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/112091