عناصر و ویژگیهای عصر روشنگری

روشنگرى یک نوع فلسفه زندگى است و یا مجموعه اى از مفروضات مشترک مى باشد که براى قلمروهاى مختلف زندگى از رفتار اخلاقى گرفته تا فرهنگ لوازم و پیامدهایى دارد. براى این که مراد از این فلسفه زندگى و یا این نحو فکر کردن و یا عمل کردن که در زوایاى مختلف زندگى تأثیرگذار است، روشن تر شود، بروز و نمود آن را در ابعاد مختلف زندگى اعم از باورها، ارزشهاى اعتقادى، اخلاقى، اجتماعى، اقتصاد و... پى مى گیریم. می توان جلوه ها، عناصر و ویژگیهاى روشنگرى را تحت عنوان ذیل فهرست کرد:

1- ظهور دایرة المعارف ها:
در عصر روشنایى پدیده هایى به وجود آمدند که در روند روشنگرى سهم مهمى داشتند از آن جمله مى توان به قهوه خانه هاى روشنگرى، سالنها و دایرة المعارف نام برد. قهوه خانه هاى روشنگرى در انگلستان کانون حیات روشنگرى و محلى براى بحث و تبادل نظر روشنگرانه بودند. پدیده سالن به فرانسه مربوط مى شود. سالن ها برخلاف قهوه خانه هاى روشنگرى به وسیله زنان اداره مى شد و زنان در بحث ها سهیم بودند. اما در این میان از همه مهمتر و ماندگارتر، دایرة المعارف بود. روشنگرى فرانسه با دایرة المعارف پیوند خورده است و بدون توجه به دایرة المعارف نمى توان حق مطلب را درباره روشنگرى ادا کرد. دایرة المعارف به عنوان نماد و پرچم روشنگرى فرانسه شناخته مى شود. شاخص ترین و تأثیرگذارترین اثر ماندگار عصر روشنایى دایرة المعارف بود. دایرة المعارف در اصل به عنوان ترجمه و تجدید نظر بر کتاب دایرة المعارف چمبرز که براى نخستین بار در سال 1727 در ادینبرو منتشر شده بود، راه اندازى شد. ویراستاران دایرة المعارف دیدرو و دالامبر بودند و نویسندگان آن عبارت بودند از مونتسکیو، ولتر، شارل دوکلو، ساموئل نورمى، دلباخ، مورله، آندره تئوفیل دو برد و ژان دووکاتسون.
جلد اول دایرة المعارف به نام دایرة المعارف یا فرهنگ تحلیلى علوم، هنرها و صنایع در سال 1751 منتشر شد. اتمام دایرة المعارف بیش از بیست سال به طول انجامید و انجام آن با مخالفتها و ممانعتهایى مواجه شد و مراحلى از کار نیز در خفا و پنهانى صورت گرفت. در پایان کار دایرة المعارف حدودا 72000 مدخل و 25000 تصویر داشت و چاپ اول آن بالغ بر 35 جلد شد. دایرة المعارف هم نماد روشنگرى بود و هم برنامه آن. علت این که دایرة المعارف معرف عصر روشنایى محسوب مى شود این است که هم مندرجاتش و هم اصولى که این مندرجات بر اساس آنها ترتیب یافته، گویاى دو هدف بارز اندیشه هاى اساسى روشنگرى است:
1- تحقق این که معرفت را حتى المقدور عام و فراگیر سازند. 2- ایجاد این تصور که معرفت مذکور مجموعه نوشتارهاى کوتاهى است در باب آگاهیهایى که باید به ترتیب الفبایى منتقل شود. در این عصر روشن شده بود که علم جدید داراى چه ماهیتى است؛ یعنى اصول فیزیک نیوتنى به عنوان نمونه اى درست و معیار علم تلقى شده بود و اصحاب دایرة المعارف در صدد برآمدند که از طرفى این معیارها را در همه موضوعات و قلمروها گسترش دهند و از سوى دیگر دستاوردهاى علم جدید را در همه ابعادش گردآورى کنند و به صورت یکپارچه تحویل جامعه بشرى دهند. خلاصه این که دایرة المعارف در راستاى تحقق این هدف روشنگرى تدوین شده بود که معرفت تجربى را جایگزین عمل و باور سنتى کند.

