فرقه های مختلف دین یهود (فریسیان)

فرقه های دینی

همه دینها پس از اندک زمانی فرقه های متعدد پیدا می کنند. مسائل اجتماعی و تنوع مشربها، فرقه ها را پدید می آورد. برخی از این فرقه ها نیرومند و برخی ناتوانند، همچنین فرقه هایی پرجمعیت و فرقه هایی کم جمعیت هستند. فرقه های شناخته شده یهود پس از بازگشت از بابل پدید آمده اند و درباره فرقه های قدیمتر اطلاع چندانی در دست نیست. موسی (ع) خود پیش بینی کرده بود که قومش به تفرقه خواهند گرائید. پیامبر اسلام (ص) در بیان گذشته تاریخ و ادیان آسمانی پیشین به قوم حضرت موسی (ع) اشاره فرموده است که به هفتاد و یک فرقه تقسیم شدند. آن حضرت هفتاد فرقه را گمراه و تنها یک فرقه را هدایت شده و رستگار نامیدند. آن گونه که حضرتش در رابطه با امت حضرت عیسی (ع) رهنمود دادند که به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند و تنها یک فرقه رستگار شد و بقیه گمراه و هلاک گردیدند.

پیدایش نخستین فرقه های یهودی در زمان سلطه یونانیان
یونانیان با خود فرهنگ یونانی را به سرزمین یهودا آوردند و گروههایی به این فرهنگ گرایش یافتند که «هلنیست» خوانده می شدند. در مقابل این گرایش، گروه دیگری نیز ظهور کرد که «حسیدیسم» خوانده می شد. این گروه به سختی به سنت دینی یهود پایبند بود و هر گونه گرایش به فرهنگ بیگانه را به شدت رد می کرد. بعدها از این دو گرایش، دو فرقه دینی متولد شد که صدوقیان و فریسیان نام گرفتند.

فرقه فریسیان

فریسیان، در کنار صدوقیان و اسنیان، یکی از سه فرقه کلامی (مکاتب فکری) است که از زمان یوناتان حشمونایی (متوفی 143 یا 142 ق. م) تا هنگام خرابی معبد دوم بیت المقدس در سال 68 میلادی، در میان یهودیان نشو و نمو یافت. کلمه فریسی در عبری به معنای عزلت طلب است. این لقب بر جدایی و امتیاز آنان دلالت دارد، لذا فریسیان به معنای جدا شوندگان می باشند. اقلیتی از اعضاء سنهدرین که با صدوقیان هم عقیده نبودند، خود را از هلنیست ها جدا ساخته بودند. در زبان عبری به افرادی که خود را از دیگران جدا می سازند نام پروشیم (جمع پاروش به معنی جدا شده) اطلاق می شود. بدین جهت این گروه را «پروشیم» یا «فریسیان» می خواندند.
برای نام «جدایی طلب» یا خوارج که به فریسیان داده شده بود، علت دیگری هم وجود داشت. ایشان معتقد بودند که قوم یهود باید قومی مجزا از دیگران باشد و نباید از سایر اقوام دنیا تقلید کند و یا با آنها مخلوط شده و در هم آمیزد. فریسیان می گفتند که یهودا نباید به بهای از دست دادن مذهب و فرهنگ خود به ثروت و دولت برسند. به هر حال این فرقه دو قرن قبل از میلاد، در عصر مکابیان پدید آمد و تا کنون هم اکثریت یهود از آن هستند. اصل این فرقه به فرقه حسیدیم (به معنای پارسایان) بر می گردد. فرقه حسیدیم سه یا چهار قرن قبل از میلاد برای زدودن آثار بت پرستی و انحراف میان یهودیان پدید آمد. آنان در جنگهای مکابیان شرکت داشتند و در راه دین جانبازی کردند و شهید شدند. در قرن هجدهم نیز موج تازه ای به نام حسیدیم میان یهودیان شرق اروپا پیدا شد که از این حرکت الهام می گرفت. فریسیان یک قرن قبل از میلاد از میان حسیدیم برخاستند.
فریسیان (در عبری پروشیم) اولین بار در ابتدای دوره ی حشمونی ها یعنی بعد از 160 ق. م در شکل یک نهضت مشخص پیدا شدند. این اسم معنای جدایی طلب هم داشت، شاید در دوران یوحانان هیرکانوس (قرن دوم ق م) آنگاه که صدوقیان اداره شورای عالی دینی یعنی سنهدرین را در دست داشتند این نام برای پروشیان به کار برده شده باشد. به آنانی که خویشتن را از سنهدرین تحت سلطه صدوقیان جدا کرده بودند و از مشارکت در تأملات و صلاح سنجی های آن سرباز می زدند از آن زمان به بعد با اسم پروشی اشاره می کردند. چند وجه اشتقاقی محتمل دیگر نیز برای این اسم پیشنهاد شده است; مثلا کسانی که خود را از اشیایی که به لحاظ شرعی ناپاک بودند جدا نگه می داشتند، و یا آنهایی که «تفسیرکنندگان» تورات بودند.
ریشه این اسم در این معنای اخیر متفاوت از قبل است. گروه پروشی ای ( فریسیان) که در درون یهودیت قرن اول وجود داشت یکی از مهم ترین اقلیت های فلسطین بود. اگرچه یوسفوس شماره آنان را در زمان حکومت هرود کبیر حدود شش هزار نفر تخمین می زند اما او احتمالا فقط آنهایی را به حساب آورده است که اعضای حوورا مجمع خصوصی پروشیان، بودند. برای پیوستن به این جمع خصوصی، یک عضو، یا اصطلاحا هر حاور، می بایست متعهد می شد که از احکام خاصی در مورد طهارت شرعی پیروی کند و در مورد تشریفات پرداخت عشریه بسیار منضبط باشد. پروشیان به همراه صدوقیان در عهد جدید به شکل مخالفان عیسی ظاهر می گردند، و در بحث ها و جدل های مسیحیان در مقابل آنان، از پروشیان به گونه ای بسیار منفی یاد می شود. خود نوشته های تلمود نیز به گناهان آزارنده پروشی مسلکان اعتراف دارند و از آن میان تظاهر به دینداری، فروتنی دروغین، و پرهیزگاری بیش از اندازه را برشمرده اند. «ریاکاران» پروشی مذکور در عهد جدید به احتمال زیاد نشان دهنده نمونه های واقعی پروشی است، اما به سختی می توان آن را ویژگی دیانت پروشی در معنای عام آن دانست.

عقاید فریسیان

این فرقه که بخش بزرگی از کاهنان یهود آن را پدید آوردند، در برابر یونانی زدگی ایستادگی کردند و نسبت به اجرای بی چون و چرای شریعت موسی اصرار ورزیدند. این فرقه به معاد و روز قیامت اعتقاد داشتند و راه نجات مردم جهان را عمل به تورات و کلیه دستورات دین یهود می دانستند. آنان گروه یا فرقه سنت گرای یهود بودند که به اصول و فروع مکتوب و منقول موسی و پیامبران بنی اسرائیل سخت اعتقاد داشتند. نفوذ این فرقه مذهبی یهود تا سال 135 میلادی ادامه داشت. روحانیون این فرقه سخت تلاش داشتند تا یهودیان را از گرایش به عقاید فلسفی بیگانه برحذر دارند. آنان هر گونه تفسیر و تغییر در احکام مذهبی را نمی پذیرفتند. آنان از نظر فکری با صدوقیان تضاد و مخالفت روشنی داشتند. این فرقه خدا را از جسم و صفات جسمانی منزه می دانست. همچنین در مسائل مربوط به اراده آدمی راه میانه ای را پذیرفته بود و نیز رستاخیز مردگان و دادگاه عدل الهی را می پذیرفت و به عبادات از قبیل نماز و غیره اهمیت می داد.
فریسیان در جامعه یهود موقعیت خوبی به دست آوردند و اکثریت تابع آنان شدند. فریسیان علاوه بر عهد عتیق که تورات مکتوب نامیده می شد، به تورات شفاهی نیز معتقد شدند. تورات شفاهی گفته های حکیمانه دانشمندان یهود است که به عقیده آنان نسل به نسل از زمان حضرت موسی (ع) برای قوم یهود باقی مانده است. این گفته ها در فاصله قرن دوم تا پنجم میلادی، در کتابی بسیار بزرگ به نام تلمود جمع آوری شده و زیربنای فکر و اعتقاد بنی اسرائیل قرار گرفته است. فریسیان دارالعلمهای مختلفی تشکیل دادند و اوقات خود را صرف مطالعه در دقایق تورات کردند و نکته های تازه ای به دست آوردند. به عقیده آنان در تورات حتی یک حرف کم یا زیاد یا بی مورد و فاقد معنا و مقصود نیست، بلکه درون هر حرف و کلمه ای اسراری نهفته و رموزی خفته است. امور داخلی یهود در فاصله بازگشت از بابل تا خرابی دوم شهر قدس در دست حاخامهای فریسی و گاهی صدوقی بود. همچنین آنان با حضرت عیسی مسیح (ع) بسیار مخالف بودند و برای تصلیب او تلاش کردند. نام فریسیان به تکرار، در اناجیل چهارگانه آمده است.