2- عقل گرایى و تجربه گرایى:
تکیه بر عقل انسان به عنوان تنها منبع معرفت و شناخت و قبول آن به عنوان داور نهایى در کشف حقیقت، نفى حجیت وحى، سنت و دین و...(منظور از عقل در اینجا نقطه مقابل وحى و سنت است نه نقطه مقابل تجربه.) تأکید بر این که عقل فقط از راه احساس و تجربه حسى به معرفت نائل مى آید و رد و انکار تصورات فطرى که به نوعى تداعى گر نظریه اشراق الهى و دخالت فراطبیعى در معرفت است و تأیید لاک در برابر دکارت.

3- دنیوى اندیشى، ماده گرایى و طبیعت باورى:
دغدغه رفاه و سعادت دنیوى داشتن در مقابل اهتمام به تأمین سعادت اخروى. نفى و انکار و یا بى اعتنایى به امور غیر مادى و توجه اکید به طبیعت و امکانات آن.

4- انسان مدارى، فردگرایى و فایده باورى:
تأکید بر خودمختارى فرد، ملاک و معیار نهایى دانستن نظرات، امیال، اهداف انسان و دغدغه درد و رنج، رفاه و سعادت انسان را داشتن. ابتناى ارزشمندى و خوب بودن هر چیزى بر فایده و منفعت آن براى انسان.

5- مدارا و تساهل:
تحمل آرا و دیدگاه هاى مخالف دستگاه رسمى حکومت و مذهب و نفى مجازاتهاى شرعى.

6- برابرى طلبى و آزادى خواهى:
نفى امتیازات فردى، گروهى، مذهبى و برابر بودن همه افراد، مخصوصا در امور حکومتى مانند: برابرى طرفین در داد و ستد. تلاش براى کسب آزادى هم در برابر حکومتهاى استبدادى و هم در برابر شکنجه ها و مجازاتهاى دینى.

7- قراردادگرایى:
تأکید بر مواضعه و پیمان هم در عرصه اقتصاد و تجارت (داد و ستد و مبادله کالا) و هم در عرصه اجتماع و سیاست، وضع قوانین و انتخاب مجریان آن.

8- مالکیت:
پذیرش اصل مالکیت افراد.

9- پیشرفت گرایى:
قول به این که اکنون بهتر از گذشته و آینده بهتر از اکنون و خوب بودن و ارزشمندى امور تازه، و بى ارزشى امور کهنه و قدیمى و این که انسان همواره در حال ترقى و پیشرفت است.
این اوصاف و احتمالا اوصاف دیگرى که ممکن است براى روشنگرى برشمرد ابعاد و زوایاى این فلسفه و یا این نحوه از نظر و عمل را نشان مى دهد اما قابل توجه است که از میان این اوصاف، سه وصف: عقل گرایى، طبیعت گرایى و قول به پیشرفت از محورى ترین عناصر روشنگرى محسوب مى شوند که در کانون مباحث روشنگرى از آن روزگار تاکنون قرار داشته اند. تعریفى که کانت براى روشنگرى پیشنهاد کرده؛ یعنى «خروج آدمى از خامى و نابالغى اى که به دست خود بر خود تحمیل کرده است»، بر خصلت عقل گرایى روشنگرى تأکید و تکیه کرده است. کانت در توضیح این تعریف مى افزاید منظور از نابالغى، ناتوانى از استعمال فهم خود بدون تکیه بر دیگرى است. او شعار روشنگرى را جرأت بر استعمال فهم انسان بدون هدایت دیگرى اعلام کرده است. ویژگیهاى مذکور نشان مى دهند که روشنگرى در نقطه مقابل تفکر دینى قرار داشته و در هر صورت خصلت دین ستیزى روشنگرى -بویژه روشنگرى فرانسه- بارز و آشکار است.


منابع :

  1. يارعلى کرد فيروزجايى- هگل و روشنگری

  2. هارولد جى لاسکى- سير آزادى در اروپا- ترجمه رحمت الله مراغه اى مقدم

  3. فرانکلين لوفان بومر- جريانهاى بزرگ در تاريخ انديشه غربى- ترجمه دکتر حسين بشيريه

  4. هرمن رندال- سير تکامل عقل نوين- ترجمه ابوالقاسم پاينده-

  5. امانوئل کانت- روشن نگرى چيست؟ نظريه ها و تعريفها- گردآوری ارهاد- ترجمه سيروس آرين پور

  6. فردريک کاپلستون- تاريخ فلسفه از ولف تا کانت- ترجمه اسماعيل سعادت و منوچهر بزرگمهر- ج 6

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/112442