عقاید فریسیان از دیدگاه یوسفوس فلاویوس
به گفته یوسفوس فلاویوس آنچه باعث تمایز فریسیان از دیگر فرقه های کلامی شد، اعتقادات خاص آنان بود. زیرا آنان اعتقاد داشتند تمامی شریعت یهود که از طرف خداوند نازل شده، در تورات موسی (ع) ثبت نشده است. همچنین معتقد بودند که میان تقدیر و آزادی اراده (اختیار)، اثری متقابل و ظریف وجود دارد و ارواح همه فناناپذیرند. ارواح نیک، حیات جاودانی یافته و ممکن است به بدن های نیک انتقال یابند (تجدید حیات)، و ارواح شریر به عذاب جاودان محکوم می شوند چنان که یوسفوس اشاره کرده است، این دیدگاه ها و اعتقادات آن چنان در توده های مردم مؤثر واقع شد که همه عبادات دینی و مناسک مقدس و آیین های پرستش خداوند، مطابق با شرح و توضیح آنان صورت می گرفت.
توصیف یوسفوس درباره فریسیان به عنوان معلمان مقتدر شریعت شفاهی با رأی و نظر پولس رسول نیز هماهنگ است. پولس درباره خودش گفته است: «من از نظر شریعت یک فریسی بودم... و مطابق با شریعت فردی بی گناه بودم.» (فلیپیان، 3:4) «در رعایت سنت [سنت شفاهی آباء] از همه یهودیان همسن خود سبقت می گرفتم و بسیار بیشتر از آنان در اجرای تعلیمات نیاکانمان سبقت می جستم و متعصب تر از آنان بودم.» (غلاطیان، 1:17-13) این مطالب همچنین با گزارش مرقس درباره فریسیان نیز مطابقت دارد. زیرا آنان حضرت عیسی (ع) را، به سبب آن که شاگردانش سنت آباء را سبک می شمردند، سرزنش می کردند. (مرقس، 13:7) افزون بر آن با انجیل متی نیز هماهنگ است. در آنجا آمده است که کاتبان (یعنی فریسیان) شرعا و از لحاظ قانونی بر جایگاه موسی (ع) تکیه زده اند. (متی، 3:23-1)
فریسیان با توجه به تصویری که از آنان در «اناجیل اربعه» و «اعمال رسولان» ارائه شده، طبقه ای از معلمان شریعت بودند که به سبب توانایی و مهارتشان در امور شرعی و دارا بودن رهبری دینی از منزلتی والا در میان یهودیان برخوردار بودند. فریسیان نیز به نوبه خود از پدر آسمانی سخن گفته اند، که چنان به یکایک بندگانش عشق می ورزد و به آنان علاقمند است که برای هر فردی طریق دستیابی به زندگانی جاودان و رستاخیز را نشان داده است شرح و توصیف یوسفوس همچنین با ادبیات تنایی (میشنا، توسفتا و برایتوت)، یعنی مجموعه شریعت شفاهی نیز مطابق است. در این متون، فریسیان با سوفریم (کاتبان) و حاخامی (حکیمان و دانایان) یکی دانسته شده اند. بنا به گفته یوسفوس و عهد جدید، آنان معلمان موفق شریعت دوگانه (شریعت مکتوب و شفاهی) بودند و در این متون (در آثار یوسفوس و در عهد جدید) [فریسیان] در کنار صدوقیان که منکر شریعت شفاهی و نیز منکر اعتبار و حجیت فریسیان بودند، قرار گرفته اند.

عقاید فریسیان بر اساس متون تنایی
با فرض این که در بیشتر متون تنایی، لفظ عبری «پروشیم» به معنای فریسیان آمده است، دانشمندان برجسته ای همچون امیل شورر (1902م)، رابرت تراورز هرفور (1902م)، لوئیس فین کلشتاین و آخرین آنان، یاکوب نویسنر (1971 م)، بر اساس یک متن تنایی به تعریف و توصیف فریسیان پرداخته اند. در آن متن آمده است که جامه های «عمه ها آرتص» برای پروشیم ناپاک محسوب می شود. (حگیکا 18 ب) مطابق این متن، پروشیم روحانیانیند که چنان با دقت و وسواس با پاکی و طهارت آیینی سر و کار داشته اند که به صورت یک انجمن درآمده اند و خود را از جماعات بی مبالات و ناپاک، یعنی «عمه ها آرتص» جدا کرده اند.
این محققان همچنین پروشیم را با «حوریم» (متحدان، شرکاء یا دوستان) یکی پنداشته اند، زیرا آنان نیز به دلایل مشابه خود را از دیگران جدا می ساخته اند. این در کوشش برای تعریف اصطلاح «پروشیم» در تضاد هستند. تعریف نخست بر متونی مبتنی است که در آن ها پروشیم همراه با صدوقیم ذکر شده، در حالی که تعریف دوم براساس متونی است که در آنها پروشیم کنار «عمه آرتص» قرار گرفته است. از آنجا که تعریف نخست که پروشیم را در کنار صدوقیم می نهد نه تنها با متون مسلم تنایی بلکه با گزارش یوسفوس و عهد جدید نیز مطابق است، این تعریف ترجیح دارد.

هسته مرکزی اعتقادات و تعالیم فریسیان

تعالیم و نهادهای اساسی هسته مرکزی اعتقادات و تعالیم فریسیان، قبول ایمان مبتنی بر سه رکن اساسی است. این ایمان سه رکنی چنین می گوید:
(1) خداوند یگانه و چونان به انسان عشق می ورزد که،
(2) شریعتی دوگانه بر قوم خود بنی اسرائیل نازل کرد، یکی شریعت مکتوب که در پنج کتاب موسی (ع) اسفار خمسه و سایر کتب انبیاء، نوشته شده، و شریعت شفاهی که از حضرت موسی (ع) به یوشع 24 و سپس به مشایخ و انبیا و سرانجام به فریسیان انتقال یافته است. بدین سان که
(3) هر کس این شریعت دوگانه را بپذیرد می تواند امیدوار باشد که روحش حیات جاودانی و جسمش قیام پس از مرگ رستاخیز بیابد.
به نظر می رسد که صدوقیان به این سه رکن اعتقاد داشتند. آنان بر آن بودند که خداوند فقط شریعت مکتوب تغییرناپذیر را نازل کرده و در آن از زندگانی ابدی انسان سخنی به میان نیاورده است. با این حال، فریسیان، بر اساس این ایمان سه رکنی، اقتدار خود را بر صدوقیان ظاهر ساختند. این ایمان سه رکنی همچنین سبب ایجاد نهادهای جدیدی شد. نخستین نهاد هیئتی بود که «بت دین هگادول» یعنی دادگاه بزرگ، یا «گریت بولی» یعنی شورای بزرگ، نامیده شد. وظیفه آنان عبارت بود از وضع قوانین شفاهی جدید بر اساس مسائل جدید روز و انتقال قوانین شفاهی که قبلا وضع شده بود. این شورا متشکل بود از هفتاد و یک تن از معلمان مرجع و موثق شریعت دوگانه که ریاست آن را یک «ناسی» یا روحانی برگزیده (امیر) بر عهده داشت و در ضمن نماینده اکثریت اعضا نیز بود و در مقابل، «آو بت دین» (پدر دادگاه) نمایندگی اقلیت اعضای آن شهر را به عهده داشت. (نک: هگ،2/2)
به ناسی و آوبت دین، عنوان «زوج» نیز اطلاق شده است. (عبری: zug جمع آن zugot) این زوج ها [دو مقام شورا] از قبل از زمان قیام حشموناییان تا هنگامی که مقام و منزلت ناسی بعد از مرگ «هیلل» (متوفی 8 میلادی) از حالت انتخابی به موروثی تبدیل شد، فعال بودند. هر چند در این دوره نیز مذاکرات الزام‎ آور بود، و رعایت شریعت شفاهی که پیشتر به تصویب رسیده بود، برای همه، ضروری بود، با این همه هنگامی که منصب ناسی موروثی شد، به دانایان اختیار پیروی از قوانین شفاهی مکتب «هیللی» یا قوانین مکتب «شمایی» داده شد. پس از خرابی معبد بیت المقدس در سال 68 میلادی، هر یک از معلمان صاحب مرجعیت می توانست قوانین شفاهی را که برای او و شاگردانش معتبر و الزام آور بود، تدوین کند.
کنیسا، با ثبات ترین و پایدارترین نهادی بود که فریسیان بنیاد نهادند. هر چند بسیاری از دانشمندان برآنند که پیشینه کنیسه به دوره اسارت بابلی برمی گردد، اما هیچ گواه و نشانه ای دال بر وجود کنیسه تا پیش از قیام حشموناییان در دست نیست. فقط بعد از آن که فریسیان اعتقاد سه رکنی خود را اعلان کردند، بر عبادت و قرائت اسفار خمسه و کتب انبیا تاکید بیشتری شد. شخص برای دستیابی به ارتباطی مستقیم و بی واسطه با خداوند و برای نیل به حیات جاوید و رستاخیز، نیاز به نهادی غیر دینی (آیینی) دارد که در آن، در حضور سایر همکیشان، به یکتایی خداوند اعتراف کند (شمع) و «تفیلا» یعنی دعاهای هجده گانه را نیز بخواند، که در آن گفته شده است خداوند با رحمت واسعه اش مردگان را زنده می گرداند.

خصیصه های اصلی اعتقادات پروشی

پروشیان خود را وارثان حقیقی دیانت کتاب مقدس می دیدند، چرا که حافظ سنت های قدیمی بودند که به طور شفاهی از نسلی به نسل دیگر رسیده بود و در عین حال آنچه باعث رشد یهودیت شد روش های پروشی تفسیر کتاب مقدس بود. از میان تمام جناح های درونی یهودیت قرن اول، فقط پروشی گری بود که می توانست زندگی یهودیان پس از خرابی معبد را بازسازی کند. بیشتر اندیشه ها، اعمال و اصطلاحات دینی یهودیت در خلال دوره هزار و پانصد ساله قبل از آنان را می شد اینک در اشکال مختلف تعالیم پروشیان یافت که در نوشته های تلمودی متعلق به پنچ قرن نخست تقویم رایج، ضبط شده و بسط یافته بودند.
این تعالیم اولین بار در مجالس حکیمان در یونه پس از سال 70 و در اوشا در قرن دوم به صورت نهایی و تثبیت شده خود در آمد. آن چنان که از چارچوب تلمود برمی آید، یهودیت پروشی عمدتا به این امور ناظر است: یگانگی خدا; نزدیکی او با قوم اسرائیل، که برگزیده شدند تا تورای خدا را دریافت دارند; و بالاخره تعالیمی که وحی الهی به شمار می آیند و در قالب تورای مکتوب (کتاب مقدس) و تورای شفاهی (سنت) شکل گرفته اند. جزئیات این آموزه که اعتقاد، نگرش ها، مناسک، خلقیات، زندگی اجتماعی و در حقیقت تمامی جنبه های زندگی یک فرد یهودی را تحت تأثیر می گیرد موضوع اصلی تأملات متفکران تلمودی است و راهنمای عمل عالمان و عامیان هر دو است. اعتقاد، و امید به نجاتی مسیحایی که به وسیله انسان خاصی به نام ماشیح آغاز می شود و با زنده شدن مردگان همراه است حسن ختام این تصویر است.
خصیصه های یهودیت تلمودی، که در بالا یاد شدند، هرگز شرح و بسطی نظام وار و اصولی نداشتند و همین امر احتمالا به فرهنگ یونان باستان اجازه داد تأثیر بیشتری بر تفکر حاخامی داشته باشد. در واقع این خصیصه ها محصول اسلوب بیانی خاصی بودند که عمدا به قالب های حسی، تمثیلی و پر اطناب ریخته می شد. اولین تلاش ها برای انسجام بخشیدن و نظام وار کردن الهیات یهودی در قرون وسطا و به هنگامی صورت گرفت که فلسفه یونانی و اگادای حاخامی به کمک یکدیگر آمدند. اندیشه حاخامی در دوره نخست شکل گیری خویش از مقوله عام میدراش بود. میدراش در بیرون از جهان یهودیت یافت نمی شد ولی در میان پروشیان، فرقه بحرالمیت و نویسندگان «عهد جدید» کاملا رایج بود.

نتیجه شریعت شفاهی فریسیان
شریعت شفاهی فریسیان موجب پدید آمدن میشنا، تلمودهای بابلی و فلسطینی، ادبیات گائونی، پاسخ های قرون وسطایی و جدید، و مجموعه های گوناگون قوانین یهود شد. همه اینها همچنان برای اکثر یهودیان مورد توجه و تعیین کننده است. افزون بر نهادهای جدید، فریسیان مفاهیم جدیدی درباره خداوند و قوم اسرائیل عرضه کردند. اگر چه خداوند گاهی در کتاب مقدس با عنوان پدر تصور شده است، اما او پدر قوم خود است نه پدر فرد واحد. با این حال، فریسیان نیز به نوبه خود از پدر آسمانی سخن گفته اند، که چنان به یکایک بندگانش عشق می ورزد و به آنان علاقمند است که برای هر فردی طریق دستیابی به زندگانی جاودان و رستاخیز را نشان داده است. فریسیان بیشتر بر این ارتباط فرد با فرد اصرار ورزیده و از همین رو خداوند را به نام های جدیدی نامیده اند، از جمله او را «ماقوم» یعنی حضور مطلق در همه جا، «هقادوش باروخ هو» یعنی مقدس، مبارک و متبرک است او، و «شخینا» یعنی حضور درونی و فراگیر خوانده اند.
فریسیان معتقد بودند که خداوند ابراهیم (ع) را به عنوان پدر برای قوم خود برگزید تا آنان برای همه اقوام و مردمان زمین (نه فقط برای ذریه ابراهیم) مبارک و مقدس باشند. فریسیان همچنین عضویت اسرائیل را برای هر آن کس که سه رکن ایمان را بپذیرد، مجاز می شمردند. مشخصه یک اسرائیلی واقعی عبارت بود از اعتقاد به اینکه خداوند شریعت دوگانه را نازل کرده و این که به کسانی که پایبند شریعتند زندگانی ابدی و رستاخیز را پاداش می دهد و آنان را که مطابق احکام آن زندگی نمی کنند با عذاب جاودانی مجازات خواهد کرد. مشرکی که این اعتقادات به او نسبت داده می شد در واقع عضوی از خانواده یهود و صادق تر از صدوقیانی بود که گرچه در میان یهودیان و اسرائیلیان زاده شدند، اما منکر شریعت دوگانه و مجازات آخرت بودند. فریسیان به عنوان یک طبقه، بیشتر شبیه معلمان مشایی و رواقیون بودند تا پیامبران و یا روحانیون. آنها در مقام مدافعان شریعت شفاهی، از آن کانونی برای تدوین تعالیم خود به شیوه ها و اشکال و زبانی غیرمقدس ساختند. از این رو، هیچ یک از تعالیم خود را ثبت نکردند. قوانین (هلاخا) و اصول خود (اگادا) را بدون توجه به شرایط تاریخی منظم ساختند، و حتی در بیان عبادات و دعاها که تنظیم می کردند، هر گونه بیان شاعرانه را مردود دانستند و نیز روش های استدلال منطقی (یعنی قیاسی) را توسعه دادند و متون مدللی ارائه کردند.


منابع :

  1. حسین توفیقی- آشنایی با ادیان بزرگ- بخش یهودیت

  2. عبدالله مبلغی آبادانی- تاریخ ادیان و مذاهب جهان- جلد 2

  3. سایت رصد- مقاله فرقه هاى یهود

  4. الیس ریوکین- مقاله فریسیان پارسایان یهود- ترجمه محمدجواد شمس- نشریه معارف- نشریه مرکز نشر دانشگاهی- دوره هیجدهم- شماره 3 آذر- اسفند 1380

  5. عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- یهودیت- صفحه 207-210- انجمن معارف اسلامی ایران

  6. آلن آنترمن- باورها و آیین های یهودی- مترجم رضا فرزین- صفحه 85-90- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1385

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/112110